قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترس از حساب قيامت‏

مادرم به شما گفت كه گشايشى ايجاد كنيد، من ماهى چقدر اضافه كنم، گشايش ايجاد مى‌شود؟ ميرزا مى‌فرمايد: يك تومان، به ميرزا مى‌گويد: من در محضر اميرالمؤمنين عليه السلام ماهى يك تومان را اضافه مى‌كنم، اما در قيامت جواب اين يك تومان را تو گردن مى‌گيرى؟ ميرزا مى‌گويد: من چنين گرده‌اى ندارم كه جوابش را گردن بگيرم.

مى‌گويد: تو كه از فرزندان حضرت هستى، نمى‌توانى گردن بگيرى، آن وقت من گردن بگيرم؟ شما برو مادرم را نصيحت كن، بگو: اين مقدارى كه از عمر ما مانده، به همين مقدار روزى قناعت كن و مرا با آتش جهنم درگير نكن.

اين‌ها اين گونه بودند كه خدا مى‌فرمايد:

«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»

اين نفس بد انديش به فرمان شدنى نيست‌

 

اين كافر بد كيش مسلمان شدنى نيست‌

جز پير طريقت كه در اين راه دليل است‌

 

اين راه خطرناك به پايان شدنى نيست‌

جز خضر حقيقت كه در اين راه خليل است‌

 

اين آتش نمرود گلستان شدنى نيست‌

ايمن مشو از خاتم جم كرد در انگشت‌

 

اهريمن جادو كه سليمان شدنى نيست‌

آبادتر از كوى تو اى دوست نديدم‌

 

آن خانه داد است كه ويران شدنى نيست‌

     

 


منبع : پایگاه عرفان
  • ترس
  • ترس از حساب قيامت‏
  • حساب قيامت‏
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه