سوال مهم اين قسمت همين است: آيا اگر كسى حق طلبكارى را بپردازد، به آن طلبكار سودى مىرسد يا خير؟ يا اگر حق اين طلبكار را ادا نكند، زيان و ضررى متوجه اين طلبكار مىشود؟ بايد ديد در اينباره اولياى خدا چه مىفرمايند.
وجود مبارك امير المؤمنين، عليه السلام، خطبهاى دارند كه، بىاغراق، از زيباترين و بهترين و پرمعناترين خطبههاى دوره عمرشان است. به واقع، نمىتوان از زمان حضرت تاكنون چند نفر از علما، حكما، دانشمندان، و عارفان اين خطبه را تفسير كرده و شرح دادهاند. زيرا شرحش نيز خيلى مبسوط و گسترده است. تعدادى از اين شروح را خودم ديدهام و دو نفر را نيز در قم و تهران مىشناختم كه اين خطبه را به شعر درآورده بودند.
در اين خطبه، امير المؤمنين قريب به نود ويژگى براى اهل تقوا بر شمردهاند و اهل تقوا را با خصوصياتشان معرفى كردهاند كه هم زيبا و هم شگفتى آفرين است.
پيش از انقلاب، من نزديك هفت سال، و هر سال سى شب ماه مبارك رمضان، اين خطبه را براى مردم توضيح مىدادم كه مجموعا حدود 210 شب و 210 ساعت شد. بااينحال، تازه به ويژگى ششم اين خطبه رسيده بودم و هشتاد و چهار ويژگى ديگر همچنان باقى مانده بود. بعد هم نمىدانم به چه علت آن بحث رها شد و ادامه پيدا نكرد!
اين را هم بگويم كه لازم است هر شيعهاى تا فرصت زندگى باقى است، اگر همه نهج البلاغه را نمىخواند، لااقل اين خطبه را ببيند و اگر متن عربى آن را نمىفهمد از ترجمههاى فارسى اين كتاب استفاده كند.
حضرت در مقدمه اين خطبه، كه به خطبه متقين معروف است، درباره بدهىهاى انسان به پروردگارچه آنها را بپردازد و چه نپردازد- توضيحاتى دادهاند كه بسيار مفيد است. همه مىدانند كه از زمان حضرت آدم تاكنون تعداد بسيار زيادى از مردم حق خدا را ادا نكردند و بدهى خود را به پروردگار نپرداختند. عده بسيار كمى هم از عهده اين مهم بر آمدند و اين حق را ادا كردند كه البته، تعدادشان خيلى كم است، هميشه هم كم بوده كم هم خواهد ماند.
اما پاسخ آن پرسش. امام مىفرمايد:
«أما بعد، فإن اللّه سبحانه و تعالى خلق الخلق حين خلقهم غنيا عن طاعتهم، آمنا من معصيتهم، لانه لا تضره معصية من عصاه و لا تنفعه طاعة من أطاعه».
اما بعد، خداى سبحان آنگاه كه به آفرينش خلق دست يازيد، هم از طاعتشان بىنياز بود و هم از عصيانشان مصون. چرا كه نه گناه گناهكاران زيانش رساند و نه فرمانبرى فرمانبران سوديش ارزانى دارد.
يعنى كسى كه بدهى خود را به خدا بپردازدمراد از بدهى بندگان به خدا واجبات و فرائض است، چه واجباتى مثل نماز و روزه و حج كه فقط با بدن و نيت سروكار دارد، و چه واجبات مالى مثل خمس و زكات و انفاق، و چه واجبات گروهى مثل حق مردم و حق زن و بچه- ذرّهاى سود در پرداخت اين دين به پروردگار تعلق نمىگيرد.
از عبارت «لا تنفعه» معلوم مىشود دينهايى كه از خدا به گردن انسان است منفعتهايى دارد؛ يعنى نماز و روزه و حج و انفاق و خمس و اداى حق مردم سودمند است، ولى سود آنها به خدا نمىرسد. سبب مطلب آن است كه خداوند متعال نيازى به كسى ندارد.
منبع : پایگاه عرفان