قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

 كبر

علت ديگر اعراض از حق كبر است. آيا ابليس نمى‌دانست امر به سجده بر آدم از جانب پروردگار است؟ آيا نمى‌دانست آدم به سبب‌ «نفخت فيه‌ من روحى» موجود ممتاز است؟ پس چرا امر خدا را اجابت نكرد؟

قرآن علت اين نافرمانى را كبر مى‌داند و مى‌فرمايد:

«أبى و استكبر».

او خود بزرگ‌بين بود، لذا خلقت خود را با آدم مقايسه كرد و گفت:

«انا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين».

جنس وجود من گرانتر از جنس وجود اوست. جنس وجود او خاك و جنس وجود من از آتش من خيلى بالاتر از او هستم. براى همين، من هرگز بر او سجده نمى‌كنم، حتى اگر تو امر كرده باشى!

فكر مى‌كنيد انسان‌هاى بى‌نماز چرا نماز نمى‌خوانند؟ براى اين‌كه مى‌گويند ما براى خودمان كسى هستيم و اين حق خدا نيست كه به من بگويد صبح بيدار شويد برويد وضو بگيريد و رو به قبله بايستيد پيشانى خود را روى خاك بگذاريد.

اين درحالى است كه وقتى خدا به پيغمبر مى‌گويد نماز بخوان! ايشان پيشانى‌اش را بهتر از همه مردم روى خاك مى‌گذارد، بيشتر از همه اشك مى‌ريزد، و با اين‌كه عبادتش از نظر ارزش از عبادت ملائكه و جن و انس برتر است، وقتى روبه‌روى حضرت حق مى‌ايستد، با گريه مى‌گويد:

«ما عبدناك حّق عبادتك و ما عرفناك حق معرفتك».

آن‌گونه كه سزاوار توست تو را بندگى نكردم.

او خودش را نمى‌ببيند، نمازش را نمى‌بيند، هدايتگرى‌اش را نمى‌بيند، نبوتش را نمى‌بيند، عظمتش را نمى‌بيند، زيرا هرچه مى‌بيند جلوه خداست. مى‌گويد: من تنها يك ظرف خالى هستم. نبوت جلوه او و عبادت جلوه اراده اللّه است. فضائلم نيز جلوه اسماء اوست. چنين كسى نمى‌تواند خودش را ببيند، چون خودى از خودش خبر ندارد. كسانى كه از خوديت خود خبر دارند، انسان‌هاى بى‌شعورى هستند. زيرا خوديتى‌ براى كسى وجود ندارد. كسى كه گمان مى‌كند خوديتى دارد و براساس آن خود را «من» مى‌خواند موجود بى‌شعورى است.

تا با خودى، اى خواجه، خدا چون گردى‌

 

بيگانه سرشتى آشنا چون گردى‌

جز سايه خويشتن نمى‌بينى تو

 

اى سايه، ز خورشيد جدا چون گردى؟

     

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • کبر
  • علت ديگر اعراض از حق كبر است
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه