به اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: من چه كردهام كه مار مرا گزيده است؟ چه خلافى كردهام؟ حضرت فرمودند: اين مارى كه به تو زده، به جا زده، خدا را شكر كن كه اين مار به تو زد، چون ديروز بعد از ظهر تو مرتكب گناهى شدى كه اين نيش مار، كيفر همان گناه است.
عرض كرد: مگر من چه كار كردم؟ فرمودند: با اين زبان خود دل قنبر را سوزاندى. تو دل را سوزاندى، اما مار دل تو را نسوزانده، بلكه بدن تو را سوزانده و به همين خاطر خدا را بايد شكر كنى؛ چون اگر جريمه اين كار را براى روز قيامت مىگذاشت، آن وقت مارهاى جهنم تو را مىگزيدند كه ديگر خوب شدنى نبود.
اگر جهنم مار و عقرب دارد، جلال الدين مولوى مىگويد: آن عقرب و مار خود جهنم نيست، آن عقرب و مار از فحشها، زخم زبانها و تحقيرهايى است كه نسبت به مردم داشتهاى. كلمات نارواى زبان است كه در قيامت به مار و عقرب تبديل شده است.
منبع : پایگاه عرفان