قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

شدت گناه فتنه انگيزى‏  

 فتنه گرى به اين معناست كه گروهى كافر و مشرك و معاند و خودخواه، در برابر دعوت اسلام و رسالت پيامبر و آزادى و حقوق انسان به ايستند، و مردم را در ظلمت شرك و بي دينى و حاكميت غير خدا، و رسم و رسوم شيطانى و جهل و خرافات نگاه دارند، و ابواب سعادت دنيا و آخرت را به روى آنان ببندد، و فساد همه جانبه را در زندگى انسان تداوم بخشند، و از اين راه حكومت فرعونى و سلطه خود را بر جان و مال مردم حفظ نمايند و به غارتگرى و پايمال كردن هر حقى مشغول باشند.

آيا هيچ خردمندى به چنين فتنه گرى نسبت به مظلومان و مستضعفان رضايت مي دهد؟

 

با توجه به ضربه هاى خطرناك و خسارتهاى غيرقابل جبران فتنه گرى، بايد سفره اين چنين فتنه از خيمه حيات انسان برچيده شود، تا همه گرفتاران اين فتنه از هر مسئوليتى و تعهدى جز در برابر حضرت حق آزاد شوند، و به پذيرش آئين و حاكميت او تن دهند، وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ .

فرمان چنين جهادى، وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ با كفر و شركى نيست كه در مرتبه عقيده و فكر باشد، بلكه اين فرمان رهائى بخش مربوط به زمانى است كه كافران و مشركان جهان براى حفظ كفر و شرك، و سلطه جهنمى خود با انواع وسايل و ابزار، مردم را در دوزخ فرهنگ خود به اسارت داشته باشند و مانع پيشرفت فرهنگ خداوند شوند، و مسلمانان را از هر جهت در مضيفه و سختى بگذارند و به غارت اموال و معادنشان دست يازند، اينجاست كه براى خاموش كردن آتش چنين فتنه اى وجوب جهاد مسلّم مي شود، و جهاد تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا بايد تداوم يابد.

 

البته اگر ستم گران از ستم باز ايستند، و دست از برنامه هاى ظالمانه خود بردارند، و راه پيشرفت فرهنگ حق را باز بگذارند، و زمينه آزادى انسان از سلطه و حاكميت غير حق فراهم شود، مسلمانان هم بايد از آنان دست بردارند كه عدوان جز بر ستمكاران جايز نيست.

توجه به اين نكته بسيار مهم لازم است، كه از آيه شريفه برداشت مي شود فتنه به منزله جنگ با فرهنگ حق و مؤمنان است، لذا اين توهم پيش نيايد كه در سطور گذشته با تكيه بر آيه وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ ثابت گرديد كه اسلام جنگ ابتدائى ندارد، بلكه جهاد و جنگ اسلام تدافعى است، و اينجا چرا بدون حمله مشركان و كافران فرمان جهاد صادر شده است؟ فتنه در حقيقت آغاز جنگ سعادت سوز با اهل ايمان و مستضعفان جهان است لذا بايد اهل ايمان براى رفع فتنه به جهاد برخيزند تا دست خائنان و جنايت كاران از سر مردم قطع شود.

 

از آنجا كه قتل به معناى كشتن فرد يا افراد است، و در قتل آنچه كه اتفاق مي افتد قطع حيات ظاهرى مسلمان به دست مشركان و كافران است، ولى در فتنه گرى قطع سعادت دنيا و آخرت انسان ملحوظ است، قرآن مجيد فتنه را از قتل بدتر و گناهش را شديدتر دانسته است.

گروهى از مفسران مي گويند: مراد از فتنه كفر به پروردگار است، و اين كه از كفر تعبير به فتنه شده براى اين است كه كفر ماده و زمينه فساد در روى زمين است كه نهايتاً اين حالت نفسانى شيطانى و طاغوتى، كافر را به ستم كردن بر مردم، و ايستادن در برابر آزادى و حقوق و ايمانشان مي كشد، و او را وادار مي كند كه در حيات و زندگى انسان هرج و مرج و بي نظمى و بهم ريختگى ايجاد كند و با اين فتنه گرى روى خوشبختى و سعادت را از همه برگرداند، و چنين رفتارى قطعاً از قطع حيات مردم يا به عبارت ديگر به قتل رساندشان بدتر و معصيتى سخت تر و گرانتر است.

 

آرى اقدام كافران بر پياده كردن آثار كفرشان و ترسانيدن مردم و به ويژه مؤمنان، و ايجاد رعب و وحشت در قلوب، و سخت گرفتن بر آنان تا آنجا كه ترك وطن كنند و از شرّ آنان به ديار ديگر پناه برند، و خود را از دست آنان برهانند كارى است كه از كشتن بدتر است.

 

حرمت جنگ در ماههاى حرام

ماه هاى حرام چهار ماه است: رجب، ذوالقعده، ذوالحجّة، محرّم.

چون كافران و مشركان پيش از بعثت پيامبر به حرمت اين چهار ماه پاى بند بودند، و براى آنها قداست خاص قايل بودند، قرآن مجيد حفظ حرمت اين ماه ها را واجب و لازم دانسته تا شايد در اين چهار ماه زمينه صلح و صفا و تعطيل جنگ و خون ريزى براى آينده فراهم آيد، و مشركان بخود آمده با تفكر و تعقل به اسلام گرايش پيدا كنند، و مسلمانان هم در فضاى امن و امان پيش آمده راه گسترش حاكميت حق را بر همه شئون حيات انسانها و آزادى آنان از چنگال شرك باز كنند.

اما اگر دشمنان در هر عصر و زمانى حرمت اين چهار ماه را حفظ نكردند و با شما به جنگ برخيزند، شما نيز مي توانيد احترام اين چهار ماه را نگاه نداريد و بر ضد آنان وارد جنگ شويد: الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ.

 

آرى با آنان در اين چهار ماه با قداست بجنگيد، زيرا دفاع از ارزش ها، و حفظ كيان مسلمانان از حفظ احترام ماه هاى حرام مهم تر است.

اگر دشمن قوانين پذيرفته شده داخلى و بين المللى را نقض كرد، بدون شك جايز است شما هم قوانين را نقض كنيد، تا از سوءاستفاده دشمن جلوگيرى شود، و شعله طغيانش خاموش گردد، و از مركب فرعونيت به زير كشيده شود.

حرمات مكانها و قوانينى هستند كه رعايت آنها واجب، و نقضش حرام است، ولى وقتى قصاص يعنى پاسخ به شرارتهاى دشمن لازم باشد، قصاصى كه خود دشمن اجرايش را از طرف مؤمنان بر خود به خاطر جناياتش لازم نموده، بايد به قصاص برخاست.

 

مقابله با دشمن در صورت شكستن حرمتها و نقض قوانين بايد برابر آنچه دشمن مرتكب شده تحقق يابد، و مؤمنان واجب است عدالت را نسبت به دشمن رعايت نمايند، به اين خاطر در پايان آيه الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ به صورت واجب فرمان رعايت تقوا را مي دهد، و درباره ارزش اهل تقوا مي گويد: بدانيد كه خدا با اهل تقواست، اهل تقوا از لطف و احسان و عنايات و يارى خداوند بهره مندند.

از آنجا كه دشمن در ابتداى بعثت تا زمان هجرت با در مضيقه قرار دادن مسلمانان آنان را از خانه و كاشانه و وطن آواره كرد، و حق مسكن و مكان آنان را از آنان سلب نمود بر مسلمانان واجب دانست كه اموال به غارت رفته و زمين هاى غصب شده به خصوص اگر وطن و مملكت باشد براى پس گيرى آنها از دست دشمن به مقابله برخيزند، اين حكم اختصاص به زمان صدر اسلام ندارد، بلكه حكم عامى است و در هر روزگارى جارى است.

 

فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ

اكنون كه اين سطور را مي نويسم نزديك به شصت سال است صهيونيسم به كمك حكومت ستم گرى چون آمريكا و انگليس سرزمين مسلمانان فلسطين و خانه و كاشانه آنان را ظالمانه غصب كرده، و آنجا را پايگاهى بر ضد همه مسلمانان قرار داده است، بر همه مسلمين واجب است به حكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم سرزمين مقدس فلسطين را از آنان بگيرند و همانطور كه مسلمانان را آواره كردند، مسلمانان آنان را با رعايت عدالت آواره كنند، و شرّ آنان را از منطقه ريشه كن كنند.

 

لزوم پذيرش آتش بس

اگر نبردکنندگان با مؤمنان به خصوص در حريم مسجدالحرام از جنگ دست بردارند، بايد اهل اسلام از ادامه جنگ بازايستند، چرا كه با دست برداشتن از جنگ در معرض غفران و رحمت فعلى قرار مي گيرند، و اگر به اسلام روى آورند، و فرهنگ حق را بپذيرند قطعاً همه گذشته آنان آمرزيده مي شود، و در قيامت از پاداش خدا بهره مند مي شوند.

 

برگرفته از کتاب تفسیر حکیم جلد ششم نوشته استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه