طبيعت بشر از نظر بُعْد حيوانى، سركش، خودخواه، شهوتران و متعدى است. با آنكه استعداد هزار گونه ترقى را دارد و آماده تربيت و فراگرفتن دانش است، جهالت و غفلت او را از آشنايى با استعدادهاى پنهان خود بازداشته است، او هيچگاه تكليف خود را ندانسته؛ ولى آنچه طبيعى اوست جلب نفع و دفع ضرر است. از براى احراز برترى و تأمين سود و قدرت بر دفع زيان، به تمام وسائل متوسل مىشود و چون نيرومند باشد همان نيرو را وسيله تعدى و دستاندازى به حقوق ديگران قرار مىدهد. به همين جهت است كه اين موجود عجيب كه بالقوه هم فاسد است هم مصلح، هم دانشمند است هم جاهل، هم خيرخواه است هم بدخواه، هم مهربان است هم بىرحم، بايد در تحت تربيت قرار گيرد و راهنمايى شود.
منظور از اين راهنمايى اين است كه پرده جهل، ظلمت و غفلت از برابر او برداشته شود تا به مصالح خود آشنا گردد و وظيفه خود را نسبت به خالق و خلق بداند.
در اصطلاح علم اخلاق هوس حركت اضطراب انگيزى است كه در نفس انسان نسبت به موضوعى حادث شده است و شخص هوسناك را آرام نمىگذارد. مانند حب، بغض، عشق، كينه، خشم و خلاصه آنكه هر دم هوسى داشتهباشد بوالهوس خوانده مىشود و بوالهوس و بىقرار قادر نيست حتى يك قدم رو به كمال بردارد.
شرط عمده سير كمالى، آرامش خاطر است و تا هوى و هوس باقى است آرامش خاطر ميسر نيست و عقل بر نفس حكومت ندارد.
كودكان از آغازين روزهاى تولد داراى خوى مادى و حيوانى هستند و مىتوان گفت هوس بر آنها حاكم است؛ بنابراين بايد آنها را مراقبت كرد كه آن امور مادى و هوى و هوس در وجودشان رسوخ نكند و هوسناك بار نيايند.
زن نيز طبعاً مغلوب هوس است و چون جزيى از مرد است به صورت ديگر داراى هوى و هوس است؛ بنابراين بايد به وسيله تعليم و تربيت آن غريزه سركش را به اطاعت از دين و عقل درآورد.
در هر حال براى بقاى اجتماع و ايجاد سلامت و امنيت بر تمام افراد انسان لازم است از اداكردن طلب طلبكار چهارم خوددارى كنند؛ زيرا دعوت اين طلبكار جز به سوى تباهى و فساد چيز ديگرى نيست.
از نبى اكرم نقل شده است كه دشمنترين دشمنان نسبت به انسان «نفس اماره» است. جلوگيرى از شهوات غلط را خداى متعال از نظر جزا با بهشت برين برابر دانسته است، آنجا كه مىفرمايد:
«وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى».
«و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛* پس بىترديد جايگاهش بهشت است.».
تمام معصيتها و نافرمانىها به وسيله نفس اماره و تحريك آن انجام مىپذيرد كه با عامل بازدارنده مذهب و اعتقاد به حق مىتوان از خطرات آن جلوگيرى كرد.
منبع : پایگاه عرفان