قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آدمى را بتر از علت نادانى نيست

نادان به كسى مى‏گويند كه عقلش تعطيل و فكرش ناكارآمد است. معلوم نيست چرا بعضى‏ها بى‏فكر بار مى‏آيند؛ يعنى فقط با چشمشان به عالم نگاه مى‏كنند نه با عقلشان. كسانى كه به عالم نگاه مى‏كنند و در پس نگاهشان انديشه مى‏كنند، حق بودن هر حقيقتى را درك مى‏كنند. مانند كسانى كه در احوالات حيوانات، خشكى‏ها، و درياها مطالعه مى‏كنند.

زيرا مطالعه انسان را وادار به تعقل و تفكر مى كند و نمى گذارد انسان نادان بماند. يكى از سفارشات مهم قرآن با ديده تدبر و تعقل به دنيا نگاه كردن است. خداوند در آيات مختلف بر اين معنا تاكيد مى كند:

«سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم حتى يتبين لهم أنه الحق أو لم يكف بربك أنه على كل شئ شهيد».

به زودى نشانه هاى خود را در كرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه بى ترديد او حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت با ظاهر كردن حقايق و دلايل بر همه چيز گواه است كه تنها او آفريننده و بى نياز است و غير او مخلوق و از هر جهت نيازمند به اوست.

همچنين است آياتى كه به تدبر در حقايق جهان اشاره دارند. مانند:

- «إن فى خلق السماوات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس و ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابة و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لآيات لقوم يعقلون».

بى ترديد در آفرينش آسمان ها و زمين و رفت وآمد شب و روز و كشتى هايى كه در درياها با جابجا كردن مسافر و كالا به سود مردم روانند، و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگى اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده اى پراكنده كرده و گرداندن بادها و ابر مسخر ميان آسمان و زمين، نشانه هايى است از توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه مى انديشند.

- «هو الذى أنزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون* ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات إن فى ذلك لآية لقوم يتفكرون* و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره إن فى ذلك لآيات لقوم يعقلون* و ما ذرأ لكم فى الارض مختلفا ألوانه إن فى ذلك لآية لقوم يذكرون* و هو الذى سخر البحر لتأكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون* و ألقى فى الارض رواسى أن تميد بكم و أنهارا و سبلا لعلكم تهتدون* و علامات و بالنجم هم يهتدون* أفمن يخلق كمن لا يخلق أفلا تذكرون* و إن تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها إن اللّه لغفور رحيم».

اوست كه از آسمان آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مى رويد كه دام هايتان را در آن مى چرانيد. براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مى روياند؛ يقينا در اين واقعيات شگفت انگيز طبيعى نشانه اى است بر توحيد، و ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه مى انديشند. و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، و ستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شده اند؛ قطعا در اين حقايق نشانه هايى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه تعقّل مى كنند. و نيز آنچه را كه در زمين به رنگ هاى گوناگون براى شما آفريد رام و مسخرّتان ساخت؛ مسلما در اين امور نشانه اى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا، براى گروهى كه متذكّر مى شوند. و اوست كه دريا را رام و مسخّر كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و زينتى را كه مى پوشيد از آن بيرون آوريد و در آن كشتى ها را مى بينى كه آب را مى شكافند تا شما را براى حمل كالا، تجارت و دادوستد جابجا كنند و براى اين كه از فضل و احسان خدا طلب كنيد و در نهايت به سپاس گزارى خدا برخيزيد.

و در زمين كوه هايى استوار افكند تا شما را در حال گردش وضعى و انتقالى نلرزاند، و نهرها و راه هايى را پديد آورد تا براى رسيدن به اهداف و مقاصد خود راه يابيد. و براى اين كه در عبور از كوه ها و بيابان ها و كويرها سرگردان و گم نشويد نشانه ها قرار داد، و مردم به هنگام شب در دل بيابان ها و بر سطح درياها به وسيله ستارگان راهيابى مى كنند. بر اين اساس آيا كسى كه همه چيز مى آفريند، مانند كسى است كه هيچ چيز نمى آفريند؟ پس كرنش در برابر بتان بر پايه چه دليلى است؟ آيا پند نمى گيريد؟ و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمى توانيد آن ها را به شمار آوريد؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.

- «أفلا ينظرون إلى الابل كيف خلقت* و إلى السماء كيف رفعت* و إلى الجبال كيف نصبت* و إلى الارض كيف سطحت».

آيا با تأمل به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه بر افراشته شده؟ و به كوه ها كه چگونه در جاى خود نصب شده؟

و به زمين كه چگونه گسترده شده؟

اين همه تاكيد قرآن براى مطالعه و تدبر در خلقت جهان براى چيست؟ و مخاطبان اين دعوت كيستند؟ آيا خطاب قرآن به پيروان اديان ديگر يا هواداران مكاتب غربى است؟ آيا اين سخن امير مومنان براى ما مسلمانان گفته نشده است كه:

«و اللّه اللّه فى القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم»

خدا را خدا را درباره قرآن! مبادا ديگران در عمل به آن از شما پيشى بگيرند.

«اقرأ بسم ربك»

با اين كه اولين آيه قرآن و اولين سخن پروردگار با آخرين پيامبرش دستور به خواندن است، نمى دانم چرا مسلمانان اين اندازه با كتاب و مطالعه غريب و در اين عرصه مهجورند؟ به واقع، هميشه براى مردم ايران غصه خورده ام كه چرا از كتاب و كتاب خوانى دورند؟

طبق آمار كتابخانه ملى ايران مقدار وقتى كه مردم ايران براى كتاب خواندن صرف مى كنند، در هر 24 ساعت 2 دقيقه بيشتر نيست. از اين مقدار هم بايد مطالعاتى را كه صرفا جنبه سرگرمى و تفريح دارد كم كرد، چون متاسفانه، خيلى از مردم علاقمند به خواند مطالبى هستند كه در ازاى آن چيز مهمى گيرشان نمى آيد؛ مثل خواندن برخى كتاب هاى داستان و رمان و بخش حوادث روزنامه ها يا مجلات ورزشى و ...

در خواندن كتاب، بايد به محتواى آن توجه كنيم و به علمى كه از آن به دست مى آوريم دقت نماييم. زيرا برخى علم ها مفيدند و برخى مضر.

برخى نيز نه مفيدند و نه مضر؛ يعنى يادگيرى يا مطالعه آن ها فقط اتلاف وقت و انرژى محسوب مى شود.

عده اى هم حقايق را تنها از سخنرانى ها و منبرها كسب مى كنند و به مطالعه نمى پردازند. آن هم محدود به ماه مبارك رمضان و محرم و مناسبت هايى از اين دست است. ضمن اين كه يك سخنران، هرقدر هم اهل مطالعه و تحقيق و تامل باشد، به خاطر وقت كمى كه دارد، تنها درصدى از دانسته هايش را مى تواند بازگو كند. اين در حالى است كه كتاب انسان را با دنياهاى ديگر و موضوعات متنوع تر آشنا مى كند.

شرمم مى آيد اين نكته را يادآورى كنم كه در اروپا و آمريكا مردم به محض اين كه بيكار مى شوند سراغ كتاب مى روند. ازاين رو، وقتى در اتوبوس و قطار و ساير وسايل نقليه مى نشينند تا از شهرى به شهرى بروند، بيشتر مردم مشغول مطالعه هستند. كتابخانه هايشان نيز پر از افراد كتاب خوان و كتاب دوست است و تقريبا همه در خانه كتاب دارند.

پيش از آن كه به لندن بروم، درباره كتابخانه بزرگى كه كنار موزه لندن واقع است مطالبى شنيده بودم، اما وقتى به كتابخانه «بريتيش موزيوم» رفتم، ديدم هرچه گفته اند راست گفته اند. قفسه هاى كتاب اين كتابخانه كه تا سقف امتداد داشت پر از كتاب بود و اين درحالى بود كه به علت كمبود جا، با وجود فضاى بسيار بزرگى كه آن كتابخانه دارد، كتاب ها را روى زمين و روى هم چيده بودند! تعداد كتاب خوان ها و مراجعين و درآمدى كه از فروش كتاب به همه دنيا كسب مى كنند بماند.

 

كتابخانه لنينگراد

ما در كتاب خواندن حتى از كمونيست ها هم عقب تريم. در شهر لنينگراد (سن پترزبورگ اسبق و كنونى) كه شايد شش ماه از سال زمستان است و ارتفاع برف تا كمر مردم مى رسد، كتابخانه اى وجود دارد كه 15 ميليون عنوان كتاب را در خود جاى داده است و بهترين كتاب هاى موجود در دنيا را دارد.

 

بهترين كتاب كتابخانه لنينگراد

يكى از رجال سياسى ايران در مقاله اش نوشته بود: وقتى از طرف دولت ايران به لنينگراد رفتم، از كتابخانه لنينگراد هم ديدن كردم. وقتى وارد كتابخانه شدم، بهت زده و متعجب شدم. رئيس كتابخانه كه به ميزبان من بود استقبال و پذيرايى خيلى گرمى به عمل آورد و جاى جاى كتابخانه را به من نشان داد. در اثناى صحبت، از رئيس كتابخانه پرسيدم: در اين 15 ميليون كتاب، مهم ترين كتاب كدام است؟ گمان هم مى كردم مثلا مانيفست لنين را نام خواهد برد. او گفت: دلتان مى خواهد ببينيد؟ گفتم:

بله. گفت: مهم ترين كتاب ما در اتاق مخصوصى نگهدارى مى شود. اجازه بدهيد كليدش را بياورم!

وقتى كليد را آورد و در آن اتاق را باز كرد، ديدم عجب اتاقى است! از در و ديوار اتاق ظرافت و هنر مى باريد. ميز گران قيمتى هم در وسط اتاق قرار داشت كه ظرفى طلايى رنگ در آن به چشم مى خورد كه رويش كتابى باز بود. رئيس كتابخانه كليدى را زد و بشقاب آرام شروع به گشتن كرد. به من هم گفت كه با احترام بايستيد، زيرا اين كتاب در ميان اين 15 ميليون اثر مهم ترين كتاب است، زيرا مى تواند دنيا را اداره كند. گفتم:

مى توانم آن را از نزديك ببينم. موافقت كرد و كليد را زد. وقتى بشقاب از حركت ايستاد، ديدم آن كتاب نهج البلاغه امير المؤمنين است!

چرا ما ايرانى ها كتاب نمى خوانيم؟ اين چه مصيبتى است كه در عالم نوشتن و خواندن كتاب گريبان گير ما شده است؟ شايد هنوز عده اى از مردم باشند كه گمان كنند كتاب نوشتن كار آسانى است، درحالى كه نوشتن يك كتاب خوب جان انسان را مى گيرد. بعد از نگارش هم، چندين نفر بايد كار كنند با اثر به نحو مطلوب از چاپ در بيايد. با اين همه و با وجود صرف هزينه هاى سنگين چاپ و نشر، تيراژ كتاب براى 70 ميليون ايرانى بين 1000 تا 5000 جلد است كه فروش و پخش آن ها چند سال طول مى كشد! اين جاست كه انسان شرمنده مى شود از اين كه اروپايى ها و آمريكايى ها در مطالعه نظام طبيعت و به دست آوردن حقايق موجود در از ما مسلمانان پيش ترند. درحالى كه اين دستور قرآن و فرمان پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت به ماست:

«طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة».


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه