قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزش قطرات اشک در عزای امام حسین (ع)

بعد از آنکه حضرت ابراهيم (ع) هاجر3 و فرزندش اسماعيل (ع) را در سرزمین بی‌آب و علف مکّه تنها گذاشت، فرزند خردسالش پاي به زمين زد و آب زمزم از آن جاری شد؛[1] امّا خداوند در عوض روزهايي که در صحراي کربلا مانع آب‌رساني به حضرت سيّدالشهدا (ع) شدند، ميليون‌ها چشم گریان را همچون چشمه‌ای جاري، به امام حسين (ع) بخشید و سرمنشأ اشک‌هاي شيعيان، چشمه‌هاي الهي است و این قطرات اشک، همان قطرات چشمه‌های بهشتی‌اند. هر قطره از قطرات اشک بر امام حسين (ع) در روز قيامت ارزش زيادي دارد. به گونه‌اي که حضرت امام صا

بعد از آنکه حضرت ابراهيم (ع)  هاجر(س) و فرزندش اسماعيل (ع)  را در سرزمین بی‌آب و علف مکّه تنها گذاشت، فرزند خردسالش پاي به زمين زد و آب زمزم از آن جاری شد؛[1] امّا خداوند در عوض روزهايي که در صحراي کربلا مانع آب‌رساني به حضرت سيّدالشهدا (ع)  شدند، ميليون‌ها چشم گریان را همچون چشمه‌ای جاري، به امام حسين (ع)  بخشید و سرمنشأ اشک‌هاي شيعيان، چشمه‌هاي الهي است و این قطرات اشک، همان قطرات چشمه‌های بهشتی‌اند.

هر قطره از قطرات اشک بر امام حسين (ع)  در روز قيامت ارزش زيادي دارد. به گونه‌اي که حضرت امام صادق (ع)  مي‌فرمايد: «اگر قطره‌اي از اين اشک وارد آتش جهنم شود، همة آن را خاموش مي‌کند.»[2]

سرخی آسمان، انعكاس خون سيّدالشهدا (ع)

گاهي بعضي از علمای غیر شيعه گفتار زيبا و دلنشيني دارند كه در جاي خود قابل تأمّل است. يكي از اين افراد سبط‌بن‌جوزی[3] است. وی که پیرو مکتب اهل تسنّن بوده چنین می‌نویسد: «قبل از شهادت امام حسین (ع)  كسى آسمان را به رنگ سرخ ندیده بود، اما بعد از واقعة جانگداز عاشورا، آسمان مدتی به سرخی گرایید. او در ادامه با ذکر مثال بیان می‌کند: اثر خشم و غضب آدمى كه عبارت از سرخ شدن چهره است در صورت وى ظاهر مى‌شود، و چون خداوند منزّه از جسم و بدن است اثر خشم و غضب[4] خود را بر قاتلان امام حسین (ع)  (كه جنایت هولناكى را مرتكب شدند) با ایجاد سرخی در آسمان اظهار فرمود.»[5]

اين سخن سبط‌بن‌جوزی نشان مي‌دهد خداوند در قلوب پاره‌ای از علمای غيرشیعه نيز پرتوي از نور حضرت سيّدالشهدا (ع) را قرار مي‌دهد تا در ديگر مناطق عالم، نام آن حضرت طنين‌انداز شود. از اين‌رو مي‌توان به حکمت و راز و رمز روضه‌خواني خداوند متعال براي حضرت آدم (ع)  پي‌برد.

بعد از خلقت عالم آفرينش، خداوند دوست داشت نام حضرت سيّدالشهدا (ع)  همواره بر سر زبان‌ها باشد. پس خداوند امام حسین (ع)  را مايه نجات انسان‌ها، حتي حضرت آدم (ع)  قرار داد؛ زيرا وقتي حضرت آدم (ع)  مصائب حضرت سيّدالشهدا (ع)  را از سوي پروردگار شنيد، بسيار گريست و خداوند به خاطر اين گريه، توبة او را پذيرفت و او را به بهشت برين رهنمون كرد.[6]

حال كه يقين داريم خداوند خون حضرت سيّدالشهدا (ع)  و گرية بر ايشان را صيانت مي‌كند، خود را در مسير اين جريان الهي قرار می‌دهیم و بر مصائب حضرت اشك می‌ریزیم. البتّه شيعيان از وقتي كه در رحم مادر به وجود آمدند تا لحظة مرگ، اين مهر را در دل دارند و آن را با متاع ناچيز دنيا عوض نمي‌كنند.

