قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اين شهر طبيب نمى‏خواهد

نقل است كه حاكمى، به سبب عشق و علاقه‌اى كه به وجود مبارك رسول خدا، صلى اللّه عليه و آله، پيدا كرده بود و آيات شريفه و نورانى قرآن مجيد را شنيده بود، مى‌خواست خدمتى به منطقه و شهرى كه پيامبر در آن زندگى مى‌كرد بنمايد. ازاين‌رو، طبيب حاذقى را دعوت كرد و به او گفت: از جانب من به مدينه برويد و هرقدر امكان دارد در مدينه بمانيد و مردم مسلمان را معالجه كنيد. وجهى هم بابت طبابت خود از آن‌ها نگيريد، چون خرج رفت‌وآمد و زندگى‌تان را من تأمين مى‌كنم.

وقتى طبيب به مدينه رسيد، به خدمت پيامبر آمد و گفت: اى رسول خدا، فلان حاكم مرا به اين‌جا فرستاده تا به درمان مردم بپردازم. در ازاى اين كار نيز وجهى دريافت نخواهم كرد. پيغمبر نيز موافقت كردند و فرمودند: مطب را بنا كن! پس از مدتى، آن طبيب نزد رسول خدا آمد و گفت: مردم خيلى كم به من مراجعه مى‌كنند، درحالى‌كه من توقع داشتم در روز چندين بيمار به نزدم بيايند، مگر اينان مريض نمى‌شوند؟
پيغمبر فرمود: من در باب خوردن به اين مردم توصيه‌اى كرده‌ام كه دستور قرآن كريم است اين‌كه تا كاملا گرسنه نشده‌اند سر سفره ننشينند، و پيش از آن كه سير شوند از سر سفره كنار بروند:
«كلوا و اشربوا و لا تسرفوا».


منبع : پایگاه عرفان
  • قرآن مجید
  • رسول خدا صلى الله عليه و آله
  • طبیب
  • درمان
  • بیمار
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه