خلقت جهان
«أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» .
«آيا كافران ندانستهاند كه آسمانها و زمين به هم بسته و پيوسته بودند و ما آن دو را شكافته و از هم باز كرديم».
«ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا» .
«آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد».
فرضيه لاپلاس
تولد لاپلاس در سال 1749 ميلادى در ولايت «كالوادوس» فرانسه و وفاتش در سال 1837 بوده است.
وى كه از دانشمندان معروف فرانسوى است مىگويد: منظومه شمسى كه كره زمين نيز جزيى از آن است، در اصل توده عظيمى از گازهاى سوزان بود، كه به تدريج، حرارت آن از دست رفت و ذرّات به يكديگر فشرده شد و هسته مركزى منظومه پديد آمد و براثر گريز از مركز، حلقهاى از آن جدا گرديد و از آن حلقهها نيز حلقههاى ديگر، بدين ترتيب خورشيد هسته مركزى شد و حلقههاى اول، سيارات را تشكيل داد، و حلقههاى دوم اقمار را كه زمين نيز يكى از آن سيارات است؛ بنابراين، همه در اصل يكى بودند و از هم جدا نبودند.
عين همين مطلب در خطبه اول نهجالبلاغه از اميرمؤمنان عليه السلام به اضافه مطالب جالبتر از مطالب گذشته درباره ابتداى جهان خلقت و منظومه شمسى نقل شده است.
كروى بودن زمين
«فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ» .
«به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند كه ما تواناييم».
در هر منطقه و محلى از زمين، طلوع خورشيد در نقطه مخصوص همان منطقه است، اگر زمين مسطح بود بيش از يك محل طلوع و غروب براى خورشيد نبود؛ اما كروى بودن زمين و گردش آن به دور خورشيد، براى هر منطقه و سرزمينى، مشرق و مغرب مخصوص به خود ايجاد مىكند.
كشف كروى بودن زمين
«ماژلان» در سال 1519 با چند كشتى كه «شارل پنجم» پادشاه اسپانيا در اختيارش قرار داده بود، از اسپانيا حركت و در اقيانوس اطلس رو به مغرب، و از جنوب آمريكا از تنگهاى به نام «اوست» گذشت و از اقيانوس آرام به جزاير فيليپين رسيد. ماژلان در جنگ با بوميان جزاير مالزى كشته شد؛ ولى همراهان او به طرف مغرب حركت كردند و پس از عبور از جنوب آفريقا خود را به اسپانيا رساندند و دوباره به همان نقطهاى كه حركت كرده بودند بازگشتند. اين كار سبب شد تا از نظر علمى نيز كروى بودن زمين ثابت شود.
علاوه بر اين با دوربينهاى نجومى مشاهده شده است كه سيارهاى منظومه شمسى نيز همه كروى هستند. زمين نيز يكى از آن سيارات است كه خالق آن در قرآن به كروى بودن آن با اشاره به مشارق و مغارب خبر داده است.
حركت زمين
«الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» .
«همان كسى كه زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داد».
«أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً».
«آيا زمين را بستر آرامش قرار نداديم؟»
انسان در مهد زمين، مانند طفلى است كه او را در اين گهواره قرار دادهاند، و اگر گردش اين گهواره نبود از نظر وضعى و انتقالى، برنامه زندگى جسمى انسان، و موجودات زنده از بين مىرفت، و ديگر محلى براى پذيرش و پرورش در آن باقى نمىماند. آرى! انسان را در اينجا پرورش و براى محيط بعد آماده مىكنند.
در سوره «يس» پس از بيان شب و روز در زمين، كه پديد آمدن آن را از نشانههاى حكمتش مىداند، و مىدانيد بدون گردش كره زمين، شب و روز پديد نمىآيد، اشاره به گردش خورشيد و حركت انتقالى ماه نموده و سپس تمام كرات را در مدارى كه دارند متحرك مىداند و آيات مربوطه را با جمله «وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» ختم مىفرمايد. (آيات 38 تا 40).
نظريه كپرنيك
اولين از دانشمندى كه قائل به حركت زمين شد «كپرنيك» بود. در همان زمانى كه تمام ملل دنيا عقيده ثابتى نسبت به هيئت «بطلميوس» داشتند وى اين نظريه را داد. ولادت كپرنيك سال 1474 ميلادى و وفاتش سال 1543 مىباشد.
دانشمندى ديگر
«كپلر» گردش زمين را ثابت كرد. تولد او سال 1571 در يكى از ايالات «ورتنبرگ» آلمان و وفاتش در سال 1630 ميلادى در پنجاه و نه سالگى مىباشد.
نظريه گاليله
«گاليله» منجم مشهور ايتاليايى، اظهار داشت: زمين متحرك است و علاوه بر اين كه به دور خورشيد مىگردد به دور خود نيز مىگردد، قبلًا قرآن متذكر اين معنى بود، يكى گردش زمين به صورت مطلق كه شامل گردش به دور خورشيد است، و ديگر پديدآمدن شب و روز كه از گردش به دور خود به وجود مىآيد.
جاذبه زمين
«اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» .
«خداست كه آسمانها را بدون پايههايى كه آنها را ببينيد، برافراشت».
«خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» .
«آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينند آفريده».
افراشته شدن كرات آسمانى، به وسيله ستونهاى نامرئى است؛ آن ستون نامرئى همان نيروى جاذبهاى است كه به طور معجزهآسايى اين بناى عظيم را استوار كرده است؛ زيرا ستون مرتبهاى است كه بناى ساختمان به آن استوار است و اگر انحرافى در او رخ دهد ويران مىشود. يكى از اجزاى عالم پهناور آفرينش زمين است كه مانند كرات ديگر در بساط همين قانون قرار دارد و اگر در محكوميت اين قانون نمىزيست، عاقبت او معلوم نبود به كجا منتهى شود؛ اما با بودن اين برنامه، مسير اصلى خود را بدون كوچكترين انحرافى مىپيمايد و همين جاذبه است كه موجودات زمينى را در زمين حفظ كرده و آنها را از انحراف نگهدارى مىكند.
«اسحاق نيوتن» رياضىدان مشهور انگليسى از مشاهده سيبى كه از درخت به زمين افتاد به فكر فرو رفت كه چرا ماه مانند سيب سقوط نمىكند، وى پس از آزمايش، موفق به درك و كشف «جاذبه» شد و فرمول آن را بيان كرد. قبلًا اشاره كرديم كه: قرآن چون كتاب هدايت است از ذكر جزئيات خوددارى كرده و فقط به كليات خلقت اشاره نموده است. (تولد نيوتن در سال 1642 در انگلستان و وفات او در سال 1727 بوده است).
منبع : پایگاه عرفان