قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

القاب حضرت‏ محمد (ص)

آرى! آن جناب، محمد، احمد، ماحى، عاقب، حاشر، رسول رحمت، رسول توبه، رسول ملاحم، مقفى، وقثم، بشير و نذير، سراج منير، ضحوك، قتّال، متوكل، فاتح، امين، خاتم، مصطفى، نبى، امّى، عبدالكريم، رؤوف، رحيم، عبدالجبار، عبدالوهاب، عبدالقهار، عبدالرحيم، عاقب. فاروق، طه، يس، ابوالارامل، ابوالقاسم، ابوابراهيم و اول و آخر است، كه هر يك ازاين القاب بر حقيقتى يا حقايقى در ذات آن وجود مبارك دلالت دارد .

آن حضرت صبورترين، شجاع ترين، عادل ترين، عالم ترين، پرهيزكارترين با گذشت ترين، بخشنده ترين، فصيح ترين، صادق ترين، با كرامت ترين، شرافتمندترين، تسليم ترين، و برترين انسان هاى تاريخ حيات است.

او به فرموده خودش، سيد ولد آدم، اول شافع و اول مشفق است.

آن حضرت مى فرمود:

آدم وَمَنْ دُوْنَهُ تَحْتَ لِوائِى يَوْمَ الْقِيامَةِ .

«آدم و هر كس بعد از اوست، زير پرچم من هستند».

ونيز فرمود:

كُنْتُ نَبِيّاً وادَم بَيْنَ الْماءِ وَالطِّيْنِ .

«من پيامبر بودم در حالى كه آدم ميان آب و گل بود».

و قال:

انَا اوّلُ انْبِياءٍ خَلَقْنا وَاخِرِهِمْ بَعَثْنا.

«من از جهت خلقت اوّلين آفريده در بين انبيا و آخر مبعوث هستم».

«مفضل بن عمر» به حضرت صادق عليه السلام عرضه داشت: قبل از آفرينش آسمان ها و زمين كجا بوديد؟ فرمود:

كُنّا انْواراً نُسَبِّحُ اللَّهَ وَنُقَدِّسُهُ حَتَّى خَلَقَ اللَّهُ الْمَلائِكَهَ .

«و ما (ائمه پيش از آسمان ها و زمين) انوارى بوديم كه خدا را تسبيح و تقديس مى كرديم؛ تا زمانيكه حضرت حق ملائكه را آفريد».

قال رسول اللَّه:

ما خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً افْضَلُ مِنّى وَلا اكْرَمُ عَلَيْهِ مِنّى... .

«خداى متعال آفريده اى برتر و با كرامت تر از من نيافريده است».

در زمينه شخصيت، كمالات، اوصاف و حقايق وجودى آن حضرت، دريايى از آيات و روايات و معارف در برابر ماست، كه دورنمايى از آن واقعيات در اين جزوه اشاره رفته است، مفصل اين معانى را مى توانيد در قرآن، «نهج البلاغه»، «صحيفه سجاديه» دعاى دوم، «بحارالانوار»، «كمال الدين»، «امالى صدوق»، «علم اليقين»، «محجة البيضاء»، «الدر المنثور»، «صحيح بخارى»، «مناقب»، «صحيح مسلم» كتاب «فضايل»، «سنن ترمذى»، «امالى طوسى»، «مسند احمد»، ببينيد.

چنين شخصيت با عظمت و موجود باكرامتى، كه در ميان اولين و آخرين نمونه ندارد، لايق تجلى ولايت كليه و مطلقه الهيه در دو جهت تكوين و تشريع بود و به همين خاطر، ولىّ آسمان ها و زمين و تمام موجودات هستى، وى را به مقام ولايت انتخاب نمود، و قبول ولايتش را بر تمام موجودات از جن و انس و ملك جهت دست يافتن به رشد و كمال، واجب نمود.

رسول اكرم در روايتى فرمودند:

وَكَيْفَ لانَكُونُ افْضَلُ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ قَدْ سَبَقْناهُمْ الَى التَّوْحِيْدِ وَ مَعْرِفَةِ رَبِّنا عَزَّوَجَلَّ- وَ تَسْبِيْحِهِ وَ تَقْدِيْسِهِ وَ تَهْلِيْلِهِ، لِانَّ اوَّلَ ما خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ارْواحَنا فَانْطَقَنا بِتَوْحِيْدِهِ وَ تَمْجِيْدِهِ، ثُمَّ خَلَقَ الَمَلائِكَةَ فَلَمَّا شاهَدُوا ارْواحَنا نُوراً واحِدًا اسْتَعْظِمُوا امُورَنا فَسَبَّحْنا لِتَعَلُّمِ الْمَلائِكَةِ انَا خَلْقٌ مَخْلُوقٌ وَ انَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفاتِنا .

«و چگونه ما (چهارده معصوم، برتر از ملائكه نباشيم، در صورتيكه در مسئله توحيد و نبوت بر آنان پيشى داريم، و ما نسبت به آنان در تسبيح و تقديس تهليل سبقت وجودى داريم، چرا كه اول چيزى كه در عرصه گاه آفريده شد ارواح ما بود، و خداى متعال ما را در عالم معنى و ملكوت به توحيد و تمجيد واداشت، پس از ما فرشتگان را آفريد، چون ما را نور واحدى مشاهده كردند، حقيقت ما را بزرگ شمردند، ما در برابر آنان به تسبيح برخاستيم تا بدانند آفريده ايم و مولاى ما حضرت حق از صفات مخلوقى ما منزه است».

در روايت ديگر:

«چون مرا به معراج بردند، جبرئيل اذان و اقامه گفت، سپس به من اعلام كرد پيش بايست. گفتم: بر تو پيشى گيرم؟ عرضه داشت: آرى، چون خداى متعال انبيا را بر تمام ملائكه برترى داد و ترا بر همه برترى داد» «1».

آرى! وجود مقدس رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بر اساس آيات قرآن و روايات و اخبار بسيار محكم، بر ماسوى اللَّه در تمام شئون و امور برترى دارد، و به اين خاطر قبول ولايت او بر تمام ملائكه، جنّ و انس جهت رسيدن به اوج كمال و رشد واجب و لازم است، و بدون چنگ زدن به ولايت او و پذيرش تدبير و سرپرستى آن منبع فيض، كسى به جايى نمى رسد.

قرآن مجيد در باب ولايت رسول حق مى فرمايد:

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا...» .

«سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابى طالب اند]..».

«النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» .

«پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است».

اين اولويّت، تجلى ولايت حضرت رب در وجود مقدس رسول خداست، اين اولويت نسبت به تمام امور و شئون حيات است، نه حكومتِ تنها، چنانكه بعضى از مفسرين بى توجه گفته اند.

آرى! كسى كه معصوم است و وجودش جامع كمالات و اراده و تدبيرش، اراده و تدبير خداست و جز به مصلحت بشر نمى انديشد و غير خير دنيا و آخرت را نمى خواهد؛ بايد داراى ولايت مطلقه باشد.

به خاطر اين ولايت است كه وى را اسوه تمام جهانيان قرار داده و پيروى از او را واجب دانسته است:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ» .

«يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مى كند».

و به همين خاطر است كه در قرآن، اختيار كردن برنامه اى غير برنامه او را حرام كرده و سرپيچى از ولايتش را ضلالت آشكار دانسته است:

«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً» .

«و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد هنگامى كه خدا و پيامبرش كارى را حكم كنند براى آنان در كار خودشان اختيار باشد؛ و هركس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند يقيناً به صورتى آشكار گمراه شده است».


منبع : پایگاه عرفان
  • حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم
  • القاب
  • رسول رحمت
  • بشیر
  • نذیر
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه