ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که این چنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟!...
اوقاتی که زندگی عادیمان را اندکی به هم می ریزیم و شکل و شاکله آن را عوض می کنیم، وقتمان را بیشتر صرف امام شهیدمان می کنیم و تمام تلاشمان را می کنیم که حق این روزها را ادا کرده باشیم. مجالس پرشور برگزار کرده و با یکدیگر مهربانتر می شویم، زیرا داغی مشترک ما را به هم شبیه تر و نزدیکتر کرده است. حتی آمارها نشان می دهد که مجرمان نیز برای این ایام و صاحب او حرمتی خاص قائلند که اندکی در نوع زندگی کردنشان موثر واقع شده است.
مصیبتی که در کربلا اتفاق افتاد، مصیبت عظیمی است که تحمل آن برای آسمان و زمین مشکل است و همچنین برای قلبهای شیعیان. مصیبت غربت امام میان انسانهایی که نماز می خوانند و روزه می گیرند و حج به جا می آورند. غربت امام میان مسلمان نماهایی که دنیایشان بر آخرتشان ترجیح داشت. غربت امام میان امتی که از رسولشان شنیده بودند "حسین منی و انا من حسین" و برای گندم ری چه کارها که ندارند. غربت امامی که میان امت مسلمان خویش نگران هتک حرمت خانواده خویش است.
انسانهای این عصر آنچنان در راحت طلبی افراطی گرفتارند که از هر چه برایشان مسئولیت ساز باشد فراری هستند و اندک تحرکی هم که دارند، برای ساختن دنیایی است که بتوانند لذت بیشتری ببرند. در این میان پرداختن به امام حاضرِ ناظر که در راه اجرای حکم خدا و شریعت اسلامی بسیار جدی و مصر است، خوشایند نفس سرکش ما نیست
اما ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که این چنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟ مردم امام را چگونه شناخته اند که برای یکی همه زندگی شان را خرج می کنند و در راه دیگری...؟! مگر این هر دو وجود مقدس امام امت نیستند و مگر نه اینکه "کلهم نور واحد"؟
این چه نوع معرفتی است که گریبانگیر مسلمانان عصر حاضر شده است؟
مگر نه اینکه در مجالس عزاداری از عمق جان فریاد می زنیم «یا لیتنا کنت معک»؟ امروز عرصه اثبات این ادعا است. «لبیک یا حسین» همان «لبیک یا مهدی» است که یقینا از ما انتظاری بالاتر از برپایی مجالس و اطعام عزاداران و... دارد.
امام حاضر را باید اطاعت کننده بود که خود حضرتش فرمود: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ ؛(1) اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنها می گشت. دیداری که مبنای شناختی راستین و صداقتی از آن نسبت به ما است. پس علت مخفی شدن ما از آنها چیزی نیست جز آنکه از کردار آنها به ما می رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنها نداریم.
اندکی اگر سبک زندگی مان را کاوش کنیم به این نتیجه می رسیم که زندگی هایمان هر چه هست در راستای وفای به عهدی که بر گردن داریم، نیست.
تلاش، تلاش، تلاش برای آباد کردن دنیا به منظور آباد کردن دنیا و تنها همین! گویا فراموش کرده ایم امام معصوم بیش از هزار سال است که منتظر آماده شدن اوضاع جهان است. فراموش کرده ایم وظیفه و تکلیفی در مقابل امام عصر علیه السلام بر عهده ما گذاشته شده که باید عمرمان را در راه اجرای آن صرف کنیم و ساختن و آباد کردن دنیا نیز باید در راستای همان هدف باشد و لاغیر.
امام علی علیه السلام فرمودند: «امام وظیفه دارد بر طبق آنچه خدا نازل کرده است حکومت کند و امانت را ادا نماید. چون چنین کند مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش را ببرند و هر گاه آنان را فراخواند اجابت کنند.»(2)
اما ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که اینچنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟ مردم امام را چگونه شناخته اند که برای یکی همه زندگی شان را خرج می کنند و در راه دیگری...؟! مگر این هر دو وجود مقدس امام امت نیستند و مگر نه اینکه "کلهم نور واحد"؟
امام گذشته را عاشقیم چون بار مسئولیتی چندان سنگینی از جانب او بر شانه هایمان سنگینی نمی کند و امام حاضر را فراموشکاریم چون لحظه لحظه زندگی مان را باید در جهت رضایت او بسازیم. او شاهد اعمال ما است و نامه اعمالمان به کرّات به دست حضرتش می رسد. یقینا در اندیشه چنین امامی بودن وظیفه ساز است.
و این امر تنها از یک روحیه بر می خیزد که بیماری عصر حاضر است. انسانهای این عصر آنچنان در راحت طلبی افراطی گرفتارند که از هر چه برایشان مسئولیت ساز باشد فراری هستند و اندک تحرکی هم که دارند، برای ساختن دنیایی است که بتوانند لذت بیشتری ببرند. در این میان پرداختن به امام حاضرِ ناظر که در راه اجرای حکم خدا و شریعت اسلامی بسیار جدی و مصر است، خوشایند نفس سرکش ما نیست. حس راحت طلبی انسانها را از ارتباط جدی و همه جانبه با امام بازداشته و عامل اصلی دوری از امام به نظر می رسد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «تَفْسِیرُ الْعُبُودِیَّةِ بَذْلُ الْکُل» تفسیر عبودیت این است که همه وجودت را به خدا بدهی. حتی اگر یک ذره از وجودت را بخواهی برای خودت نگه داری، دیگر عبد نیستی. شرط و شروط نباید بگذاری. «وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ» سبب و عامل اینکه بتوانی این کار را انجام دهی، این است که نفس خودت را از هوای نفس منع کنی و نفس خود را وادار کنی به کاری که دوست ندارد. (البته این کار باید طبق برنامه دین باشد) «وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ الرَّاحَةِ» آغاز و کلید مخالفت با هوای نفس، ترک راحتی است.(مصباح الشریعة/7) بنابراین اگر ترک راحت نکنی، نمی توانی مبارزه با هوای نفس کنی. یعنی اگر خواستیم با هوای نفس خود مبارزه کنیم و علاقه های خود را مدیریت کنیم، اولین علاقه ای که باید با آن مبارزه کنیم راحت طلبی است.(3)
اگر چون حبیب طالب با امام بودن هستیم، باید خود را برای سختی های موجود در راه یاری دین خدا آماده کنیم.
پی نوشت:
1-احتجاج طبرسی ج2ص499
2-منتخب میزان الحکمة ج1ح316
3-برگرفته از سایت بیان معنوی، موضوع راحت طلبی
سهیلا آقاجانلو
منبع : tebyan