مقدمه :
فاطمه زهرا سلام الله علیها یگانه دختر بزرگوار پیامبر اسلام است که در ابعاد مختلف زندگی چه فردی و چه اجتماعی میتواند به عنوان بزرگترین الگو برای زنان مسلمان باشد مخصوصاً در عصرى كه پوچى و بى هويتى و ولنگارى، هجمههاى فرهنگى بيگانگان، با پيشرفت علم و فن آورى و تبادل سريع اطلاعات( كه جهان را به دهكده تبديل نموده است؛) و در عصرى كه سيل شهوات با اشكال مدرن آن از هر سو بر مغز و فكر و انديشه زنان و مردان مسلمان يورش میبرد، ما را بيشتر به فرهنگ و انديشه این بانوی نمونه اسلام نيازمند ساخته است تا بتوانيم از ميان لجن زارهاى دنياى مادى زده امروز، راه خويش را پيدا نموده خود و جامعه اسلامی را نجات بخشيم. بدين جهت هم سيره و رفتار فردی و هم اجتماعی، از جمله موضعگيرى و جهتگيرى سياسى آن حضرت پس از در گذشت رسول خدا(ص) و بحران سقيفه و دفاع آن حضرت از امام على(ع) از اهميت فراوانى بر خور دار است، زيرا او بر اساس فرمايش رسول خدا(ص) ملاك حب و بغض خداوند به عبارتى پس از رسول خدا(ص) معيار حق و باطل بوده است. آن حضرت بلافاصله پس از درگذشت رسول خدا(ص) به جاى اينكه به عنوان يك زن مصيبت ديده، گوشه عزلت را برگزيده در فراق پدرش اشك ماتم بريزد، در متن اجتماع وارد گرديده و با رفتن به خانههاى مهاجر و انصار براى برگرداندن خلافت به جايگاه اصلى آن تلاش ورزيد. اگر حضرت ديانت را منحصر به مسايل فردى و عبادى مىدانست و هيچ كارى به حكومت و اداره امور سياسى مردم نمىداشت، هيچ يك از رنجها و گرفتاریها و مصيبتهاى كه بر او وارد آمده است وارد نمیآمد او مانند رسول خدا(ص) سعى در ايجاد زمينه براى هدايت خلق و سپردن سرنوشت آنان به شايستگان واقعى برآمد. از ديدگاه زهرا(س) دين زمانى مىتواند در زندگى مردم نمود يافته و مردم به آن پايبند باشند كه در سايه حاكم و زمامدار الهى زندگى نمايند، اگر حاكم و زمامدار جامعه، انسان عادل و شايسته نباشد، نه تنها به دين و شريعت و برنامههاى آن عمل نمىگردد كه دين بازيچه دست بازیگران سیاست قرار مىگيرد. و از طرفی آن حضرت نقش عمده و چشمگیر در دفاع و حمايت از ولايت و امامت امام على(ع) داشته و توانسته است با روشنگریهای خويش ياد و نام على(ع) را در اذهان مردم زنده نگه دارد و از توطئههاى كه براى بر كنارى آن حضرت انجام يافته بود پرده بردارد و با موضع گیریهای صریحش برای دفاع از ولایت و جانشینی علی (ع) به رابطه بین سیاست و دیانت تاکید نموده و با قاطعيت و انعطاف ناپذيرى در مسير حاكميت حق با تمام توان، از اهداف و آرمانهاى ناب و اصيل دينى كه برخاسته از قرآن و سنت رسول خدا(ص) بود، دفاع نمود و مانند پدرش و همسرش على بن ابى طالب در اداى تكليف هيچ گونه سستى نشان نداد و بر سر اصول سياسى اسلام مصلحت انديشى نكرد. از اصول كه در سيره سياسى حضرت به عنوان الگو قابل استفاده است زمانشناسى آن حضرت است. و همچنین قاطعیت در مسیر حق و تاکید آن حضرت بر عدم جدایی قرآن و عترت و همچنین فرهنگ شهادت طلبی که با قربانی نمودن فرزندش محسن و شهادت خودش، این فرهنگ را ترویج نمود. ما، در این نوشته ابتدا به بیوگرافی مختصر از آن حضرت پرداخته و سپس نامها و القاب آن حضرت را متذکر شدهایم و در مرتبه بعد شمه ای از فضایل آن بزرگوار را برشمردهایم و در پایان به اصول و مبانی استخراج شده از سیره سیاسی آن حضرت پرداختهایم: اصولی همچون: 1 - رابطه ديانت و سياست، 2 - قاطعيت در مسير حاكميت حق، 3 - زمانشناسى، 4 - تلاش بر جداى ناپذيرى قرآن و عترت، 5- فرهنگ شهادتطلبى، و. . . اینک در آغاز این بحث به بیوگرافی مختصر از زندگی آن حضرت میپردازیم و سپس فضایل آن حضرت را بر می شماریم.
1-بيوگرافى مختصر از زندگى حضرت زهرا(س)
لقبهاى مشهور: زهرا، ، صديقه، طاهره، كبرى، سيده، بتول.
اسم پدر: حضرت محمد ابن عبدالله اسم مادر: خديجه بنت خويلد محل تولد: مكّه مکرمه سال تولد: سال دوم بعثت به روايتى سال پنجم، روز میلاد، بيستم جمادیالثانی.
نام همسر: على ابن ابى طالب. و زمان ازدواج: رجب يا ذیالحجه سال دوم هجرت به مدينه، مدت زندگى با امام على(ع): نُه سال ميزان مهريه: 400 مثقال نقره مسکوک فرزندان: حسن، حسين، زينب، ام كلثوم، فرزند سقط شده به نام محسن شهادت: سال 11 هجرى محل دفن: نامعلوم، تعداد روايات باقى مانده در مورد حضرت: 2000 مورد، تعداد سخنان باقيمانده: 130 مورد، تعداد اشعار باقیمانده: 29 قطعه، خطبههاى باقى مانده: دو خطبه، آثار علمى باقيمانده:مصحف كه به خط امام على(ع) نوشته شده و اينك در نزد فرزندش امام مهدى(عج)مىباشد. در اين گفتار براى آشنايى و پيش درآمد بحث بر آنیم تا مختصر و گذرا شرح حال و تاریخچه ای از زندگانی حضرت فاطمه(س) را یادآوری نمايیم:
1-ولادت حضرت فاطمه:
حضرت فاطمه(س)، بنا بر مشهور نزد علماى شيعه در بيستم جمادیالثانی سال پنجم هجرت ديده به جهان گشود. (1) مادر آن حضرت، بانوى جلیلالقدر خديجه دختر خویلد و از خانوادههاى اصيل قريش است، او داراى فضايل فراوان است ازجمله اينكه: او اولين بانويى بود كه به رسول خدا(ص) ايمان آورد و با آن حضرت نماز گذارد. و او به سبب نجابت و پاكدامنى به طاهره لقب يافته بود. (2)رسول خدا(ص) در سن بيست و پنج سالگى با خديجه(س) ازدواج نمود و او نخستین زنى است كه به عقد پيامبر(ص) در آمد و تا او زنده بود رسول خدا(ص) زن ديگر اختيار نكرد. همه فرزندان رسول خدا(ص) به جز ابراهيم كه مادرش ما ریه قبطيه بود از دامان پاك خديجه به دنيا آمدند كه كوچكترين آنان حضرت فاطمه(س)بود. (3)رسول خدا پس از ازدواج با خديجه داراى چند فرزند شد كه به تقدير الهى فرزندان او يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند؛ منافقين كه از هر وسيله بر عليه رسول خدا(ص) استفاده مىكردند، اين بار حضرت را به جهت نداشتن فرزند، ابتر صدا نموده او را آزار مىدادند. خداوند با نزول سوره مباركه كوثر(4)، حضرت را دلدارى داد و از نسل و زريه با بركت او خبر داد. (5)بر اساس روايات شكلگيرى وجود با بركت حضرت زهرا(س)و خلقت حضرت با تشريفات و مقدمات خاص انجام يافته است كه عظمت وجودى حضرت را براى ما بيان مىكند. رسول خدا(ص) به دستور خداوند به مدت چهل شبانه روز از خديجه (س) دورى گزيده به عبادت پرداخت، پس از گذشت چهل روز، از جانب خداوند براى آن حضرت طعام بهشتى رسيد و به او دستور داد آن را ميل نموده با خديجه(س(هم بستر شود، خديجه (س) گويد: هنوز رسول خدا از من دور نشده بود كه وجود زهرا را در شكم خويش احساس كردم. (7)از امام رضا(ع) نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: چون به آسمان عروج كردم جبرئيل دستم را گرفته وارد بهشت نمود، سپس خرمايى را ميل نمودم و از آن نطفه در من پديد آمد، چون به زمين بازگشتم همسرم خديجه به فاطمه(س) باردار شد، فاطمه(س) حوريهاى است به صورت انسان و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مىشوم فاطمه(س) را مىبويم. (7)
2- نامها و القاب حضرت
در روايات نامها و لقبهاى متعدد براى آن حضرت ذكر شده است كه هر یک به بعدى از ابعاد عظيم وجودى آن حضرت اشاره دارد كه از اين طريق گوشههاى از شخصیت بزرگ او را براى ما ترسيم مىنمايد. از امتيازات ويژه كه تنها اولياى الهى از آن بهرمند بوده است اينكه: نامگذارى حضرت فاطمه به دستور خداوند صورت گرفته است. از امام باقر(ع) روايت شده است كه: چون حضرت زهرا(س) ديده به جهان گشود، خداوند به يكى از فرشتگان دستور داد به زمين فرود آمده اسم مبارك فاطمه، را بر زبان رسول خدا(ص) جارى سازد، بدين ترتيب رسول خدا(ص) نام او را فاطمه نهاد. (8)الف: فاطمه:
از نامهاى مشهور حضرت، اسم مبارك فاطمه(س) مىباشد كه روايات رسيده از رسول خدا(ص) و اهلبیت آن حضرت، به معنى و رمز گزينش اين نام براى حضرت اشاره شده است. ابن عباس از رسول خدا(ص) روايت نموده است كه فرمود: او بدان جهت فاطمه(س) ناميده شد كه خداوند دوستان و پيروان او را از آتش جهنم بازداشته است. (9) امام رضا (ع) از پدران و آنان از رسول خدا(ص) روايت نمودهاند كه حضرت به فاطمه(س) فرمود:اى فاطمه! مىدانى چرا به اين نام خوانده شدى؟ على(ع) عرض نمود: یا رسول الله! علت آن چيست؟ فرمود: بدين جهت كه خداوند او و پيروان و دوستانش را از آتش جهنم بازداشته است. (10)
ب: زهرا:
از جمله نامهاى مبارك آن حضرت زهرا مىباشد، از امام صادق(ع)است كه فرمود: حضرت فاطمه(س) در پيشگاه خداوند داراى نه نام مىباشد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، زهرا، محدّثه. (11)از امام حسن عسكرى(ع) روايت شده كه فرمود: او را بدان جهت زهرا میگفتند که در روز سه بار چهرهاش براى اميرالمؤمنين میدرخشید، صبحگاهان چون خورشيد، و در نيمه روز چون ماه تابان و در شامگاهان همانند ستاره تابناك تلألؤ نموده و مىدرخشيد. (12)
ج: بتول:
از نامهاى ديگر آن حضرت كه در روايات آمده است بتول، مىباشد از رسول خدا(ص) روايت است كه فرمود: او به اين جهت بتول ناميده شد كه هيچگاه خون حيض و نفاس نمىديد و بر خلاف زنان ديگر به عادت ماهيانه مبتلا نمىشد. (13)اين اثير گويد: فاطمه را به اين نام خواندند زيرا او از ميان زنان هم عصر خويش جدا بود و هيچكس از نظر فضل و كمال و ديانت و حسب به پاى او نمىرسيدند و نيز گفته شده او را بدين خاطر بتول مىگفتند كه او خود را از دنيا بريده و به خدا پيوسته بود. (14)
د: محدثه:
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: فاطمه(س)را بدان جهت محدثه میگفتند كه فرشتگان الهى بر او فرود مىآمدند و آن گونه كه مريم دختر عمران را صدا مىنمودند، او را مورد خطاب قرار داده مىگفتند: اى فاطمه به درستی كه خداوند تو را برگزيد و پاکیزهات ساخت و از ميان زنان جهان تو را اختيار نمود؛ اى فاطمه براى پروردگارت قنوت نما؛ فاطمه(س) نيز با آنان گفتگو مىنمود. (15)برخى از كينههاى آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسين، ام المُحسَّن، ام الائمه، ام ابيها، علامه اردبیلى گويد: رسول خدا(ص) به جهت تعظيم و بزرگداشت آن حضرت او را ام ابيها خطاب مىنمودند. (16)
3-دوران كودكى حضرت:
4-ازدواج حضرت فاطمه(س)
حضرت فاطمه(س) داراى پنج فرزند بود كه عبارتند از حسن حسين زينب، ام كلثوم، و محسن كه پيش از آمدن به دنيا به شهادت رسيد و رسول خدا اين نام را بر او نهاده بود. (23)بنا بر ديدگاه علماى شيعه عمر شريف آن حضرت هجده سال بود كه مدت هشت سال در مكه و ده سال در مدينه منوره زندگى نمود و در سال يازدهم هجرى چشم از جهان فرو بست. (24)
5فضايل حضرت زهرا(س)
1: عصمت حضرت زهرا (س)
از امتيازات ويژه و منحصر به فرد آن حضرت است اينكه: او تنها بانوى است كه در ميان امت پيامبر خاتم(ص) معصوم و از هر گونه خطا و لغزش دور بوده و پيراسته مىباشد. از ادلهاى عصمت آن حضرت كه او را معصوم دانسته آيه 33 سوره احزاب است كه به آيه تطهير شهرت دارد، خداوند در اين آيه فرموده است اًِّنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً(26)
خداوند اراده نموده است كه هر گونه نا پاكى و پليدى را از رسول خدا(ص) و اهلبیت او دور ساخته و آنان را پاك و پاكيزه نمايد. مفسران و مورخان نوشتهاند چون اين آيه نازل شده رسول خدا(ص) على(ص) و فاطمه(س) و حسنين(ع) را جمع نموده كسائى خيبرى روى آنها انداخته فرمود: بار خدايا اينها اهل بيت من هستند، هر گونه ناپاكى را از اينان دور فرما، ام سلمه گويد:من نزدیک در بودم، گفتم يا رسول الله من هم جز آنان هستم؟ فرمود: تو بر خير يا در مسير خير مىباشى، ولى جز آنان نيستى. (27)اين آيه تصريح بر اين دارد كه اراده خداوند بر اين قرار گرفته كه هر گونه رجس و پليدى را از رسول خدا(ص) و اهلبیت آن حضرت دور سازد و به گواهى مفسرين حضرت زهرا(س) از اهلبیت رسول خدا(ص) مىباشد. از فضايل آن حضرت كه دال بر عصمت او نيز مىباشد، جريان سرنوشت ساز و تاريخى مباهله رسول خدا(ص) با علمأ نجران مىباشد كه رسول خدا(ص) از ميان زنان تنها فاطمه(س) را با خود برده و در اين جريان تاريخى و مهم سهيم نمود. (28)علاوه بر آيات قرآن، روايات و فرمايشات رسول خدا(ص) نيز دلالت بر عصمت و پاكى آن حضرت دارد. از جمله اين حديث شريف كه در کتابهای مختلف شيعه و اهل سنت از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: به درستى كه خداوند به سبب خشم فاطمه، خشمناك و به رضايت او راضى مىگردد. (29) و نيز فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر كه او را خشنود نمايد مرا خشنود ساخته، آنكه او را اذيت نمايد مرا اذيت نموده است. (30)از اين فرموده رسول خدا(ص)استفاده مىگردد كه تمام اعمال و حركات و انديشه زهرا(س) رنگ و بوى الهى داشته است و او هيچگاه خشم و رضايت اش برخاسته از هوى و هوس و كششهاى نفسانى نبود، زيرا اگر در جايى انگيزههاى برخاسته از نفس و غير الهى بر حركات و انديشههاى او تأثیر میگذاشت، خشم و رضايت او جداى از خشم و رضايت پروردگار مىشد و اين چيزى است كه رسول خدا(ص) آن را به صراحت نفى نموده است. از اينجا است كه میتوانیم بگوییم تمام اعمال و حركات حضرت زهرا(س) روى موازين شرعيه بوده و زَره ای خطا و لغزش در زندگى آن حضرت راه پيدا نكرده است، و اين چيزى نيست جز عصمت و پاكى آن حضرت كه شيعيان به آن معتقد هستند.
2-كرامت حضرت فاطمه(س)
حضرت فاطمه(س) علاوه بر فضايل ذاتى و اكتسابى كه داراست، داراى كرامات زيادى است، علامه امينى با ذکر دلايل فراوان از قرآن و روايات، حضرت زهرا(س) را از جملهاى اوليأ خاص الهى میداند، (31) گر چند آن حضرت از عمر طولانى برخوردار نبود، اما در عین حال در تاريخ نمونههاى فراوان از كرامات آن حضرت نقل شده است كه بيانگر مقام و جايگاه ويژه آن حضرت در نزد خداوند مىباشد، جهت رعايت اختصار نمونههاى از كرامات حضرت را ذكر مینمایم. سلمان فارسى گويد:در خانه زهرا(س) بودم، ديدم حضرت نشسته با آسياب جو آرد مىكند در حالى كه عمود آسيا خون آلود است، حسين(ع) كه كودك شير خوار بود به شدت گريه مىنمود، عرض كردم دختر رسول خدا(ص) خود را به زحمت مىاندازى، چرا اين كار را به فضه واگذار نمىكنى؟ فرمود: رسول خدا(ص) به من سفارش نموده است كه كارهاى خانه را ميان خويش تقسيم نموده روى نوبت انجام دهيم، امروز نوبت من است، سلمان گويد: عرض نمودم بانوى من! اجازه دهيد شما را كمك نمايم، من بنده آزاد شدهاى شمايم، يا آسياب نمودن را به من بسپار، يا پرستارى از حسين(ع) را، فرمود من به پرستارى از حسين مناسبترم شما جو را آرد نمائيد. سلمان گويد: مقدارى جو را آرد نموده صداى اذان را شنيدم و به مسجد رفتم، نماز را با پيامبر(ص) اقامه نمودم، پس از نماز جريان فاطمه(س) را با على(ع)در ميان گذاشتم، آن حضرت گريه كرد و به سوی خانه رفت، لحظهاى نگذشت كه خندان به سوی مسجد بازگشت. حضرت رسول خدا(ص) از علت خنده او پرسيد، او گفت:نزد فاطمه(س) رفتم، ديدم به پشت خوابيده و حسين(ع) روى سينهاش بخواب رفته است، آسيا در پيش روى او بى آنكه دستى آن را بگرداند خود به خود مىگردد؛حضرت رسول خدا(ص)با لبخند فرمود: اى على(ع) آيا نمیدانی كه براى خداوند فرشتگانی است كه در زمين گردش میکنند تا به محمد و آل محمد(ص)خدمت نمايند، و خدمت آنها تا روز قيامت ادامه دارد. (32)همچنين روايت شده است كه گاهى كه حضرت مشغول نماز بودند، كودك اش گريه مىنمود مىديدند گهوارهاش حركت مىكند و فرشتگان آن را حركت میدادند(33)نمونه از کرامات حضرت در داستان هجوم به خانه آن حضرت روايت شده است كه بيانگر جايگاه بلند حضرت در پيشگاه خداوند مىباشند. نقل است كه چون حضرت على(ع) را به زور به سوی مسجد براى بيعت با ابى بکر بردند، فاطمه(س) دست حسنين(ع) را گرفته از خانه بيرون آمد و خواست به سوی قبر حضرت پيامبر(ص) برود و ابى بكر و حاميان اش را نفرين نمايد، حضرت على(ع)به سلمان فرمود: اى سلمان! دختر رسول خدا(ص) را درياب كه دو طرف شهر مدينه را مىبينم كه آمادهاى فرو رفتن به زمين است، سلمان گويد: به خدا قسم ديدم پايههاى ديوار مسجد از زمين كنده شده به گونهای كه مىشد از زير آن عبور نمود، خود را به فاطمه(س) رسانيدم عرض نمودم، بانوى من، خداوند پدرت رسول خدا(ص) را به عنوان رحمت فرستاد، تو مايهاى عذاب مباش، حضرت برگشت، ديوارهاى مسجد به جاى خويش استقرار يافت. (34)اينها نمونههاى از كرامت و عظمت حضرت زهرا(س) مىباشد كه حكايت از شخصيت و جايگاه منيع او در پيشگاه خداوند دارد، جالب است كه بدانيم پس از مرگ آن حضرت نيز كراماتى از آن حضرت نقل شده است، روايت است كه وقتى زهرا(س) از دنيا رفت، امام على(ع) او را غسل داده كفن نمود، براى آخرين بار به فرزندان زهرا(س) فرمود تا با مادر خداحافظى نمايند، آنها جنازهاى مادر را در آغوش گرفتند، على(ع) گويد: من خدا را شاهد مىگيرم كه حضرت نالهاى جانكاه كشيده دستهاى خود را دراز نمود و فرزندان اش را مدّتى به سينهاش چسبانيد. (35)
3-محدّثه بودن حضرت فاطمه(س)
از فضايل و مناقب حضرت فاطمه(س) اين است كه او را محدّثه ناميدهاند، روايات رسيده بر اين مسأله دلالت دارد كه آن حضرت را بدين جهت محدّثه مىگفتند كه با فرشتگان گفتگو مىنمودند. (36)سخن گفتن با فرشتگان از امتيازات و فضايل است كه جز اوليأ خاص الهى و بندگان مقرّب خدا كسى ديگر از آن بهرمند نيست و هر كسى توان و شايستگى گفتگو با فرشتگان را ندارد. اين مسأله كه ملائكه با غير پيامبران و انبياى الهى سخن مىگويند، مورد اتفاق همه علماى اسلام مىباشد، علامه امينى گويد: امت اسلامى همه بر اين امر اتفاق دارند كه در اين امت مانند امتان گذشته، مردانى بودهاند كه به آنان حديث گفته مىشده و به اصطلاح محدَّث بودهاند محدَّث كسى است كه بدون اينكه پيامبر باشد، و بدون اينكه فرشتگان را ببيند فرشتگان با او صحبت كرده باشند و يا اينكه در دلش چيزى مىافتد و به او الهام مىشود و به صورت كشف و الهام از سوى خداوند علمى به او آموخته مىشود و يا در دل او حقايق كه بر ديگران پوشيده است روشن مىگردد و یا چیزی شبيه اين مفاهيم، وجود چنين كسانى در ميان امت اسلامى مورد اتفاق است، به عقيده شيعه حضرت على(ع) و ديگر امامان معصوم از فرزندان آن حضرت از محدثین مىباشند. علامه در ادامه گويد: حضرت صديقه طاهره نيز محدثه بود. (37)قرآن به صراحت از سخن گفتن فرشتگان با حضرت مريم خبر مىدهد. (38)و همچنین از سخن گفتن فرشتگان با زن ابراهيم(39) و مادر موسى (40) خبر مىدهد كه فرشتگان با آنها سخن گفتهاند پس اين نتيجه را مىگيريم كه سخن گفتن فرشتگان با غير انبيا ممكن بوده و در ميان بندگان الهى بوده و هستند كسانى كه شايستگى گفتگو با فرشتگان را دارند كه حضرت صديقه طاهره نيز از اين امتياز بهرهمند بوده است. روايات زيادى بر اين است كه فرشتگان با حضرت فاطمه(س) گفتگو مىكردند و نتيجه اين گفتگو طبق برخى از روايات به صورت مصحف براى آن حضرت در آمد(41)كه بنام مصحف حضرت فاطمه(س) معروف است. حماد بن عثمان گويد: از امام صادق(ع)درباره مصحف حضرت فاطمه(س)پرسيدم، فرمود: چون حضرت پيامبر(ص) از دنيا رفت حضرت زهرا(س) به شدت اندوهناک گرديد، خداوند فرشته اى را نزد او فرستاد تا او را دلدارى دهد و به او حدیث گويد، حضرت فاطمه(س) اميرالمؤمنين(ع) را در جريان قرار داد، حضرت فرمود: هر گاه آن را احساس نمودى به من بازگو، حضرت فاطمه(س) به هنگام نزول فرشته حضرت على(ع) را خبر مىنمود و زهرا(س) آنچه را كه از فرشته دريافت مىنمود به على(ع) مىگفت و آن حضرت آن را مىنوشت تا اينكه به صورت كتاب و مصحفی از آن مجموعه به وجود آمد، در اين مصحف حلال و حرام وجود ندارد ولی علوم آينده در آن ثبت است. (42)از بعضى روايات استفاده مىشود كه ملايك ضمن گفتگو با حضرت فاطمه آن را یکجا از طرف خداوند بر آن حضرت آورده است و در آن تمامى علوم آينده نهفته است و آن يكى از مراجع و مصادر علوم اهل بيت: مىباشد كه به آن مراجعه مىنمودهاند و در زمان هر يك از ائمه: دست به دست منتقل مىشده و امروز در نزد حضرت ولى عصر مىباشد. (43)
4- علم حضرت فاطمه(س)
از فضايل حضرت فاطمه(س) كه او را از ديگران متمايز ساخته علم و دانش آن حضرت مىباشد، او در اين فضيلت نيز از ديگران پيشى جسته و در درياى از علم و معرفت قرار دارد، بهترين دليل و شاهد بر اين مسئله سخنان به جا مانده از آن حضرت است كه ما را به درياى از علم و دانش آن حضرت رهنمون مىسازد؛ خطبه معروف به فدكيه آن حضرت از همان آغاز تاكنون باعث حيرت و تعجب بسيارى از سخنوران و انديشمندان گرديده است. اين خطبه را مىتوان يك دوره كامل از معارف اسلامى دانست كه در آن مسايل مختلف اسلامى بيان شده است. كه اوج علم و دانش و معرفت حضرت را ثابت مىنمايد. حضرت در مراحل مختلف از سخنان حضرت پيامبر(ص)بهره مىبرد و بر دانش خويش مىافزوده و نيز سعى بر حفظ سخنان حضرت رسول خدا [ص]و رسانيدن آن به ديگران داشت. شخصى از مؤمنين مدينه روايتى را از حضرت فاطمه(ص) درخواست نمود، حضرت به فضه فرمود: آن روايت را كه بر كاغذى نوشته شده است بياور، پس از جستجوی فراوان اطلاع داد كه روايت مورد نظر گم شده است، حضرت زهرا(س) با ناراحتی فرمود وای بر تو بگرد پيدا كن، زيرا ارزش معنوى اين حديث نزد من برابر با ارزش حسن و حسين(ع) است. (44)
آنگاه كه خود نمىتوانست در حضور پيامبر رسيده آيات قرآن را فرا گيرد، به وسيله فرزندش حسن(س) كه در مسجد آيات قرآن را گوش داده و حفظ مىكرد، یاد میگرفت و حفظ مىنمود. (45)عمار ياسر مىگويد: روزى على(ع) بر فاطمه وارد شد، چون چشم حضرت زهرا بر او افتاد صدا زد يا على(ع) نزديك بيا تا تو را از آنچه بوده و آنچه كه هست و از آنچه كه تاكنون نبوده تا روز قيامت خبر دهم، عمار گويد: ديدم على(ع) عقب به عقب قدم برداشته برگشت، من هم دنبال او آمده تا حضور پيامبر(ص) رسيديم.
پيامبر(ص) فرمود يا ابالحسن، جلو بيا، على(ع) نزديك رفت، چون مجلس خلوت شد رسول خدا(ص) فرمود: يا على! تو مىگويى یا من بگويم فرمود: یا رسولالله شنيدن از شما بهتر است، آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: آيا از زهرا چنان شنيدى و عقب برگشتى! فرمود: يا رسول الله آيا نور فاطمه نيز از نور ماست؟ فرمود آيا نمىدانى كه اين چنين است، على(ع)( به خاطر سپاس از خداوند سجده شكر به جا آورد. (46)
5- عبادت زهرا(س)
صديقه طاهره از نظر عبادت و بندگى در اوج از عظمت قرار دارد به گونهاى كه در این جهت نيز كسى به پاى او نمىرسد، حسن بصرى گفته است در اين امت كسى بيشتر از فاطمه بندگى خداى را ننموده و عابدتر از او وجود ندارد، او آنقدر به نماز ایستاد كه پاهايش ورم كرد(47). داستان نقل شده از امام مجتبى(ع)گوشهاى از عبادت زهرا(س) را بازگو مىنمايد:او فرمود: مادرم فاطمه(س) را ديدم كه شب جمعهاى در محراب عبادتش ايستاده تا طلوع صبح در حال ركوع و سجود بود و شنيدم كه براى زنان و مردان با ايمان بسیار دعا مىكرد و نامهاى يكايك را مىبرد و براى خودش چيزى از خدا نخواست، عرض كردم اى مادر! چرا آن گونه كه براى ديگران دعا مىكنى براى خود دعا نمیکنی؟ فرمود: پسرم، اول همسايه، بعد خانهاى خود. (48)
فاطمه(س) از نگاه رسول خدا(ص)
در برخورد رسول خدا(ص) با دخترش فاطمه مطالبى در احاديث نقل شده كه مقام و مرتبت خاص آن حضرت را نزد رسول خدا(ص) بيان مىدارد و اينكه حضرت با احدى جز دخترش زهرا(س) اینگونه محبت و احترام از خود نشان نداده است.
روايت است كه هرگاه زهرا(س) بر رسول خدا(ص)وارد مىشد او دست زهرا(س)را گرفته مىبوسيد و در جاى خويش مىنشاند و هم چنين هرگاه رسول خدا بر او وارد مىشد، او به احترام پدر تمام قد مىايستاد و پدر را مىبوسيد و دست او را گرفته و در جاى خود مىنشاند. (49)و نيز نقل شده كه هرگاه رسول خدا عازم سفر مىشد آخرين كسى از اهل اش كه با او خداحافظى مىنمود زهرا(س) بود و هرگاه از سفر بر مىگشت اولين كسى را كه با او دیدار مىكرد زهرا(س) بود. (50)در روايت ديگرى آمده است:كه چون از جانب خداوند دستور رسيد كه مسلمان رسول خدا(ص) را همانند انسانهای عادى با اسم صدا نكنند(51)، فاطمه(س) گويد من نيز از آن پس تصميم گرفتم ديگر او را پدر صدا نزنم و او را رسول خدا صدا مىزدم، رسول خدا(ص) رو به من نموده فرمود: دخترم! اين آيه در مورد تو و اهل تو نازل نگرديده بلكه در مورد اهل كبر و جفا نازل شده، مرا پدر صدا كن، به درستى كه اين كار قلبم را شاد و موجب رضايت خداوند مىگردد، و سپس رسول خدا(ص) پيشانى او را بوسيد. (52)رسول خدا آن چنان به فاطمه(س) عشق مىورزيد كه تا او را نمىبوسيد به خواب نمىرفت(53)، گاه اين عمل رسول خدا آتش حسرت و حسد برخى زنانش را برمىانگيخت و بر او خرده مىگرفتند، حضرت در جواب آنان مىفرمود: فاطمه فرشته است به صورت آدمى و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مىشوم او را مىبويم. (54)به نظر مىرسد اینگونه محبت و احترام صرفاً برخاسته از رابطهاى پدرى و فرزندی نيست، چه اينكه اینگونه احترام و محبت در انسان معمولى نيست، بلكه حضرت مىخواسته مقام و منزلت جايگاه معنوى زهرا(س) را براى امت بيان نمايد، و اینکه آن حضرت پس از او ميزان حق و باطل و معيار هدايت و ضلالت است. (55)
فاطمه(س) در نگاه على(ع):
على(ع) در مواردی به همسرى زهرا(س) افتخار نموده و جود او را در كنار خويش دليل بر حقانيت خود دانسته است، او در مقام احتجاج به ابى بكر فرمود تو را به خدا سوگند آيا من كسى نيستم كه رسول خدا مرا برگزيده و دخترش فاطمه را به من تزويج نمود؟ آيا خداوند او را در آسمان، به عقد من در آورد يا تو؟ ابوبكر گفت: به عقد تو در آورد. (56)
و نيز فرمود: شما را به خدا سوگند! كيست كه جز من افتخار همسرى با سيده زنان دو عالم را داشته باشد، گفتند: جز تو كسى نیست. (57)و در جواب نامه معاويه فرمود:رسول خدا(ص) از ما و شخص دروغگو (ابوجهل) از شما، شير خدا از ما و سيدالاحلاف (ابوسفيان) از شما، دو آقاى جوانان اهل بهشت از ما و فرزندان آتش)فرزندان مروان) از شما، بهترين زنان دو عالم از ما و حمل كننده هيزم جهنم (زن ابی لهب عمه معاويه) از شما، نوشتهاند چون اين نامه به معاويه رسيد دستور داد آن را پنهان نمايند تا اهل شام با خواندن آن به على(ع) متمايل نگردند. (58) آنچه بر شمرديم گوشهاى از فضايل و عظمت وجودى حضرت صديقه طاهره(س) است كه حديث نگاران و تاریخنویسان شيعه و اهل سنت از رسول خدا(ص) نقل نمودهاند. چنانچه گفته شد حضرت زهرا(س) به گواهى قرآن و سخنان رسول خدا(ص) معصوم و از هرگونه ناپاكى در رفتار و گفتار مبرّا و پيراسته بوده است، بدين جهت سيره و رفتار مختلف آن حضرت از جمله موضعگيرى و جهتگيرى سياسى آن حضرت پس از در گذشت رسول خدا(ص) و بحران سقيفه و دفاع آن حضرت از امام على(ع) از اهميت فراوانى بر خور دار است، زيرا او بر اساس فرمايش رسول خدا(ص) ملاك حب و بغض خداوند به عبارتى پس از رسول خدا(ص) معيار حق و باطل بوده است. در فصل بعد اصول و مبانی که از موضع گیری سیاسی آن حضرت بدست میاید و میتواند راهگشای زندگی مسلمین به ویژه شیعیان باشد را بررسی خواهیم کرد.
ادامه دارد
نویسندگان : سید عبدالهادی رضوی، سید عبدالله رضوی
منبع : راسخون