از آنجائي كه خداوند سرشت انسان را خداپرست آفريده و خداشناسي و خداگرايي فطري اوست، همچنين آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حيوانيت به بالاترين جايگاه انساني در أعلي درجه قرب الهي، از سكوي عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع ميشود؛ لذا بشر در طول تاريخ همواره به دنبال پرستش معبودي بوده، كه مظهر و نمود عيني آن عبادت در اديان الهي در نماز تجلّي يافته است. و نيز چون، ارائه معارف دين اسلام، در زمينه هاي عقايد، احکام و اخلاق، به زباني ساده و روان با استناد به آيات و احاديث، ضرورتي انکارناپذير است؛ و در اي
نويسندگان:بهروز احمدي*فيروز احمدي*عبدالمجيد احمدي*
چکيده
از آنجائي كه خداوند سرشت انسان را خداپرست آفريده و خداشناسي و خداگرايي فطري اوست، همچنين آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حيوانيت به بالاترين جايگاه انساني در أعلي درجه قرب الهي، از سكوي عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع ميشود؛ لذا بشر در طول تاريخ همواره به دنبال پرستش معبودي بوده، كه مظهر و نمود عيني آن عبادت در اديان الهي در نماز تجلّي يافته است. و نيز چون، ارائه معارف دين اسلام، در زمينه هاي عقايد، احکام و اخلاق، به زباني ساده و روان با استناد به آيات و احاديث، ضرورتي انکارناپذير است؛ و در اين ميان نماز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است تا حدي که پيامبر (ص) فرمودند: هر که نماز را سبک شمارد، از امت من نيست. بنابراين در نوشته ي حاضر به تبيين حقيقت نماز و فلسفه وجوب اين فريضه مي پردازيم. در اين تحقيق به دنبال آنيم كه ابتدا به معناي لغوي و اصطلاح عرفاني نماز پرداخته و سپس در باب فلسفه و اهميت اين فريضه الهي و تاثير آن در زندگي انسان ها مطالبي را بيان نماييم.روش كار به صورت كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته، و سعي نموده ايم درحد لازم ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم. در پايان مي توان گفت ، نماز به عنوان، يگانه سکوي اوج گيري بربلنداي معنويت واخلاق فاضله در زندگی انسان موثر بوده و جایگاه و اهمیت غیر قابل انکاری در بسیاری از ابعاد زندگی دارد.
مقدمه
انسان به عنوان موجودي ذيشعور و خلاق، متناسب با سير و درجه رشد تكامل خود محتاج دانستن است. اين احتياج او را وادار به طرح پرسش هايي متعدد و متفاوت ميكند، پرسش هايي كه ميتواند از پيدايش وجود شروع، و تا هدف و انتهاي آن ادامه پيدا كند. اين پرسش ها عبارتند از: اين جهان چيست؟ چگونه ميتوان در اين جهان جاودان ماند؟ امور مطلوب و پسنديده در اين جهان چيست؟ رابطه و نسبت انسان با آنچه وجود دارد، چيست؟ وطن اصلي و نهايي من كجاست؟ تكليف من در اين جهان چيست؟ و ...آگاهي و پاسخ به اين سؤالات پايه فرهنگ يعني نظام نمادين، معاني، انديشههاي منظم و متنوع بشري را در خلال زمان تشكيل ميدهد؛ و هر فرهنگي که بتواند زمينه بيشتري جهت طرح اين پرسش ها فراهم نموده و پاسخ هايي مستدل، قانع كننده و شيوا به آن ها بدهد, از ارجحيت بيشتري برخوردار است؛ لذا ضرورت دارد كه آن فرهنگ را پذيرفته و دروني كنيم. اعتقاد ما بر اين است که نماز ميتواند فرهنگي را ايجاد نمايد براي طرح اين گونه سؤالات، فرهتگي که براي دانستن، علم و ياد گيري ارزش فراواني قائل است و پاسخ هايي شفاف، مستدل، منسجم و شيوا به سؤالات انسان مي دهد. بنابراين لازم است براي روشن تر شدن ارزش و اهميت اين فرهنگ غني و پراهميت به بررسي عميق تر اين فريضه الهي بپردازيم، پيش از ورود به بحث اصلي به بررسي مفهوم و ريشه واژه نماز خواهيم پرداخت.ريشه واژه نماز
ريشه واژه نماز درفارسي از لفظ پهلوي«نماك» گرفته شده وآن هم به نوبه خود از ريشه باستاني«نِم» ؛ به معني «خم شدن و تعظيم كردن» مأخوذ است كه به تدريج بر معني «صلاة» يعني عبادت ويژه ما مسلمانان اطلاق گرديده است.(خزائلي، 1384: 338) بر اساس بعضي از كتب تاريخي، برخي از ايرانيان تازه مسلمان در سال هاي حكومت اعراب بر ايرانيان به جاي كلمه«صلاة» از كلمه«نماك» استفاده ميكرده اند؛ و هنگام فراخواندن مردم به سوي نماز به جاي «الصلوة» كلمه«اَلنِّماك» وبه جاي« حَيَّ عَلَي الصَّلوةِ» جمله «بشتابيد به سوي نماك» را به كار مي برده اند. (راشدي ، 1384 ،ج 1 : 65 )ترجمه عرفاني از معناي نماز
بعضي از بزرگان صلاه را از تصليه مشتق مي دانند بدين معني که چوب هاي کج را با گرفتن به نزديکي آتش و رساندن حرارت به آن مستقيم سازند. عرب آن را تصليه گويند، گويي نمازگزار با توجه به مبدأ اعلي در نماز کج رفتاري هاي نفس را که در اثر توجه به غيرخدا و ميل به باطل ايجاد شده است، تعديل مي نمايد احتمال دارد که تصليه از باب تفعيل باشد و در اين مورد به معناي سلبي آمده باشد(گرچه نادرست) بنابراين معناي تصليت، سلب حرارت مي شود گويي نمازگزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دور نموده و از سوزش آن مي کاهد.(خمینی، 1359،ج 1: 23)حقيقت و باطن نماز
آنچه كه مسلّم است اين است كه اين عمل ظاهری كه اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقيقت نماز نيست بلكه اين صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی كه تحقق آن همانند ساير امور دارای ظاهر و باطن است كه در متون دينی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهری نماز همان است كه با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذكر خداوند و تعظيم در مقابل او، اميد و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و ركون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات يكتايی كه در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است. حقيقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيت او به جسم مادی است. همانطور كه حقيقت انسان در اين جسم خاكی و هيكل مادی قالب گيری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به اين شكل ظاهری وجود يافته است چنانچه خداوند فرمايد: وقد خلقتكم اطواراً «وبه تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد»( سوره جن(72)، آيه 14).حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده كه اين قالب و صورت را پذيرا شده است هرگاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعاً بايد در همين طور و قالب خاص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلكه پديده ديگری است. هرگاه اين قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آميخته و قرين گردد نماز حقيقت خود را يافته و تأثير خود را میگذارد. در چنين صورتی است كه اين امر الهی، معراج مؤمنين(مجلسی، بی تا، ج82 : 303 روايت 2 باب 4)، روشنگر چهره مسلمين(پاینده، 1384، حديث 1874)، مقرِّب متقين(پاینده، 1384، حديث 1878)، مكمّل اخلاص مخلصين، مبعِّد خصائص ملحدين(طبرسی،1380، ج7 : 447)، مسوِّد چهره شياطين(پاینده، 1384، حديث 1877.)، ومميّز مؤمنين از كافرين(پاینده، 1384، ح 1098)، قرار می گيرد. پس نمازی كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر اين قيام به ظاهر آن، تحركی در نماز گزار ايجاد نخواهد كرد و از سوی ذات باری به اين نماز اقبال و توجهی نيست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمی افكند به نمازی كه آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند»(نراقی،1384: 668).
پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگری نماز نيست در نتيجه هم كسانی كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بیخبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنان كه نماز نمی خوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن رسيده ايم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.
فلسفه ي وجوب نماز
ازامام علي ابن موسي الرضا عليه السلام روايت شده که فرمودند: «علت آن که نماز بر مردم واجب شد آن است که نمازگزار به ربوبيت خداوند متعال اقرار و اعتراف مي کند و هرگونه شرکي را از ساحت قدسش به دور مي افکند و در پيشگاه خداوند جبار با حالت خواري و بيچارگي و فروتني و اعتراف مي ايستد و چشم پوشي از گناهان گذشته را خواستار مي شود و به منظور تعظيم و بزرگداشت خداي عز و جل هر روز صورت بر زمين مي گذارد تا بدين وسيله هميشه به ياد خدا باشد و آني خداي را فراموش نکند و نعمت خداوند باعث سرکشي و طغيان او نشود بلکه حالت دل شکستگي و ذلت را از دست نداده، افزايش دين و دنياي خود را طالب و راغب باشد.» ( خمینی، 1359،ج 1: 30).نماز موجب مداومت شبانه روزي بر ياد خداست تا بنده سرور خود و تدبيرکننده و آفريننده ي خود را فراموش نکند که اگر فراموش کرد ناسپاسي و گردنکشي آغاز مي کند ولي ياد خدا و ايستادن به نماز او را از همه ي گناهان باز مي دارد. آفريده بودن انسان و اعتقاد به اين که دست قدرتمند و با حکمتي او را پديد آورده لزوماً بدين معني است که از آفرينش او هدف و مقصودي بوده است. اين هدف را مي توان پيمودن راهي براي رسيدن به سر منزلي دانست طبق نقشه اي دقيق و با وسيله هايي معين. نيک و استعدادهاي نهاني انسان و به کارگيري آن دررا نيکي و نيک سازي خود و جهان و انسان ها. پس بايد الله را بشناسد و راهي را که او براي تعالي آدمي ارائه داده در پيش گيرد. انجام کارهايي که انسان را به هدفش نزديک مي کند و ترک کارهاي بيهوده فلسفه ي زندگي اوست. دين ضمن آن که هدف و جهت و راه و وسيله را مشخص مي کند توش و توان لازم را نيز به انسان مي بخشد و مهم ترين محموله ي کوله بارراهپيمايان توشه ي ياد خداست. روحيه ي طلب و اميد و اطمينان که بال هاي نيرومند اين پروازند، فرآورده و زائيده ي ياد خدا مي باشد.
ياد خدا از طرفي هدف را که همانا پيوستن به او (يعني بي نهايت خوبي و کمال است) همواره مد نظر قرار مي دهد و مانع از گم کردن جهت گيري مي شود و از طرفي به او قوت قلب و نشاط و اطمينان مي بخشد و او را از فريفتگي به پديده ها يا بيم از ناهنجاري ها و ناهمواري ها محافظت مي کند. يکي از اعمالي که سرشار از انگيزه ي ياد خداست، نماز است. در لابه لاي مشغوليت هاي فکري که انسان را احاطه کرده، وي خيلي کم و بندرت مي تواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد. نماز يک زنگ بيدار و يک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه مي-دهد و از او تعهد مي خواهد. به روز و شبش معنا مي دهد و از گذشت لحظه ها حساب مي کشد از جانب ديگر فراموش کردن هدف و جهت در زير فشارهاي مادي امري واضح و طبيعي است به علاوه زمان کافي براي بررسي تمام خواسته ها و ايده آل هاي اين مکتب (مکتب زندگي سعادت بخش اسلام) در شبانه روز هيچگاه وجود ندارد. نماز چکيده و خلاصه ي اصول اين مکتب را در خود دارد و با گفتني ها و حرکت هاي حساب شده، نمودار اسلام است.
نماز خلاصه ي اصول مکتب اسلام و روشنگر راه مسلماني و نشان دهنده ي مسئوليت ها و تکليف ها و نتيجه ها است.
در آغاز روز، در نيمروز، در هنگام شب مسلمان را طلبيدن و اصول و راه و هدف و نتيجه را به زبان خودش به او فهماندن، او را نيرويي معنوي وادار به عمل کردن... اين است نماز که مؤمن را قدم به قدم و پله پله به قله ي ايمان و عمل کامل نزديک مي سازد و از او عنصري ذي قيمت و مسلماني درست مي سازد. آري نماز نردبان مؤمن است. بشر، راهي دراز و دشوار در پيش دارد راهي که او را به رستگاري و سعادت مي رساند و پيمودن و رسيدن به آن هدف، پديد آمدن و بودن اوست. ولي آن چه در پيش پاي بشر نهاده شده، فقط اين راه نيست. کوره راه ها و راه هاي انحرافي در مسير اصلي او قرار دارد گاه آن قدر فريبنده و دل انگيز که مسافر راه اصلي را دچار ترديد و اشتباه مي کنند. لازمه ي رهايي از چنين ترديدها، همانا حفظ جهت گيري صحيح و مداوم به سوي هدف و مقصود نهايي است يعني به سوي خدا، و داشتن نقشه ترسيم شده اي از راه و مسير. نماز، چيزي جز يک توجه مداوم به خدا و هم طرح و نقشه اي اجمالي از راه اصلي نيست. زيرا نماز، تأمين کننده ارتباط دائمي و تماس هميشگي مؤمن است با خدا و با مجملي از تفکر اسلامي. بدين گونه آشکار مي گردد که تقسيم نماز به وقت هاي پنجگانه، براي چه و داراي چه اندازه اهميت است، همچنان که تقسيم غذاي جسم، به اوقات مختلف شب و روز.
به نظر مي رسد که اقامه نماز،چيزي فراتر از «گزاردن نماز» است. يعني فقط همين نيست که کسي خود به عمل نماز قيام کند. بلکه اين است که در جهت وسعت نماز، به راه افتد و ديگران را نيز به راه اندازد. گويا برپا داشتن نماز آن است که انسان، با کوششي بايسته، جو/و فضاي زندگي خود و ديگران را خداجويانه و خدا پرستانه بسازد. مؤمن با اقامه ي نماز ريشه ي تباهي و فساد و گناه را در خود و محيط مي سوزاند. و انگيزه هاي دروني و بيروني گناه را خنثي و بي رنگ مي-سازد. و فرد و جامعه را از کارهاي زشت و منکر باز مي دارد. نماز به انسان جايگاه او را يادآوري مي کند حد و حدود او را مي شناساند. به او مي فهماند که اگر دانا و عالم هستي، اگر دانشمند و فيلسوف هستي، و اگر هر که هستي، باز عبد و بنده اي. مبادا از حريم خويش پا فراتر نهي. چرا که در نظام تکوين هر معلولي عبد علت خود بوده و هيچ گونه گسستگي در رشته ي عليت راه ندارد و نه علت از اشراف و افاضه باز مي ماند و نه معلول از اطاعت و خضوع سر باز مي زند. و اين مفهوم را در چندين نوبت از شبانه روز به او يادآوري مي کند تا ريشه هاي تکبر و غرور و سرکشي بخشکد و مجال جلوه گري نيابد.
آثار معنوي واخلاقي نماز
انسان اسير محبت و بنده احسان ديگران است، نعمت و نيكي، از هر كه باشد، انسان را به مقام سپاس و تشكر ميكشد و توجه به نعمتهاي بيحساب و فراواني كه از هر سو و در هر زمينه ما را احاطه كرده، قويترين انگيزه را براي پرستش پروردگار ايجاد ميكند. نعمتهاي فراواني كه حتّي پيش از تولّد انسان شروع ميشود و در طول زندگي همراه ماست و در آخرت هم از آن ها بهرهمند خواهيم شد به طوري كه در قرآن مجيد به اين نكته اشاره شده كه «بايد خداي كعبه را عبادت كنند، خدايي كه آنان را از گرسنگي نجات داد و سير كرد و از ترس ايمن ساخت(سوره قريش (106)، آيه 3 تا 5.)» اگر اندكي چشم بصيرت گشوده و اين نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببينيم خواهي نخواهي سپاس او را خواهيم گفت.گفته شده است كه نماز، نوعي سپاسگزاري از اين نعمت ها به شمار ميرود و اين سپاس براي خدا سودي ندارد، بلكه براي خودمان مفيد و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(قرائتي، 1369: 12 و 41 و 42) آنچه در اين پژوهش از آثار فردي نماز ذكر ميشود ما را به اين نكته رهنمون ميسازد كه نماز خود نعمتي از جانب خدا بر بندگان است كه زبان از شكر اين نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونهاي مانند آن عاجز ميماند.اينك به بررسي آثار معنوي و محتوايي نماز ميپردازيم.1- نماز عامل تأثيرگذار بر اخلاق
بي ترديد برخي از پديدهها تأثيري عميق در رفتار و شخصيت انسان باقي گذاشته و آينده زندگي انسان را به كلي دگرگون مينمايد، هر انساني به خوبي به خاطر دارد كه از چه زماني و چگونه، سنت و شيوهاي را ترك گفته و روش ديگري را پس از مواجهه با خاطرهاي برگزيده است.به فرموده قرآن مجيد(سوره المعارج (70)، آيات 19 تا 22) يكي از اعمالي كه اخلاق و شخصيت انسان را تحت تأثير و نفوذ قرار ميدهد نماز و مداومت بر اين عمل عبادي است(رضوانطلب، 1381: 43)نماز وسيله پرورش فضايل اخلاقي و تكامل معنوي انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون ميبرد و به ملكوت آسمان ها دعوت ميكند و با فرشتگان هم صدا و هم راز ميسازد و او خود را بدون نياز به هيچ واسطهاي در برابر خدا ميبيند و با معبود به گفتگو برميخيزد.تكرار اين عمل در شبانه روز آن هم با تكيه روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او، مخصوصاً با كمك گرفتن از سورههاي مختلف قرآن، بعد از حمد، كه بهترين دعوت كننده به سوي نيكي ها و پاكيهاست، اثر قابل ملاحظهاي در پرورش فضايل اخلاقي در وجود انسان دارد(دزفولي، 1387: 23.)2 – نماز و اخلاص
اگر كسي از مرحله علم و معرفت بگذرد و به مرحله عمل قدم گذارد وليكن عملش خالص نباشد عبادتش سودي به حال او نخواهد داشت(راشدي، 1384، ج 1: 180.) در حقيقتِ قرآن ما به اخلاص در عبادت امر شدهايم آنجا كه ميفرمايد: و امر نشدند مگر بر اينكه خدا را با اخلاص كامل پرستش كنند.(سوره بينه (98)، آيه 5.) »نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشيده و روح اخلاص را در آن زنده ميكند، زيرا نماز مجموعهاي است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه(عزيزي، 1376: 87)، در سراسر نماز قصد قربت شرط صحيح بودن آن است، حتي اگر حركت يا كلمهاي از واجبات يا مستجبات نماز را براي غير خدا انجام دهيم، نماز باطل ميشود و اگر مكان يا زمان و يا حتي قيافه و حالتي كه هنگام نماز به خود ميگيريم براي غير او باشد اين نماز داراي ارزش نميباشد(رساله مرجع، نظر امام خميني (ره)،1381: 357)در واقع «عبادت بودن» نماز به اين معناست كه انسان هيچگونه قصد غيرخدايي نداشته باشد و اين قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پايان همچنان بايد ادامه يابد و ناگفته پيداست كه انسان در لابهلاي آن همه زرق و برقها و جاذبههاي زياد اگر هر روز بتواند از همه چيز دل تهي كند و ريسمان معنوي روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت كند كه راه نفوذ غير را بگيرد، ارزش مهمي را به دست آورده(قرائتي، بی تا: 49 - 48.)كه نامش ملكه اخلاص ميباشد و تكرار اين عمل در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان پاشيده و روح اخلاص را در او تقويت ميكند. بيجهت نيست كه در وصاياي امام محمد باقر – عليه السلام – به جابربن يزيد جُعفي– آمده است كه «الصلاة بيتُ الإخلاص» يعني «نماز، خانه اخلاص است.( مجلسي، بی تا، ج 82 ص209، ح 19، س 4، ج 78: 183، ح 8) »يعني پايگاه و مركز و محل صدور اخلاص به ديگر اعمال «نماز» ميباشد.3 – نماز تعظيم خدا و تحقير غير خدا
روح، اساس، هدف، پايه، مقدمه، نتيجه و بالاخره فلسفه نماز، ياد خداست، «ذكر الله»، ذكري كه مقدمه فكر و فكري كه انگيزه عمل بوده باشد(عزيزي، 1376: 85)ذكر بودن يعني اينكه انسان از يك واقعيتي غافل است اما بعد بوسيلهاي از او رفع غفلت ميشود كه آن به وسيله آگاه كننده و تذكر دهنده را «ذكر» گويند.اولين نكتهاي كه انسان بوسيله آن متذكر ميشود، اولين كلمه واجب نماز يعني همان «الله اكبر» است(حائري شيرازي، 1374، 4 - 3)و كسي كه خداوند نزدش بزرگ باشد همه چيز را كوچك خواهد ديد، همانند كساني كه سوار هواپيما ميشوند، همين كه به آسمان رفتند، خانههاي بزرگ، حتي محلهها و شهرها نزد آنان كوچك است و هرچه بالاتر باشند زمين كوچكتر جلوه خواهد كرد. حضرت امير المؤمنين – عليه السلام – در نهج البلاغه در بيان صفات متقين ميفرمايد: «خدا در جان هايشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند.( دشتي، 1379، خطبه 193: 402) شهید فقید بزرگ مرتضی مطهری نیز در این باره اینگونه می گویند که اصولاً بندگي خدا مساوي است با آزاد شدن از غير خدا چون ادراك عظمت الهي هميشه ملازم با ادراك حقارت غير خداست و وقتي انسان غير خدا را هر چه بود حقير و كوچك ديد، محال است انسان حقير را از آن جهت كه حقير است بندگي كند. در واقع حقير را انسان به غلط عظيم ميبيند كه بندگي ميكند.(مطهري، 1377: 97).4 – نماز موجب رويكرد ايزد منان به بنده
خداي متعال، لطف ويژه و اقبال خاصي به نمازگزاران دارد و روي آوردن پروردگار و توجه او به بنده، سبب كمال و سعادت و رستگاري اوست زيرا اين به معني آمرزش گناهان، برآوردن حاجات، آباد كردن دنيا و آخرت از يك سو و نزديكي و تقرب به بارگاه قدس كردگار و محشور شدن با انبياء و امامان (ع) و برخورداري از لطف و رحمت يزدان و سعادت جاويدان و ابدي و كامروا شدن در دو دنيا از سوي ديگر است(نهاوندي، 1331: 65). با نگاهي دقيقتر درمييابيم كه نماز يگانه عملي است كه در نخستين پايه، باعث روي آوردن بنده به سوي كردگار و در مرحله ديگر موجب اقبال ايزد منان به بنده است(حسن راشدي، 1384، ج 2: 201.)كه اين امر خود باعث باز شدن درهاي رحمت و لطف ايزدي و سرازير شدن رحمت و جلالت او بر بنده ميباشد و براي همين اثر معنوي است كه اگر انسان به چشم تأمل بنگرد، اشخاصي كه با روح و باطن نماز وابستگي پيدا كرده و با آن حقيقت آشنا شدهاند موقعي كه از نماز فارغ ميشوند گويا عرش رحماني و خصوصيات عالم قدس و ملكوت را سير كرده و با خاطري مصفا و قلبي پر نور و اندامي با عظمت و جسمي پر از هيبت در نظر جلوهگر ميآيند مانند آنكه با جسم و روحي كثيف و آلوده به دنيا مشغول نماز گشته و با اندامي منور و قلبي پاك از نماز فارغ ميشود و اين نيست مگر براي مشمول شدن آنها عظمت و جلالت حضرت كردگار– جل جلاله(نهاوندي، 1331: 55 ).5 – خدايي شدن و تسليم محض او بودن
نمازگزاري كه شبانه روز لااقل پنج بار در برابر ذات مقدس حضرت حق، قرار ميگيرد و ارزش سخن گفتن با او را پيدا ميكند، تصورات، افكار، كردار و رفتار او، همه خدايي ميشود و چيزي برخلاف خواست خدا انجام نميدهد، مشروط بر اينكه راز و نياز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل او سرچشمه بگيرد و با تمام قلب رو به درگاه پاك او آورد در واقع «يعني خداوند در درون يك نفر دو قلب قرار نداده(سوره احزاب (33)، آيه 4.)» كه آن هم جايگاه خداست.اين شخص با اقامه نماز به جهان ماوراء طبيعت راه يافته و خود را در محضر خدا مييابد پس ديگر نميبايست در برابر بت ها و در برابر انسان هايي همانند خويش و جباران و ستمگران، سر خضوع و تعظيم فرود آورد.او تنها در برابر ذات اقدس خداوند سر تعظيم خم كرده و تسليم آفريننده جهان است زيرا كه از مرتبه مخلوقات ديگر، گذشته و ارزش اين معنا را پيدا كرده كه با آفريننده بزرگ جهان، خداوند ازلي و ابدي، ارتباط گيرد و با او سخن بگويد و در اين حال مييابد كه زندگي هدفي بالاتر از خوردن و خوابيدن و لذات اين جهان دارد(جمعي از نويسندگان، 1353، ج 1: 43) لذا در همه حال تسليم محض اوست و خود را در محضر او مييابد.6 – استجابت دعا
انساني كه در موقع نماز، دل از همه بريده و روي به درگاه بي نياز خالق ميآورد در نظر خداوند از ارزش خاصي برخوردار است، اگرچه آن شخص معصيت كار بوده و آنچه را مبغوض در نظر كردگار باشد به جاي آورد ولي چون نماز، واسطهاي است مُقرِّب و مقبول حضرتش، به تبع نماز در منظر كردگار پسنديده آيد و در اين صورت دعا او به هدف اجابت رسيده و بر اثر مستجاب شدن دعايش در دنيا و عقبي سعادتمند و كامران خواهد بود(نهاوندي، 1331: 56). و اين اثر معنوي كه بعد از نماز براي او به جا ميماند او را به اين نكته هدايت ميكند كه بعد از فارغ شدن از هر نماز براي خود و ديگران دعا كند و آخرت خويش را از خدا طلب كند و هشدار براي تاركان نماز است كه خود را از خير دنيا و آخرت و اصلاح امور شخصي و اجتماعي محروم نمودهاند(وحيدي، 1384: 232).7 – آسماني شدن نمازگزار
اگر عمل بالا رفت، عامل نيز بالا ميرود، چون عمل از عامل جدا نيست كه عمل را در نامهاي بنويسند و تنها همان نامه بالا رود، ممكن نيست جان عمل كه نيت است از خود انسان جدا باشد زيرا عمل مانند بخار و دود نيست كه از انسان متصاعد شود و خود او باقي باشد بلكه واقعيتي است وابسته به جان آدمي، حقيقتي كه منشأ عمل است همواره با صاحب عمل خواهد بود(جوادي آملي، 1380: 120) همواره اثر از مؤثر ضعيفتر ميباشد بنابراين بهتر از هر عمل خيري، انساني است كه آن عمل پسنديده را انجام ميدهد حال چگونه ممكن است نماز بالا رود و نمازگزار بالا نرود؟چون نماز - آن هنگام كه با حضور قلب انجام ميشود – به آسمان ها راه مييابد و صعود ميكند و نمازگزار را نيز آسماني كرده و او را داراي صفات آسمانيها مينمايد.از پيامبر اكرم – صلي الله عليه وآله – در مورد بالا رفتن نماز روايت شده است كه:«هنگامي كه نمازگزار نماز را در وقت خودش به جا ميآورد نماز بالا ميرود، در حالي كه نور درخشاني با او همراه است كه درهاي آسمان را ميگشايد تا به عرش ميرسد پس براي صاحب خود شفاعت كرده و دعا ميكند كه خدا تو را حفظ كند همانطور كه مرا حفظ كردي و وقتي نماز در غير وقتش به جا آورده ميشود چون تاريك است درهاي آسمان بسته ميماند تا اينكه نماز تباه ميگردد. آنگاه زده ميشود به صورت صاحبش و ميگويد خدا تو را ضايع كند كه مرا ضايع و تباه ساختي.(ديلمي، 1398ه.ق، ج 1 و 2: 190) »لذا به جا آوردن شرايط و آداب نماز به نحو شايسته در كيفيت صعود، نتيجه و اثرش نقش به سزايي دارد.8_ نماز عامل هدايت الهي
انسان درزندگاني خود، به شدت نيازمند هدايت الهي است اگر دست انسان گرفته نشود و در كوره راه هاي زندگي دنيوي رها شود بيترديد در منجلاب خسران وتباهي از بين خواهد رفت.قرآن كريم، نماز را هدايت واقعي و راهنماي حقيقي به شاهراه زندگي انساني ميداند و در توبيخ بت پرستان و نكوهش عبادت و بندگيِ غير خدا، پس از هدايت فطري به خداپرستي و بعد از ناديده گرفتن دعوت انبياء الهي و گرفتار گشتن به نوعي ارتجاع و واپس گرايي از زبان پيامبران (ع) «بگو (اي پيغمبر) كه ما چرا خدا را رها كرده و چيزي را مانند بتان كه هيچ قادر بر نفع و ضرر ما نباشد (به خدايي) بخوانيم و باز به خوي جاهليت بعد از آنكه خدا ما را هدايت نمود برگرديم تا مانند كسي كه فريب و اغواي شيطان او را در زمين سرگردان ساخته است شويم، آن را ياراني است كه شخص را به سوي خود هدايت ميكنند بگو هدايت خدا به حقيقت هدايت است و ما مأموريم كه تسليم فرمان خداي جهان باشيم و (به خلق بگوئيم) نماز به پا داريد و از خدا بترسيد كه به سوي او محشور ميشويد.» (سوره انعام (6)، آيه 72 - 71.) اينكه هدايت واقعي فقط هدايت پروردگار است با آن بيان قاطع و كوبنده در آن شرايط روحي – اضطراب و حيرت – بياني به موقع و به جاست و موجب پايان پذيري آن و پيدايش آرامش براي اوست. در آيه بعدي به اين نكته اشاره ميكند كه تسليم مطلق و بيقيد و شرط خدا شدن و اقامه نماز و اتخاذ تقوي و پارسايي تنها راه حيات بخش و انسان ساز است.پس زندگي تحت هدايت پروردگار از آثار اقامه نماز ميباشد، در يك چنين زندگي همه چيز رو به راه و بر وفق مراد ديده ميشود، گويندهاي كه تحت هدايت پروردگار است انديشه و زبانش هدايت شده كار ميكنند، حقايق از دلش جوشيده و بر زبانش جريان مييابد.نويسندهاي كه تحت هدايت اوست، امداد او را در مداد خود مييابد و خلاصه به هر كار و به هر جا كه روي ميكند با درهاي باز مواجه شده و الطاف خداوند را آشكار و عيان ميبيند برخلاف كساني كه خدا آنان را به خود واگذاشته است و به خاطر پشت كردن به دعوت خدا و يارانشان و اعراض از ذكر او و ترك نماز، در معيشت ضنك و زندگاني تنگ به سر ميبرند(راشدي، 1384: 178)و به هر طرف روي ميكنند با درهاي بسته روبرو شده و زندگيشان در لذات دنيا خلاصه و از چراغ فروزان و پر فروغ نماز محروم ميشوند.9 – نماز عامل رهايي از وسوسهها و تجريهاي شيطان
علي رغم اهميت فراواني كه فريضهي مهم نماز در ميان عبادات و احكام شرعي دارد اهتمام مسلمين به آن و ابعاد گوناگونش اندك است. ابليس و تمامي شيطان صفتان در طول تاريخ بر آن بودهاند كه صورت و محتواي اين عبارت بزرگ را از جوامع اسلامي محو نمايند و در اين ارتباط به هر اقدامي دست آلودهاند چرا كه سلطه خود را در گرو از ميان برداشتن اين فريضه با عظمت ميدانند(رضوان طلب، 1381: 81) پيامبر اكرم (ص) در اين باره ميفرمايند : «همواره شيطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان كه او در انجام نمازهاي پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه كه آن را تضييع كند شيطان جرأت مييابد و او را به آلودگي و گناهان بزرگ ميافكند.( مجلسي، بی تا، ج 82: 202)»نمازي كه در اول وقت و با حفظ شرايط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبي ادا گردد، بزرگترين عامل شيطان زدايي بوده و هرگز شيطان نميتواند بر چنين شخص متعبد و پاك، نفوذ كند حتي در دم مرگ كه شياطين براي از بين بردن ايمان و عقيده پاك مؤمنين به سراغشان ميآيند ملك الموت از حق آنان دفاع مينمايد. »بنابراين از آن جهت كه نماز مزاحم نفوذ و سلطه شياطين است، آنان نيز به جد با اقامه و بر پايي آن در ستيزند. درك اين حساسيت بايد درجه اهتمام به اين فريضه را افزايش دهد تا در جوامع اسلامي و ملت هاي مسلمان شاهد اين همه شيطان گرايي نبوده و انسان ها تحت لواي خداي رحمان قرار گيرند.10- نماز جبران گناهان گذشته
هجوم و تلاش هاي شيطان و نفس، وجود جاذبههاي گوناگون كه براي انسان پديد ميآيد، موجب بروز اشتباهات و گناهان پياپي براي او ميشود. اين نحوه ارتباط بين خالق و مخلوق و اين سركشي و طغيان بنده كه علي رغم ضعف و نياز، با خالق مهربان خود به مخالفت برميخيزد، اگر بدون تدارك و انعطاف ادامه يابد و جبران نشود هرگونه اميدي را نسبت به آينده منتفي مي نمايد و فاصله را، لحظه به لحظه بيشتر ميگرداند و انسان را مستحق عقاب و غضب خداوند متعال ميسازد. اگرچه انسان، جاهلانه و بي اعتنا، دوري از درياي رحمت حق را انتخاب ميكند اما هرگز خداي كريم و حليم كه به يكايك بندگان، محبتي فراتر از محبت پدر و مادر به فرزندان دارد به چنين جدايي قهرآميزي رضايت نميدهد و او را براي حضور بر سر سفره آشتي فرا ميخواند و در قالب اذكار نماز به گفتگوي محبت آميز با خود فرا ميخواند(رضوانطلب، 1381: 36 - 35) و با بياني سراسر مهر و اميد در قرآن ميفرمايد «و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا داريد و نيز در ساعت تاريكي شب كه البته (خوبي) نيكوكاري هاي شما، (زشتي و ) بدكاريهايتان را نابود ميسازد، اين يادآوري است براي اهل ذكر.( سوره هود (11)، آيه 114) .ياد خدا و ارتباط مستمر با اوست كه انسان را از غفلت نجات بخشيده و هر لحظه متوجه خدا ميكند و به فرمايش استاد شهيد مطهري (ره): «به هر اندازه كه انسان به ياد خدا باشد كمتر معصيت ميكند، معصيت كردن و نكردن داير مدار علم نيست، داير مدار غفلت و تذكر است، به هر اندازه كه انسان غافل باشد يعني خدا را فراموش كرده باشد بيشتر معصيت ميكند و به هر اندازه كه خدا بيشتر به يادش بيايد كمتر معصيت ميكند.( مطهري، 1377: 85.)»از نظر تعليمات اسلامي، هر گناه اثري تاريك كننده و كدورت آور بر دل آدمي باقي ميگذارد و در نتيجه ميل و رغبت به كارهاي نيك و خدايي كاهش يافته و رغبت به گناهان ديگر افزايش مييابد.از سوي ديگر عبادت و بندگي و به ياد خدا بودن وجدان مذهبي انسان را پرورش ميدهد، ميل و رغبت به كار نيك را افزون ميكند و از ميل به شر و فساد و گناه ميكاهد، يعني تيرگيهاي ناشي از گناهان را زايل كرده و ميل به خير و نيكي را جايگزين آن ميسازد(مطهری، 1354: 96). نماز وسيله شستشوي گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چنانچه در حديثي نقل شده كه پيامبر اكرم (ص) از ياران خود سؤال فرمودند كه: «اگر بر در خانه يكي از شما نهري از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آيا چيزي از آلودگي و كثافت در بدن او ميماند؟ در پاسخ عرض كردند: نه فرمود: نماز درست مانند اين آب جاري است، هر زمان كه انسان نماز ميخواند گناهاني كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان ميرود.»بنابراين، بايد همانگونه كه لباس و تن خود را از آلودگيها و ناپاكيها شسته و پاكيزه ميكنيم، دل و جان و روح خود را كه به هوس هاي تحريك شده و لجام گسيخته، خود خواهيها و چشم و هم چشميهاي برانگيخته، غرور ناشي از پيروزي و كاميابي و يا عقده رواني ناشي از شكست و ناكامي و به دنبال آن حسد و كينه و انتقام ... آلوده شده را در چشمه صاف و زلال الهي يعني نماز شستشو داده و خود را به خدا، سرچشمه پاكي و كمال، نزديك سازيم(بهشتي، 1354: 6).11- نماز سدي در برابر گناهان آينده
نماز نه تنها در جبران گناه و پوشيده شدن آن نقش دارد بلكه ميتوان از آن به عنوان سدي در برابر گناهان آينده نام برد چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت كرده و نهال تقوي را در دل او پرورش ميدهد و دو عامل «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين موانع در برابر گناه ميباشد و اين همان نكتهاي است كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده است: «آنچه را كه از كتاب آسماني قرآن بر تو وحي شد بر خلق تلاوت كن و نماز را (كه بزرگ عبادت خداست) به جاي آر كه همانا نماز است كه اهل نماز را از هر كار زشت و منكر باز ميدارد و همانا ذكر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه ميكنيد آگاهست.( سوره عنكبوت (29)، آيه 45.) »آيه شريفه نشانگر اين نكته ظريف و انسان ساز است كه فرمان نماز و انجام شايسته و بايسته آن لطف و مهر خدا به انسان است چرا كه نماز به انسان نيرو و تواني ميبخشد كه به گناه و زشتي،كه نه خرد سالم آن را ميپسندد و نه دين و آيين آسمان و درست، نزديك نشود.به بيان برخي از بزرگان و فرزانگان نماز بسان نگهباني خردمند و مراقبي دلسوز است كه با گفتار شايسته و پندآموز خود از انحراف نمازگزار به سوي ظلم و گناه جلوگيري ميكند.زيرا نماز عبادتي است كه در تمام حالاتش از قيام و ركوع و سجود و تشهد و سلام و ساير خصوصيات آن انسان را به ياد خدا وادار كرده و از نيت تا سلام به مقام عظمت حضرتش تذكر ميدهد. وقتي تكبير ميگويد خدا را از همه چيز برتر و بالاتر ميشمرد سپس به ياد نعمت هاي او افتاده،حمد و سپاس اوگفته واو را به رحمانيت و رحيميت مي ستايد آنگاه به ياد روز جزاي او افتاده، اعتراف بندگي او را كرده و فقط از او ياري ميجويد و صراط مستقيم را از او ميطلبد و از راه كساني كه مورد غضب الهي قرار گرفته و گمراه شده اند به خدا پناه ميبرد(صدر السادات دزفولي، 1378: 13.)، لذا در قلب چنين فردي جنبشي به سوي حق و حركتي به سوي پاكي و جهشي به سوي تقوا پديد ميآيد و اگر شخصي علاوه بر توجه و عمل به آداب ظاهري نماز داراي روح خشوع و خضوع و توجه كامل به حضرت حق شد با ادا كردن فريضه نماز، غرق در درياي بي كران ذكر او شده و در اين مقام، موجي از معنويت و عظمت و سطوت خالق در قلب او پيدا ميشود كه سد نيرومندي در برابر گناه محسوب ميشود. به خصوص كه اين عمل چند بار در شبانه روز تكرار ميگردد، هنگامي كه صبح از خواب برميخيزد در ياد او غرق ميشود، در وسط روز زماني كه سرگرم زندگي مادي و در اوج گرفتاري هاي دنيوي است ناگهان، صداي تكبير موذن را شنيده، برنامه خود را قطع و به درگاه او ميشتابد و حتي در پايان روز و آغاز شب، پيش از آنكه به بستر استراحت رود با او راز و نياز كرده و دل را مركز دريافت انوار او ميسازد. در واقع برتري نماز و ذكر خدا به خاطر آن است كه علت و ريشه محسوب شده و مايه حيات قلوب و بيداري دلهاست.
12- نماز شيرين كننده تلخي آزار دهنده مرگ
توجه به مرگ و عوالم بعد از آن و بر پايي قيامت آثار و بركاتي در زندگي انسان دارد كه ميتواند او را از ورطه نابودي و هلاكت برهاند. وقتي فرد دريابد كه دنيا فاني است و به زودي به سراي ديگري كه باقي است، منتقل شده و بايد حساب تك تك اعمال و افعال خود را پس بدهد خود را به يك دست گيرنده و پناه دهنده محتاج ميبيند و چون پناه دهنده و دادرسي جز معبود يكتا نمييابد به سوي نماز حركت كرده تا خود را به مقام قرب او نزديكتر كند(راشدي، 1384، ج 2: 141 - 140)و نماز او را براي روز واپسين و جوابگويي در مقابل حضرت حق - جل و أعلي – تمرين ميدهد. انساني كه هر روز پنج نوبت در عرصه محشر حضور مييابد و متذكر ميشود، ديگر مرگ و انتقال به سراي ديگر براي او تلخ و شكنجهآور نيست بلكه نماز، تلخي، تلخترين چيز، يعني مرگ را به حلاوت تبديل ساخته و كاري ميكند كه مرگ براي انسان جشن باشكوهي جلوه كند كه به ديدار و ملاقات حضرت محبوب نايل ميآيد. از سوي ديگر چنين نمازي كه انسان خود را در محضر رب الارباب ميبيند چنين باوري را در نمازگزار ايجاد ميكند كه در قيامت مورد لطف و رحمت الهي قرار خواهد گرفت زيرا كه در احاديث آمده است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «يعني هر كه بر نماز خود محافظت كند روز قيامت داراي نور و دليل است و باعث نجات او در روز قيامت ميباشد.»(متقی هندي،1401 ه.ق ، ج 7، ح 18971) و با وجود اين اثر معنوي ديگر از مرگ نميهراسد.آثار و عواقب ترك نماز
تـرك نماز در دنيا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قيامت, اهل بهشت از دوزخـيـان مى پرسند: چه چيزى شما را روانه جهنم كرد؟ يكى از پـاسـخ هايشان اين است كه ما پاى بند به نماز نبوديم.( مدثر (74) آيه43) در جايى ديگر به نمازگزارانى كه در نمازشان سهل انگاراند; يعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گويد: واى بر آنان(ماعون (107) آيه4).رسـول خدا(ص) فرموده است: هركه عمدا نماز را ترك كند, از اسلام خارج شده و كافر است.)در جـايـى ديـگر مى فرمايد: (مرز بين بنده خدا و كفر, ترك نماز است.)( پاینده، 1384، روايت 1098)هيچ انسان با وجدان و متفكرى نيست كه از ابعاد و اسرار و ظرايف نـماز آگاه باشد ولى از كنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر كسانى كـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفيق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب كرده اند.نتیجه
در پایان باید خاطر نشان شویم که اگرچه در این نوشتار، سخنان گزيده و پرمغز بسیاری از ائمه معصومين عليهم السلام و نيز متفكران و صاحب نظران ديني، در راه روشن ساختن حقيقت و حكمت نماز، بیان نمودیم، اما با اين همه بايد گفت که بیان جايگاه بلند پايه اين فريضه بزرگ الهي؛ اهمیت و ابعاد تاثیر گذاری این عبادت در زتدگی انسان ها در مختصر نوشته ای اینچنینی نمی گنجد. زیرا همانطور که می دانیم، در قرآن بیش از 102مرتبه در مورد وجوب، احکام و آثار نماز سخن به میان آمده و این نشانگر درجه اهمیت آن می باشد.اما بايد گفت كه از مطالب نوشته حاضر چنان نماین گشت که، نماز معبر اصلي براي سلوك انسان در راهي است كه اديان الهي در برابر آدمي نهاده اند تا بتواند از آن به هدف و غايت اصلي حيات يعني رستگاري وخوشبختي دنيا و آخرت دست يابد. در واقع، نماز اولين قدم سلوك الي الله می باشد. لحظاتي که انسان از دنياي پرغوغا و فريبنده فارغ مي شود و به كرانه سراسر آرام و معنوي نماز، گام مي گذارد، در حقيقت به فضايي پاک و نوراني وارد شده که همانندي براي آن نيست. نماز، ستايش خدا و تامل در صفات متعالي او است. نماز اگر با توجه و خشوع خوانده شود، افق ديد انسان را از زندگي معمولي فراتر مي برد و او را به نيکي ها متمايل مي کند. انسان نمازگزار در پيشگاه خدا، پيشاني بر خاک مي سايد و با ابراز بندگي به درگاه حق تعالي، عظمت و شکوه او را ارج مي نهد. انسان، نماز را چند بار در شبانه روز تکرار مي کند. نمازگزار هنگام صبح، زندگي را با ياد خدا و طلب ياري از او دوباره آغاز مي کند. هنگام ظهر، با صداي تکبير موذن، دور از درگيري ها و مشغله روزانه، براي دقايقي در چشمه سار نماز، روح را شستشو مي دهد. در پايان روز و آغاز شب نيز دل را با اين فريضه الهي، مرکز انوار معرفت مي سازد تا شب را در آرامشي معنوي و سرشار از رضايت سپري كند. نماز از آنجا كه اولاً سلامت و تعالي اخلاقي و معنوي به افراد جامعه مي بخشد و ثانياً از آن رو كه با شكل و محتواي ويژه خود نمازگزار را به انضباط مي كشاند و از بيهودگي نجات مي دهد، به حق بايد يكي از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعي شناخته شود. اگر نماز با حضور و از سر شوق و در هنگام فضيلت در ميان مردمي رواج پيدا كند، فضایلی از این قبیل، دستاوردهاي قطعي آن مردم خواهد بود پس از خداوند بزرگ بخواهيم که همه ما را از نمازگزاران واقعي قرار دهد.
* دبير و کارشناس علوم تربيتي اداره آموزش و پرورش شهرستان پاوه
** دبير و معاون پرورشي مدرسه راهنمايي شهرستان مريوان
*** دانشجوي دکتراي جغرافياي طبيعي دانشگاه اصفهان
کتابنامه
- بهشتی، سید محمد حسین، (1354)، نماز چیست، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- پاینده، ابوالقاسم(1384)، نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم.
- جوادی آملی، عبدالله، (1380)، حکمت عبادات، تنظیم حسین شفیعی، قم، اسراء، چاپ چهارم.
- حایری شیرازی، محی الدین، (1374)، نماز، قم و تهران و مشهد، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم.
- خزائلی، محمد، (1384)، احکام قرآن، تهران، انتشارات دنیای دانش، چاپ 1.
- خمینی، روح الله، (1359)، پرواز در ملکوت، جلداول، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان.
- دشتی، محمد، (1379)، ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان.
- دیلمی،حسن بن محمد، (1398ه.ق)، ارشاد القلوب،بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم.
- راشدی، حسن،(1384) نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم.
- رضوانطلب، محمد رضا ، (1381)، پرستش آگاهانه، تهران و مراکز ستاداقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم.
- صدرالسادات دزفولی، سید کاظم، (1378)، اهمیت نماز و وجوب آن از دیدگاه قرآن و حدیث اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام-، تهران، کتابخانه صدر.
- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن(1380)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،16جلدی،علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- عزیزی، عباس،(1376)، سلامت روح، نماز و عبادت در تفسیر نمونه، قم، نبوغ، چاپ دوم.- مجلسی، محمد باقر ،(بی تا)، بحارالانوار،110 جلدی، تهران، المکتبه الاسلامیه.
- متقی هندی، علاءالدین علی، (1401ه.ق)، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله.
- مطهری، مرتضی، (1354)، سیري در نهج البلاغه، قم، صدرا.
- مطهری، مرتضی، (1377)، گفتارهای معنوی، تهران و قم، صدرا،چاپ هجدهم.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، (1353)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.
- موسسه مطالعاتی منتظران موعود (عج)، (1381)، رساله توضیح المسایل محشی امام خمینی (ره) شش مرجع، مشهد، بارش.
- فرید نهاوندی، محمد، (1331)، رموز نماز، مشهد، چاپخانه خراسان.
- قرائتی، محسن(1369)، راز نماز، برای جوانان، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی.
- قرائتی، محسن، ( بی تا)، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، بی جا، ستاد اقامه نماز.
- نراقی، احمد، (1384)، معراج السعادة،قم، قائم آل محمد، چاپ دوم.
- وحیدی، محمد، (1384)، دانستنی های لازم از نماز، قم و تهران و مشهد و سراسر کشور، بوستان کتاب، چاپ اول.
- قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای
سوره مبارکه جن(72)، سوره مبارکه قريش (106)، سوره مبارکه المعارج (70)، سوره مبارکه بينه (98)، سوره مبارکه احزاب (33)، سوره مبارکه هود (11)، سوره مبارکه عنكبوت (29)، سوره مبارکه انعام (6)، سوره مبارکه مدثر (74)، سوره مبارکه ماعون (107).
منبع : راسخون