هر عمل ارادى كه از انسان صادر مىشود «سلوك» ناميده مىشود. براى سلوك و اعمال ارادى، احساسهاى نفسانى مانند: غريزه و عادت وجود دارد كه منشأ اعمال و سلوك ماست و جميع كردار ما از آن احساسهاى نفسانى صادر مىگردد.
ما متوجه احساسهاى نفسانى نمىشويم؛ ولى آثار آن را حس مىنمائيم.
آثار احساسهاى نفسانى، سلوك و اعمال ارادى ماست، ما غرايز را حس نمىكنيم؛ ولى چيزهائى كه از غريزهها صادر مىشود حس مىنمائيم، پس هر عملى كه از ما صادر مىشود از يك غريزه و مصدر نفسانى سرچشمه گرفته است.
علم اخلاق كه يكى از علوم پر بهاى بشرى است، فقط از ظواهر اعمال بحث نمىكند؛ بلكه در اساس و منشأ عمل توجه دارد. همانطورى كه علماى علوم ديگر به نظر ظاهر موجودات قانع نمىشوند، مگر علل و اسباب آن را بشناسند، همين علماى اخلاق در اساس سلوك توجه نموده و اساس را اگر بد است معالجه و اگر خوب است تشجيع مىنمايند.
رهبران اخلاقى جامعه انسانى انبيا و ائمه هدى هستند كه كردار و اعمال آنان، ترازوى شناخت فضائل اخلاقى است. يكى از نمونههاى كامل و بارز اخلاق انسانى حضرت سجاد، زين العابدين عليه السلام است.
امام چهارم عليه السلام با اصحاب خود در مسجد نشسته بودند، يكى از بستگان حضرت وارد شد و نسبت به امام اسائه ادب كرد، حضرت در جواب او چيزى نفرمود، آنگاه صبر كرد تا تاريكى شب همه جا را فرا گرفت؛ امام به درخانه آن شخص رفت، صاحبخانه به درمنزل آمد، امام فوراً به او سلام كرد و فرمود:
«اى برادر اگر در گفتههاى امروز خود راستگو بودى و آنچه گفتى در من بود خداى متعال از من بگذرد و اگر درست نبود خداى متعال ترا ببخشد، اكنون سلام و رحمت خدا بر تو باد» سپس خداحافظى كرد و رفت. آن شخص با تعجب دنبال حضرت آمد، امام را از پشت سر نگاه داشت و در حالى كه مىگريست عرض كرد: كارى در حق تو كردم كه سزاوار نبودى، مرا ببخش! حضرت فرمود: ترا از آنچه گفتى حلال كردم و بخشيدم «1».
همچنين در روايت ديگرى آمده است كه: روزى يكى از كنيزان حضرت براى وضوى آن حضرت آب تهيه مىكرد، كنيز غفلت كرد و ظرف آب از دست او رها شد و به سر مبارك على بن الحسين افتاد و سر آن حضرت شكست، امام سر خود را به جانب كنيز برداشت، كنيز بلافاصله عرض كرد: يابن رسولاللَّه! خداى متعال در قرآن مىفرمايد:
«وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ».
حضرت فرمود خشم خود را فرو خوردم. عرض كرد:
«وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ».
فرمود: از تو گذشتم. عرض كرد:
«وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».
فرمود: برو در راه خدا آزادى :
سيد و سالار و مولا سرور روى زمين است |
اين ولى حضرت حق را حبل المتين است |
|
فخر ابناى بشر گلدسته باغ رسالت |
سروبستان ولايت مقتداى عالمين است |
|
عارف اندر حق او باشد حريم كعبه دل |
اين امام و پيشواى دين خيرالمسلين است |
|
قلزم درياى بخشش يوسف حسن ملاحت |
پور پاك سيد طاها و نسل يا وسين است |
|
بهر او نبود ضرر گر آنكه نشناسى تو او را |
عارف اندر حق او خلق همه روى زمين است |
|
عالم علم لدنى وارث اسماء حسنى |
تكيهگاه فضل و جاهش پايه عرش برين است |
|
ناطق حق نور مطلق بر همه هستى موفق |
حجت عالم محقق بر تمام مسلمين است |
|
ملجأ بيچارگان و رهنما و هادى دين |
قبله راه حقيقت كعبه اهل يقين است |
|
جد پاكش سيد لولاك زهرا جده او |
نور چشمان حسين سبط اميرالمؤمنين است |
|
گوهر درياى بخشش يوسف آل محمد |
سيد سجاد زيب عرش زين العابدين است |
|
اى امام الحق بيان الحق ز تو دارد تمنى |
چونكه دست جود تو دائم بيرون از آستين است |
|
منبع : پایگاه عرفان