حضرت علی (علیه السلام) فرمود : فراموش کردن خدا آنست که آنان را از خیر محروم کند. پس آنجا که در کلام حق از فراموشی پروردگار سخن به میان می آید واگذاردن بنده به حال خود و برچیده شدن دست عنایت ایزد تعالی از سر اوست که البته نتیجه ی فراموشی بنده و مشغولیت او به دنیا ست. به بیان دیگر نسیان پروردگار بازتاب و نتیجه ی تکوینی نسیان بنده و بی توجهی او به امر دین است.
ما همه می دانیم که خدا خالق ماست و از همه به ما رئوف تر و مهربان تر است، از همه به ما عالم تر، ناظر و بصیر است. پس این که می گویند خدا فلانی را رها کرده است، یا فلان بنده اش را به خودش وا گذاشته است، معنایش چیست؟
پاسخ این است که این یک مفهوم قرآنی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: " نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ "؛ [1] خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد. از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند، چطور چنین چیزی ممکن است! حضرت فرمود: خدا فراموش نمی کند، خدا سهو و نسیان ندارد، خدا علم مطلق است. فراموشی درباره خدا معنا ندارد. انسان نسبت به یک علم و دانشی که دارد غفلت می کند، آن دانش از یادش می رود. پس معنای سهو و نسیان درباره خدا چیست؟ حضرت می فرماید: معنایش این است که چون در دنیا خدا را فراموش کردند، خدا هم روز قیامت اینها را فراموش می کند؛ یعنی به اینها توجه نمی کند، از خیرات و برکات قیامت برخوردار نمی شوند. [2]
تذکر چند نکته در این جا ضروری به نظر می رسد:
چون در دنیا خدا را فراموش کردند، خدا هم روز قیامت اینها را فراموش می کند؛ یعنی به اینها توجه نمی کند، از خیرات و برکات قیامت برخوردار نمی شوند
1. وقتی از قیامت صحبت می شود، ممکن است در ذهن ما این گونه تصور شود که قیامت یک حادثه ای است که در آینده تاریخ اتفاق می افتد و مربوط به امروز ما نیست. این مطلب به یک معنا درست است، ولی به یک معنا صحیح نیست.
به یک معنایی قیامت باطن دنیا است و قیامت ما همین الآن برپا است؛ زیرا آنچه که ما انجام می دهیم باطنش همین الآن است. بنابراین، اگر انسانی نسبت به خداوند غفلت پیدا کرد، این غفلت به مرور زمان پیدا می شود. انسان یک دفعه منحرف نمی شود. البته ممکن است یک نفر استثنا باشد- آهسته آهسته از حق فاصله می گیرد سپس خیلی دور می شود. پس، اگر گفته می شود که انسان باید در هر لحظه سعی کند به خدا توجه پیدا کرده، و اگر (خدای ناکرده) غفلتی حاصل شد، جبران نماید، برای این است که زاویه زیاد نشود. انسان محل خطا و نسیان است. دائماً اشتباه می کند و یادش می رود. برای همین است که توبه تشریع شده است.
2. توبه یک فعل و عمل مستمر است؛ یعنی پا به پای گناهی که انسان مرتکب می شود، توبه هم باید باشد. به تعبیر روایت که فرموده است گناهی را بدون توبه وا مگذارید؛ یعنی اگر انسان گرفتار گناه شد توبه کند، توبه یعنی چه؟ معنای توبه این است که من از آنچه که کرده ام پیشمانم و عزم دارم که دیگر آن را انجام ندهم. حال اگر دوباره پای انسان لغزید، دوباره توبه کند. هر بار که انسان توبه می کند باید سعی کند توبه واقعی باشد، نه توبه ظاهری و صوری. به تعبیر حضرت آیة الله العظمی بهاء الدینی (ره) جلوی خدا نمی شود بازیگری کرده و ادای توبه را در آورد. توبه باید توبه نصوح و واقعی باشد. توبه، مانع از فاصله انسان با خدا می شود، اما اگر انسان کم کم زاویه و فاصله گرفت، به جایی می رسد که خدا را فراموش می کند و از او غافل می شود. و احساس نیاز به خدا نمی کند. این که انسان احساس نیاز به خدا نمی کند، در حقیقت متوجه نیست که تمام وجودش عین نیاز به خدا است:
" یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید". [3] همه وجود ما عین فقر به خدا است. انسان آن قدر ضعیف است که کوچک ترین چیز او را از پا در می آورد. در تاریخ آمده است که یک پشه داخل بینی نمرود می شود و نمرود با آن همه قدرت را از بین می برد. این دلیل بر ضعف انسان است. بلی انسان می تواند از خدا غافل شود و اساساً خدا را فراموش کند. آن کس که خدا را فراموش کند، خدا هم او را فراموش می کند و همین فراموشی بزرگ ترین عذاب الاهی است. حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره) در این باره می فرمود: اگر ما یک لحظه به حال خودمان رها شویم معلوم نیست از بدترین آدم ها بهتر باشیم؛ یعنی اگر ما خوبیم و خوبی هایی داریم، در پرتو حفظ و تفضل الاهی است که خدا داده است، اگر خدا ما را لحظه ای به خودمان وانهد، ما می افتیم.
و سخن آخر:
از سخنان معصومین (علیهم السلام) روشن می شود که مقصود از نسیان خداوند، غفلت و عدم علم و آگاهی نیست، که حق سبحان از تمام علوم پنهانی با خبر است. بلکه مقصود قطع نظر رحمت الهی است که اهلش شایسته ی آنند
خداوند متعال در قرآن مجید، چهار بار نسیان بندگان را به خود نسبت داده است چنانکه در آیه ای می فرماید: "امروز آنها را فراموش می کنیم همانگونه که آنها لقای چنین روزی را فراموش کردند. " این آیه و آیات مشابه آن مؤید این مطلب است که در آخرت (و حتی دنیا) عده ای مورد فراموشی خدا قرار می گیرند. اما منظور از این فراموشی چیست؟
استدلال های عقلی و کلامی موجود در منابع اسلام نسیان به مفهوم عدم احاطه بر احوال مخلوقات را از ساحت مقدس خداوند دور می داند. همچنین در خود کلام حق نیز آمده است ؛" پروردگارت فراموش کار نیست. "
از سخنان معصومین (علیهم السلام) روشن می شود که مقصود از نسیان خداوند، غفلت و عدم علم و آگاهی نیست، که حق سبحان از تمام علوم پنهانی با خبر است. بلکه مقصود قطع نظر رحمت الهی است که اهلش شایسته ی آنند .حضرت علی (علیه السلام) فرمود : فراموش کردن خدا آنست که آنان را از خیر محروم کند. پس آنجا که در کلام حق از فراموشی پروردگار سخن به میان می آید واگذاردن بنده به حال خود و برچیده شدن دست عنایت ایزد تعالی از سر اوست که البته نتیجه ی فراموشی بنده و مشغولیت او به دنیاست. به بیان دیگر نسیان پروردگار بازتاب و نتیجه ی تکوینی نسیان بنده و بی توجهی اوبه امر دین است.
پی نوشتها:
[1] توبه، 67.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 4، ص 64، مؤسسة الوفاء بیروت، 1404 ق.
[3] فاطر، 15.
منابع:
سایت اسلام کوئیست
بحارالانوار ج 4
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : tebyan