من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

مهر تو را به عالم امكان نمي‌دهم

روز اوّل کآمدم، دستور تا آخر گرفتم

اين گنج پربهاست، من ارزان نمي‌دهم
                                     (سیّد رضا مویّد)

 

خبر غیبی حضرت زينب(س) دربارة ساختن بارگاه برای سیدالشهدا (ع)

یکی از موارد اخبار غیبی حضرت زینب کبری(س) پیرامون ساخت بارگاه و حرم برای  حضرت سیدالشهدا (ع) و یارانش بود. ايشان تربيت شدة مكتب حضرت اميرالمؤمنين (ع)  و حضرت زهرا(س) بود و علوم فراواني را از خاندان وحي فرا گرفته بود.[7]

بعد از جریان عاشورا و مصائب عظیم آن، از افرادي كه نقش عمده‌اي در اعتلاي فرهنگ عاشورا ايفا كرد، حضرت زينب كبري(س) بود. حضرت زينب(س) بي‌تابي حضرت سجاد (ع) را مشاهده كرد، به ايشان فرمود: «چرا اينگونه بي‌تاب مي‌شويد، شيعيان و ارادتمندان ما در آينده به اين سرزمين مي‌آيند و بر بدن‌هاي شهداي كربلا گنبد و بارگاه مي‌سازند و در مصائب پدر بزرگوارت اشك می‌ریزند و اقامة عزا مي‌كنند.»[8]

يكي ديگر از اخبار غیبی حضرت زينب(س) در كاخ شام و در برابر يزيد بود. حضرت به يزيد فرمود: «ثمّ كد كيدك واجهد جهدك؛ تو با حكومت ظاهري كه در دست داري، بر اساس هوا و هوس، [برادر و خاندانم را به شهادت رساندي] تا آنجايي كه ممکن بود به ما ظلم و ستم كردي»، امّا بدان حكومت تو زمان زيادي طول نمي‌كشد و شيعيان تا روز قيامت تو را لعنت مي‌كنند و از خداوند مي‌خواهند تو را به بدترين عذاب دچار كند. امّا در مقابل، شيعيان تا روز قيامت ما را به نيكويي ياد می‌کنند و ما را واسطة فيض الهي قرار مي‌دهند:

«ولا تمحو ذكرنا»[9]

علل و اسباب اشک انسان

عالم آفرينش به گونه‌اي خلق شد كه هر پديده‌اي داراي علّت و اسباب گوناگوني است. اشك و گرية انسان نيز از اين قاعده مستثنا نيست و براي خود عللي دارد. خداوند متعال در سورة مائده، يكي از اسباب گريه را بيان نمود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ)[10]

بعضي از انسان‌هاي حق‌جو، زماني كه گفتاري بر اساس حق و حقيقت بشنوند، چشم‌ها و ديدگان‌شان پر از اشك مي‌شود و اين اشك براي خداوند باارزش خواهد بود. براي آشكار شدن مطلب، می‌بایست بخش‌هایی از آية فوق شرح و توضیح داده ‌شود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ)

اگر حرف «إذا» بر سر فعل ماضي بيايد، آن فعل را تبديل به مضارع مي‌كند. در اينجا «إذا» بر سر فعل ماضيِ (سَمِعُوا) آمد و معناي آن را به «بشنوند» تغيير داد. با توجه به اين توضيح، معناي این بخش چنین مي‌شود: «و زماني كه آنچه به سوي پيامبر (ص)  نازل شده را بشنوند.»

(تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ)

واژة(الدَّمْعِ)در زبان عرب به معناي اشك[11] و واژة(تَفِيضُ)به معناي فوران و جوشيدن است.[12] خداوند به رسولش مي‌فرمايد: «با چشمان خود مشاهده مي‌كني كه ديدگان‌شان پر از اشك مي‌شود.» دليل اين اشك در قسمت بعدي آیه مي‌آيد:

(مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ)

«به سبب آنچه از حق شناخته‌اند اشك مي‌ريزند.» بنابراين شناخت و معرفت، موجب گريه مي‌شود.

(يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا)

آنان با چشمان پر از اشك و با همة وجود مي‌گويند: «ما به اين كلام حق كه از سوي پيامبر (ص)  بر ما عرضه شده، ایمان آوردیم.» سپس به درگاه الهي چنين دعا مي‌كنند:

(فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ)

آنان از خداوند مي‌خواهند كه در زمرة شاهدان و گواهان روز قيامت قرار گیرند. منظور از شاهدان در قرآن، انبيا و حضرات معصومين: هستند.[13]

سيّدالشهدا (ع)  علّت اشک مؤمنان

در آية قبل بيان شد كه اهل معرفت، هر آنچه از حقیقت که بر پيامبر (ص)  نازل شده را مي‌پذيرند و اشك از چشمان‌شان جاري مي‌شود. از سوی دیگر خداوند علاوه بر قرآن كريم، گوهرهاي گران‌بهايي را براي پيامبر (ص)  نازل كرده است كه همان عترت و اهل‌بيت ايشان: است. يكي از اين گوهرهای ناب حضرت سيّدالشهدا (ع)  است. با توجه به اين مطلب مي‌توان آية سورة مائده را اين‌گونه معنا نمود:

(وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ)

«اهل معرفت هر آنچه از حقیقت که بر پيامبر نازل شده، (که یکی از آن حقیقت‌ها حضرت سیدالشهدا و شهادت ایشان است.) مشاهده كنند يا بشنوند، ديدگان‌شان از اشك جاري مي‌شود.»

(يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا)

آنان مي‌گويند: «خدايا! ما به امام حسين (ع)  ايمان آورده و به ايشان دل بستيم.»

(فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ)

سپس از خداوند مي‌خواهند آنان را با گواهان روز قيامت كه يكي از آنان، حضرت سيّدالشهدا (ع)  است محشور كنند.

از اين نكته فهميده مي‌شود که چرا اميرمؤمنان علی (ع)  فرزندشان امام حسين (ع)  را عامل اشک هر مؤمنی دانسته و فرموده است:

«السلام عليك يا عبرة كلِّ مؤمنٍ»[14]

زيرا هرگاه مؤمنان و اهل معرفت، نام حضرت سيّدالشهدا (ع)  را بشنوند، اشك از ديدگان‌شان جاري مي‌شود.

ارزش کمترین مقدار اشک بر سیدالشهدا (ع)

همان‌گونه كه در روايت فوق بيان شد، حضرت امام حسين (ع)  علت و عامل اشك هر مؤمني است. با جست‌جو در منابع روايي فهميده مي‌شود اين تعبير براي هيچ يك از معصومين: بجز حضرت سيّدالشهدا (ع)  استعمال نشده است كه اين مي‌تواند يكي ديگر از امتيازات و افتخارات حضرت بر ديگر ائمّة اطهار: باشد. نكتة ديگر این است كه خداوند ميزان ایمان را وابسته به علاقة به حضرت سيّدالشهدا (ع)  معرّفی می‌کند. به عبارت ديگر هر كه بر عزاي حضرت اشك بريزد، از زمرة مؤمنان و سعادتمندان قرار مي‌گيرد.

يكي از پرسش‌هاي مهم آن است كه انسان به چه مقدار اشك بريزد تا در زمرة مؤمنان حقيقي قرار گیرد و بهشت بر او واجب شود. معصومين: بر اين باورند كه هر فردي، حتّي به اندازة بال مگسی اشك بريزد، به پاداش عظيمي از سوي پروردگار دست مي‌يابد. أبي هارون مكفوف[15] از حضرت امام صادق (ع)  چنين نقل مي‌كند:

«وَ مَنْ ذُكِرَ الْحُسَيْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى الله عزّ و جلّ وَ لَمْ يَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ[16]؛

هر كسي كه در نزد او نام جدّ بزرگوارمان، حضرت سيّدالشهدا (ع)  برده شود و از ديدگان او، حتّي به مقدار بال مگسی اشك جاري شود، ثواب و پاداش آن فقط نزد خداوند متعال بوده و خدای منّان كمتر از بهشت براي گريه كننده راضي نمي‌شود.»

در اين روايت حضرت امام صادق (ع)  مقدار اشك را به كمترين شيء ممكن مثال زده و پاداش آن را بسيار عظيم دانسته است؛ به گونه‌ای که کمترین پاداش آن بهشت است؛ امّا بالاترينِ پاداش در روايت بيان نشده است.

اين روايت مي‌تواند به مؤمنان و گريه‌كنندگان حضرت سيّدالشهدا (ع) ، بشارتِ سعادتمندي و رستگاري در دنيا و آخرت را داده و آنان را خوشحال و راضي نمايد.

 

[1]. الکافی:4/201؛ «ابوعبدالله(ع) قال: فلما ولى إبراهيم قالت هاجر: يا إبراهيم إلى من تدعنا؟ قال: أدعكما إلى رب هذه البنية قال: فلما نفد الماء وعطش الغلام خرجت حتى صعدت على الصفا فنادت هل بالبوادي من أنيس ثم انحدرت حتى أتى المروة فنادت مثل ذلك ثم أقبلت راجعة إلى ابنها فإذا عقبه يفحص في ماء فجمعته فساخ ولو تركته لساح.»

[2]. كامل‌الزيارات: 101، حدیث6؛ «عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ الله(ع) :  مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلَّا رَحِمَهُ الله قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَيْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا.»

[3]. سبط‌بن‌جوزی(654) مورخ و واعظ معروف و حنبلی مذهب است. او از مورخین معروف و سرشناس اهل تسنّن است و پس از شیخ مفید اخبار کربلا و عاشورا را نقل کرده است. کتاب تذکرة الخواص من الأُمة بذکر خصائص‌الأئمة معتبرترین کتاب اوست.

[4] . بحارالأنوار: ج 44 ص 318 ، امام حسین(ع) فرمودند: خداوند بر چهار گروه بسیار خشم و غضب گرفت اول یهودیان که عزیر را پسر خدا می‌دانستند و دوم مسیحیان که خدا را با روح ‌القدس و عیسی(ع) همراه کردند و سوم مجوسیان که آفتاب و ماه را می‌پرستیدند و چهارم گروهی که تصمیم به قتل من گرفتند.

[5]. الصواعق المحرقه: 194؛ تذکره الخواص: 154؛ و به نقل ابن‌الجوزی «لما قتل الحسین(ع) أظلمت الدنیا ثلاثة أیام ثم ظهرت الحمرة فی السماء؛ أخرج عثمان بن أبی شیبه أن السماء مکثت بعد قتله سبعة أیام تری علی الحیطان کأنها ملاحف معصفرة من شدة حمرتها؛ عثمان بن ابی شبیه روایت کرده است که آسمان بعد از شهادت حسین بن علی(ع) هفت روز به صورت سرخ رنگ(ملحفه‌های سرخ رنگ) دیده می‌شد. همچنین در نسخة تذکرة الخواص اضافه شده است که: لما قتل الحسین بن علی بکت [علیه] السماء و بکاؤها حمرتها.»

[6]. بحارالأنوار:44/242-243.

[7]. حضرت امام سجّاد(ع) به حضرت زینب(س) فرمود: «أنتَ بِحَمدلله عالِمة غیر معلّمة، فهمة غیر مفهمة».(احتجاج:2/31؛ بحارالأنوار:45/164)

[8]. کامل الزیارت:260-266؛ «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) ... إِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِي (ع) وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى الْأَقْتَابِ يُرَادُ بِنَا الْكُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ يُوَارَوْا فَيَعْظُمُ ذَلِكَ فِي صَدْرِي وَ يَشْتَدُّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِي فَكَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ وَ تَبَيَّنَتْ ذَلِكَ مِنِّي عَمَّتِي زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ الْكُبْرَى فَقَالَتْ: مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يَا بَقِيَّةَ جَدِّي وَ أَبِي وَ إِخْوَتِي فَقُلْتُ وَ كَيْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَيِّدِي وَ إِخْوَتِي وَ عُمُومَتِي وَ وُلْدَ عَمِّي وَ أَهْلِي مُضَرَّجِينَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِينَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِينَ لَا يُكَفَّنُونَ وَ لَا يُوَارَوْنَ وَ لَا يُعَرِّجُ عَلَيْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا يَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ كَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ الدَّيْلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا يَجْزَعَنَّكَ مَا تَرَى فَوَ الله إِنَّ ذَلِكَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ الله إِلَى جَدِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَمِّكَ وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِيثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِه الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِي أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ يَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَيُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ(ع) لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ....»

[9]. الاحتجاج:2/37؛ بخشی از احتجاج حضرت زینب(س) در کاخ یزید: «ثم كد كيدك، واجهد جهدك، فوالله الذي شرفنا بالوحي والكتاب، والنبوة والإنتخاب، لا تدرك أمدنا، ولا تبلغ غايتنا، ولا تمحو ذكرنا، و لايرحض عنك عارنا، وهل رأيك إلا فند، وأيامك إلا عدد، وجمعك إلا بدد، يوم يناد المنادي ألا لعن الله الظالم العادي.»

[10]. مائده(5):83؛  و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شد بشنوند، ديدگان‌شان را مى‌بينى که به سبب آنچه از حق شناخته‌اند لبريز از اشك مى‌شود و مى‌گويند. پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را در زمرۀ گواهان [به حقّانيّت پيامبر و قرآن] بنويس.

[11]. المنجد: ذیل مادة «دمع».

[12]. المنجد: ذیل مادة «فیض».

[13]. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «و لا یكون شهداء علی الناس إلا الأئمة: و الرسل، فأما الأمة فإنه غیر جایز أن یستشهدها الله، و فیهم من لا تجوز شهادته فی الدنیا علی حزمة بقل»؛ تفسير نورالثقلين:1/135، حدیث414؛ و تنها امامان و پیامبران بر مردم شهادت می دهند و ممکن نیست خود امّت از سوی خداوند به شهادت گرفته شوند، در حالی که در میان امّت کسانی هستند که شهادت آنها در دنیا حتّی بر (امور بی ارزشی مانند) دسته ای سبزی پذیرفته و معتبر نیست.

[14]. كامل‌الزيارات: 108. متن روايت چنين است: «عَنْ أَبِيعَبْدِالله(ع) قَالَ نَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) ، فَقَالَ: يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ! فَقَالَ: أَنَا يَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ: نَعَمْ يَا بُنَيَّ. سلام بر تو! اي كسي كه ماية اشك هر مؤمني هستي؛ امام حسین(ع) فرمود: آیا منظور شما، من هستم؟ حضرت فرمود: آری ای فرزندم.»

[15]. نام کامل او موسی بن عمیر و اهل کوفه بوده است. او را  جزو اصحاب امام باقر و امام صادق8 برشمردند. (مستدرکات علم رجال الحدیث:8/470)

[16]. كامل‌الزيارات:104، روايت 3.


منبع : پایگاه عرفان
  • استاد حسین انصاریان
  • امام حسین (علیه السلام)
  • اشک و عزا
  • اشک
  • آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام
  • امام حسین
  • اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
  • عزا
  • امام حسین علیه‌السلام و کربلا
  • امام حسین، امام حسین ( ع )
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه