قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تقدير رقم خورده مرگ‏

ابوالعلا كه قصد داشت عمرش طولانى شود، گوشت نمى‌خورد:

قصه شنيدم كه بوالعلا به همه عمر

 

لحم نخورد و ذوات لحم نيازرد

در مرض موت با اجازه دُستور

 

خادم او جوجه باب محضر او برد

     

طبيب گفته بود: جوجه خروسى را بپزيد، سوپ درست كنيد و براى اين بيمار بياوريد.

خواجه چو آن طير كشته ديد برابر

 

اشك تحسّر ز هر دو ديده بيفشرد

گفت چرا ماكيان شدى نشدى شير

 

تا نتواند كست به خون كشد و خورد

مرگ براى ضعيف امر طبيعى است‌

 

هر قوى اول ضعيف گشت و سپس مرد

     

گاهى مردم مى‌گويند: فلانى داشت راست راست راه مى‌رفت، اما افتاد و مرد.

در حالى كه اين نيست، عكسش را بايد بگويند. بايد بگويند: فلانى مرد و افتاد.

وقتى لحظه مرگ فرا مى‌رسد:

«لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»

نه لحظه‌اى پيش مى‌افتد و نه لحظه‌اى پس. نه كسى زودتر مى‌ميرد و نه ديرتر، ولى بعد از مرگ، براى آنهايى كه حسابشان با پروردگار عالم صاف و پاك نيست، روزگار عجيب و سختى است.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • خدا
  • مراحل
  • مرگ
  • تقدیر
  • تقدير رقم خورده مرگ‏
  • روزگار
  • حساب
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه