قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تسليم‏ در برابر حق


از حقایقی که قرآن مجید و آثار پر ارزش اهل بیت همه اهل ایمان بلکه همه مردان و زنان را به آن دعوت کرده‌اند، حالت بسیار پر ارزش تسلیم در برابر حق و شئون حق و خواسته‌های حق است، و این حالت جز با معرفت به حق و شناخت شیطان یعنی موجود شریری که جز گمراهی انسان را نمی‌خواهد به دست نمی‌آید، و تحقق و ماندگاری آن در وجود آدمی چنان که از آیه مورد بحث استفاده می‌شود در گرو اجتناب از شیطان و پیروی نکردن از فرهنگ او، و پاسخ ندادن به دعوت آن موجود ضالّ و مضل است.

تسلیم در برابر حق ثمره عقل و بیداری فطرت، و میوه جهانبینی صحیح انسان و خلاصه آگاهی و معرفت اوست.

طاغوت یعنی همان شیطان و خنّاس و ستم کاری است که برای رسیدن به خواسته‌های نامشروعش، انسان را با فتنه گری و وسوسه و وعده‌های دروغ و خیالی به استخدام و به بندگی خود در می‌آورد، و به وسیله این استخدام و بندگی بر قدرتش و استحکام حکومتش، و پیاده شدن خواسته‌های پلیدش می‌افزاید، و فساد و فسق و فجور را در همه امور زندگی انسان می‌گستراند، و بنای سعادت دنیا و آخرت را تخریب، و زمینه دچار شدن مطیعانش را به خزی دنیا و عذاب آخرت فراهم می‌نماید.

یقیناً برای آزاد زیستن از طاغوت و فرهنگش، و برای گرفتار نشدن در بند اسارت این دیو چند سر، هیچ راهی جز تسلیم بودن در برابر حق و خواسته‌های منطقی و حکیمانه‌اش نیست.

از طریق این حالت ملکوتی، و مایه عرشی و سرمایه آخرتی، به آسانی می‌توان هشت در بهشت را به روی خود باز، و هفت در جهنم را برای ابد به روی خود بست.

اهل دل و سالکان راه حقیقت میگویند: چرا نیابد در برابر منبع عدل و علم و حکمت و نور و رحمت و لطف و رحمانیت و کرامت یعنی پروردگاری که انسان را به وجود آورده و از او نگهداری و نگهبانی می‌کند، و همه وسایل رشد مادی و معنوی را برای وی فراهم می‌آورد و جز خیر او را در همه امور نمی‌خواهد، و بهشت عنبر سرشت را در برابر خوبی‌های او قرار داده تسلیم شد؟

مگر نه این است که این تسلیم بودن سبب آزادی از هر شر و طاغوتی، و مایه سالم زیستن، و طریق به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت، و عامل رعایت حقوق هر جانداری در زندگی، و راه درست مصرف کردن نعمت‌های الهیه است.

انبیاء و امامان که از نظر عقل و اندیشه و تفکر صحیح در جریانات هستی، و در مقام درک حقایق، و یافتن واقعیات، و در آگاهی و بینش فوق همه موجودات عالم هستند همه و همه با تمام وجود و با معرفت کامل و با همت و عشق تسلیم حق بودند و چشم به هم زدنی حتی در برابر تلخ‌ترین حوادثی که به آنان هجوم داشت، از این روحیه با ارزش و حالتی که برای دنیا و آخرتشان بهترین و برترین فایده را داشت دست برنداشتند، و آنچه از ارزش‌ها و فضائل و کرامات و خیر دنیا و آخرت به دست آوردند از برکت تسلیم بود.

خداوند این بزرگواران را الگو و سرمشق همه انسان‌ها در مسئله تسلیم قرار داده، و در این زمینه عذر کسی را در قیامت در برابر انحرافاتش نمی‌پذیرند.

درباره ابراهیم می‌فرماید:

إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ. «1»

یاد کن هنگامی که پروردگارش از او خواست با همه وجود تسلیم شود، در کمال اخلاص و به صورت جدّی اعلام کرد تسلیم پروردگار جهانیان شدم

و از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل می‌کند:

وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ: «2»

و ما مأموریم که در همه شئون زندگی تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

انسان هنگامی که خود را به خدا واگذاشت، و چون مرده در دست غسّال تسلیم خدا شد، از وحی و معرفت، و حلال و حرام و آثار نبوت انبیاء و امامت امامان بهره مند می‌شود و مؤدب به آداب الهی می‌گردد، و کلیدی برای باز کردن در فیوضات ربانیه به روی خود می‌شود، و همای خوشبختی و سلامت و عافیت و صلح و صفا را در آغوش می‌گیرد، و همین علم و معرفت و ادب است که او را به قله کمال می‌رساند و رضای دوست از افق وجودش طلوع می‌کند.

امام موحدان، پیشوای مؤمنان روح عقل و ایمان، دریای معرفت و ادب حضرت علی بن ابی طالب (ع) در زمینه علم و ادب به اهل ایمان اینگونه سفارش می‌فرماید:

«یا مؤمنان هذا العلم والادب ثمن نفسک فاجتهد فی تعلّمهما فما یزید من علمک و ادبک یزید فی ثمنک و قدرک فان بالعلم تهتدی الی ربک و بالادب تُحسن خدمة ربک و بادب الخدمة یستوجب العبد ولایته و قربه فاقبل النصیحة کی تنجو من العذاب:» «3»

ای مؤمن معرفت دینی و آگاهی به حقایق و هم چنین ادب ارزش و بهای توست، بنابراین در به دست آوردن هر دو بکوش، به هر اندازه معرفت و ادب تو زیادتر شود ارزش و والائیت بیشتر می‌گردد، به سبب علم به پروردگارت راهنمائی می‌شوی، و با ادب بهتر می‌توانی در خدمت و عبادت حق قرار گیری، عبد با مایه ادب خدمت می‌تواند ولایت و قرب مولا را به دست آورد، پس خیرخواهی و نصیحت را بپذیر تا از عذاب الهی رهایی یابی.

بدون تردید حقیقت یقین و روح ایمان تسلیم همه جانبه نسبت به خدا و همه فرامین او و از ارکان و پایه‌های تسلیم اجتناب و دوری از شیطان و هر طاغوتی است، که دشمن آشکار انسان هستند.

تسلیم بودن همه آحاد و افراد جامعه مایه وحدت و اتحاد آنان و پیروی از فرهنگ شیطان و هر طاغوتی سبب تفرقه و اختلاف، و ضعف و زبونی ملّت، و زمینه تسلّط بیگانگان و زورگویان به همه امور جامعه است.

آنچه در طول چهل سال در بیابان تیه بر سر بنی اسرائیل آمد از یک انحراف از راه حق آمد، و آنچه بر اصحاب سبت از تغییر وجود انسانی آنان به بوزینه رسید از یک حیلت به وجود آمد، آنچه از رجم و لعنت و مذمت و ملامت ابلیس دید از یک لجاجت دید، آنچه بلعم باعورا به ارزش سگی سقوط داد از میل به هوای نفس بود، اگر اینان و امثالشان تسلیم حق بودند، این همه بلا و عذاب نمی‌دیدند، در پی تسلیم باش که سلامت در تسلیم است، و راه تسلیم بیهراس و بیم است، هر که راه تسلیم گرفت از خود برست و به مولا پیوست، دینی را که جبرئیل به پیامبر نازل کرد و حضرت مصطفی آن را ابلاغ نمود، و معجزه جاویدی چون قرآن بقای آن را ضمانت فرمود، و هر که بهشت یافت به آن یافت و هر که از عذاب دنیا و آخرت رست به آن رست تسلیم است، آن کار و حالی که الله به آن راضی و عبد به آن پیروز و گیتی بدان روشن تسلیم است. «4»

بسیار واجب است که این نکته را تدکر دهم که اهل ایمان علاوه بر حضرت حق باید به حریم نبوت و آثار آن و حریم ولایت و فرهنگ آن تسلیم باشند، چون بخش عمدهای از خواسته‌های حق از مأذنه نبوت و گلدسته امامت به مردم اعلام شده و به این خاطر است که قرآن مجید می‌فرماید:

إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ:

سرپرست و ولی شما فقط خدا و رسول او و مؤمنانی [چون علی بن ابی طالب و یازده امام از نسل او] که همواره نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع به تهیدستان زکات می‌دهند.

معارف الهیه و روایات معتبره تسلیم بودن به خدا و پیامبر و امامان را همان دین واقعی می‌دانند، و حذف هر یک را عین کفر و بیدینی می‌شمارند.

پیامبر و امامان معصوم به عنوان مفسران و معلمان قرآن و اهل ذکر معرفی شده‌اند، بر اهل ایمان است که برای فهم حقایق و لطائف و اشارات قرآن به آن بزرگواران مراجعه کنند، زیرا بدون آنان از فهم آیات مشکله و درک آیات متشابه محروم خواهند بود، و آن چنان که باید به اسلام حقیقی نخواهند رسید.

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً: «5»

ای مؤمنان به پیامبر صلوات و درود فرستید و به او و به آنچه شما را فرمان می‌دهد و از آنچه شما را نهی می‌کند و بر حذر می‌دارد آنچنان که شایسته است تسلیم شوید.

فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: «6»

از هل ذکر بپرسید اگر [حقایق و معارف الهیه را] نمی‌دانید

ذکر به دلیل آیاتی چون:

یا أَیهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکرُ «7»

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «8»

وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ «9»

إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ .... «10»

قرآن مجید است و اهل آن کسانی هستند که قرآن در خانه آنان نازل شده است و آنان جز اهل بیت و امامان معصوم نیستند، امامانی که وارث علوم پیامبرند، و به دلیل روایات بسیار معتبر شیعه و اهل سنت جانشینان برحق پیامبر اند.

تفسیر علی بن ابراهیم در توضیح ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً می‌گوید: منظور قرار گرفتن در فضای ولایت امیرمؤمنان و تسلیم بودن به آن حضرت است. «11»

امالی شیخ طوسی که از مهم‌ترین کتاب حدیث است می‌گوید: آیه راهنمائی می‌کند که تسلیم ولایت امیرمؤمنان باشید ولاتتبعوا خطوات الشیطان یعنی از غیر او پیروی ننمائید. «21»

در تفسیر عیاشی آمده:

«عن ابی بصیر قال: سمعت اباعبدالله یقول: یا ای‌ها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة ولاتتبعوا خطوات الشیطان قال: اتدری ماالسلم؟ قال: قلت انت اعلم قال: ولایة علی والائمة الاوصیاء من بعده قال: و خطوات الشیطان والله ولایة فلان و فلان ...» «31»

ابوبصیر می‌گوید از حضرت صادق وقتی آیه شریفه را تلاوت کرد شنیدم فرمود: میدانی سلم چیست؟ گفتم: شما آگاه‌تر هستید فرمود: تسلیم به ولایت علی و امامان که جانشینان بعد از او هستند می‌باشد و خطوات شیطان ولایت آنانی است که علی (ع) را از حق شرعی و قانونی و از خلافت پس از پیامبر منع کردند و اکثر امت را تا قیامت به انحراف کشیدند!

ابوبکر کلبی از حضرت باقر (ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ» ولایت ما امامان معصوم است.

البته به این معنا توجه دارید که این روایات یکی از سه مصداق آیه را بیان می‌کند: از مصادیق آیه خداوند بزرگ و دیگر مصداقش پیامبر است که دخول در

ولایت حق و ولایت پیامبر به طور صریح در قرآن بیان شده و دخول در ولایت امامان معصوم در آیه فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ* و در این روایات مستند و استوار بیان گشته.

بنابراین کسی که تسلیم به خدا و فرامین او و تسلیم به پیامبر و آثار نبوت او، و تسلیم به امامان معصوم و فرهنگ آنان است مسلمان واقعی و سالک راه حق و کاسب سعادت دنیا و آخرت است.

خداوند مهربان پیامبر را به رسالت و نبوت انتخاب کرد و قرآن را بر قلب مبارکش نازل فرمود و او را مأمور ابلاغ دین و تزکیه نفوس و تربیت مردم نمود و از همه خواست به طور شایسته تسلیم او باشند، آن حضرت به فرمان حق برای بقای اسلام امت را به قرآن و اهل بیت را به عنوان دو وزنه گرانبها برای تداوم هدایت سفارش اکید کرد و تسلیم بودن امت را نسبت به آن دو به عنوان خواسته اساسی خود اعلام داشت، روی گرداندن از روش پیامبر و خواسته‌های به حق او و کنار گذاشتن عترتش جز پراکندگی در امت و پدید آمدن انواع مکتب‌های انحرافی و گرفتار شدن مسلمانان به انواع بلاها محصولی نداشت.

اگر فرد فرد امت از زمان رحلت پیامبر تا امروز تسلیم خدا و پیامبر و امامان بودند قطعاً وحدت همه جانبه و اتحادی بینظیر به وجود می‌آمد و امروز اثری از مکاتب مادی و انحرافی وجود نداشت و جهان سرمایهای جز علم و ادب و امنیت و کرامت و خوشبختی و سعادت لمس نمی‌کرد.

آنان که در برابر دیگران و به ویژه در برابر پیروان اهل بیت اصرار می‌ورزند که ما سنت گرا هستیم، و مسلمان واقعی جز ما نیست، و میگویند همه باید زیر چتر فرهنگ ما قرار گیرند و به عبارت دیگر سنّی مسلک شوند تا روی سعادت و خوشبختی ببنند، از آنان می‌پرسم مگر رشتهای از سنت پیامبر سفارش اکید به پیروی از اهل بیت نیست، مگر بنا به روایات کتاب‌های خودتان پیامبر در طول بیست و سه سال به این معنا که علی پس از من خلیفه و جانشین و قاضی دِین من است وصیت نفرمود، مگر بر اساس روایات نقل شده در کتاب‌های شما به ویژه کتاب ینابیع المودّه رسول خدا به نام امامان پس از خودش که دوازده نفرند تصریح ننمود و بارها نگفت امامان از قریش و دوازده نفرند اوّل آنان علی و آخرینشان هم نام من است، که خداوند بنابر مصالحی که می‌داند او را از نظرها پنهان می‌کند و اگر یک روز بیشتر از عمر جهان باقی نباشد او را از پرده غیبت بیرون آورده و روی زمین را پس از غرق شدن در جور و ظلم پر از عدل و داد خواهد کرد.

بر این حساب آیا ما شیعیان و پیروان اهل بیت که به سفارش شدید پیامبر به اهل بیت اقتدا کرده و دین واقعی حق را از آنان گرفته‌ایم، و سنت پیامبر و مفاهیم قرآن را از آنان دریافت کرده‌ایم تابع حقیقی سنت آن حضرت هستیم یا شما که اهل بیت را از بدنه اسلام حذف کرده و در فقه و امور زندگی تابع کسانی هستید که چندی در چند مدرسه به شاگردی نشسته و ادعای دین فهمی واقعی و اعلمیت نداشته‌اند؟!

روایت مهمی در متابعت از سنت در کتاب‌های خود نقل کرده‌اید که آن را برای اتمام حجت بر شما که سنت را قطعه قطعه کرده و به مواردی که به نفع خود میدانید عمل می‌کنید البته بخش اعظمی از سنتی که در اختیار شماست، پایه گذارش بنی امیه و بنی عباس بوده و اکنون در همه شئون زندگی شما دخالت دارد و دینی جز دین محمّد برای شما ساخته است!! و شما تحقیق نکرده فکر می‌کنید سنت ساخته و پخته دشمنان دین و ستم گران بر امت سنت پیامبر است، در حالی که پیامبر از این سنت ساختگی بیزار است.

«قال النبی من احب سنتی فقد احبنی ومن احبنی فهو معی فی الجنة من تمسک بسنتی عند فساد امتی فله اجر مأة شهید، من تمسک بسنتی عند اختلاف امتی کالقابض علی الجمر من رغب عن سنتی صرفت الملائکه وجهه عن حوضی من رغب عن سنتی فلیس منی من خالف سنتی فقد کفر، یجیئون قوم یمیتون السنة و یدغلون فی الدین فعلی اولئک لعنة الله و العنة اللاعنین من الملائکه والناس اجمعین:» «14»

پیامبر فرمود: کسی که سنت مرا دوست داشته باشد مرا دوست داشته، و هرکس مرا دوست بدارد با من در بهشت است.

هر کس در همه امور زندگیاش زمان فساد امت به سنت من چنگ زند اجر صد شهید برای اوست.

چنگ زننده به سنت من به هنگام اختلاف و پراکندگی امتم مانند کسی است که آتش برافروخته را بر گرفته.

کسی که از سنت من روی گردان شود، فرشتگان روی او را از حوض من در قیامت بر می‌گردانند.

کسی که از سنت من روی بگرداند از من نیست، کسی که با سنت من به مخالفت برخیزد کافر شده، قومی خواهند آمد که سنت مرا نابود می‌کنند و به خیانت وارد دین می‌شوند بر اینان لعنت لعنت کنندگان از فرشتگان و همه انسان‌ها باد.

من به غیر شیعه میگویم با توجه به این که یکی از سنن و فرامین پیامبر سفارش به متابعت از اهل بیت بوده، و اعلام نموده تمسک به قرآن و اهل بیت برای ابد در گمراهی را به روی شما می‌بندد خدا را میان خود و ما قاضی و حاکم و شاهد قرار دهید که آیا ما به همه سنت پیامبر عمل کرده‌ایم یا شما، ما به هنگان فساد امت و غرق بودن دولت‌ها و پارهای از ملت‌های اسلام در انواع مفاسد سیاسی و اقتصادی و اخلاقی به سنت عمل کرده‌ایم یا شما ما پس از مرگ پیامبر و پیش آمدن آن اختلاف عظیم میان مهاجر و انصار و قریش با متابعت از اهل بیت به سنت عمل کرده‌ایم یا شما، ما از سنت روی گردانده‌ایم یا شما که اهل بیت را حذف نموده‌اید و به ویژه در مکه و مدینه و دیگر شهرها در عبادات و حج و سایر امورتان به یک مسئله فقهی و اخلاقی از اهل بیت عمل نمی‌کنید، مگر نه این است که بزرگان از علمای شما و صاحبان چهار مذهب علی (ع) و حضرت باقر و حضرت صادق را اعلم امت می‌دانند و میگویند افقه از جعفر بن محمد ندیده‌ایم، ما که به فرمان پیامبر در دینمان به اعلم و افقه مراجعه کرده‌ایم خلاف سنت عمل می‌کنیم و شما که به عالم و فقیه آنهم عالم و فقیه فقه سقیفه و بنی امیه و بنی عباس عمل می‌کنید به سنت پیامبر عمل نموده‌اید؟!!

خداوند به شما انصاف عنایت کند تا در قضاوت به حق قضاوت کنید و پیروان اهل بیت را که در صراط مستقیم حقاند و متمسک به قرآن و اهل بیت هستند و هرگز روی گمراهی را به فرموده پیامبر نخواهند دید مورد ملامت و شمات قرار نداده و از همه بدتر فرقهای ساختگی نخوانید، شما اگر یک بار با دیده انصاف یازده جلد کتاب با عظمت الغدیر را بخوانید به تهمت‌ها و افتراءها و دروغ زنی‌ها و دشمنی‌ها خاتمه داده سنّی واقعی یعنی شیعه خواهید شد.

آری ما پیرو وجود مقدس امیرمؤمنان و یازده امام معصوم از نسل او هستیم و این پیروی و متابعت را به فرمان واجب الاطاعة پیامبر انجام می‌دهیم، پیامبر آنان را که از دانش سرشار و ایمان بینظیر و زهد و عبادت و کرامت و اصالت برخوردار بودند به اشاره غیبی جانشین خود قرار داد تا پس از مرگش دین و مفاهیم قرآن را از تحریف و انحراف حفظ کنند، آنان ضامن سلامت دین حق، و ضامن بقای آن تا روز قیامت هستند.

به نظر برادران غیر شیعه مهم‌ترین جرم ما و سنگین‌ترین گناه ما پیروی از علی و اولاد او و متابعت از اهل بیت در مفاهیم قرآن و فقه و اخلاق است.

وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ: «15»

و زبان به عیب جوئی و انکار نگشودند مگر پس از آن که خدا و پیامبرش آنان را از فضل و احسان خود توانگر ساختند.

جرم شیعه نزد دیگران همین است و بس که از جانب حق و رسول ولایت اهل بیت این سرمایه بینظیر به آنان عنایت شده، و به خاطر این توانگری و دارا بودن این سرمایه عظیم است که از طرف اهل سنت بخصوص وهابیت عیب جوئی و شماتت و افتراء و تهمت قرار دارند.

وَ هُمْ عَلی ما یفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ.

وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ. «16»

آنچه از آسیب و رنج درباره اهل ایمان انجام می‌دهند با کمال بیانصافی تماشاگر و ناظرند و از مؤمنان چیزی را منفور و ناپسند نمی‌دارند مگر ایمانشان را به خدای توانای شکستناپذیر.

شیعه حقایق ایمان و یقین و حسنات اخلاقی و عمل صالح را از اهل بیت گرفته و اهل بیت مستقیماً از پیامبر و پیامبر از خدا و همین است جرم و گناه ما در دادگاه وهابیت و گروه کثیری از کسانی که خود را سنی می‌دانند!!

قرآن کریم در سوره مبارکه صافات می‌فرماید:

وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ: «17»

آنان را بازداشت کنید که دارای مسئولیت بس سنگین هستند، و باید از مسئله مهم و امر بزرگی از آنان سئوال شود.

ابن حجرعسقلانی که از علمای بزرگ اهل سنت است در کتاب الصواعق المرحقه درباره چهارمین آیه از آیات نازل شده در شأن اهل بیت نقل می‌کند: که دیلمی از ابی سعید از رسول خدا روایت کرده که آن حضرت فرمود: مراد ازاین آیه این است، هنگامی که هنگامه کبری و روز رستاخیز بپا می‌شود مردم را از صحرای محشر عبور می‌دهند منادی ندا می‌کند مردم را متوقف کنید که از اینان درباره ولایت علی (ع) پرسیده شود.

در کتاب جمع التفاسیر و صحاح سته روایت شده که آیه إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ «18» در شأن والای امیرمؤمنان نازل شده، زمانی که انگشتر خود را در نماز به مسکین صدقه داد.

اما آیه تطهیر که می‌فرماید:

إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً «19»

و آیه قربی که می‌فرماید:

قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی «20»

این هر دو آیه در شأن امیرمؤمنان و اولاد پاک او کافی است که ما را از این که احادیث نبوی و کلمات بزرگان را در مقام علی و امامان از نسلش را ذکر کرده و موشکافی کنیم بینیاز کند.

قرآن مجید در سوره مبارکه فاطر می‌فرماید:

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا: «21»

سپس کتاب را به عنوان ارث به کسانی دادیم که آنان را از میان بندگان خود برگزیده بودیم که نخبه همه بندگان محسوب می‌شوند و گل سرسبد اجتماعات بشری هستند.

فضل بن روزبهان که از دانشمندان اهل سنت است می‌گوید: علی از جمله ورثه کتاب است، بخاطر این که علی آگاه به حقایق قرآن است، و این معنا دلالت می‌کند بر فراوانی علم و دانش و فطانت و فراست علی در شناخت قرآن، و تا کسی لیاقت کاری را نداشته باشد آن کار را به او واگذار نمی‌کنند، علی (ع) حافظ و نگهبان کاخ رفیع ایمان و پاسدار حریم قرآن و آگاه به همه حقایق قرآن است.

قرآن کریم در سوره رعد می‌فرماید:

إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هادٍ: «22»

جز این نیست که تو ای پیامبر هشدار دهندهای و راهنمای هر قومی هستی.

رسول خدا می‌فرماید: آری من هشداردهنده مردم نسبت به عذاب الهی هستم و علی در مسئله با من شریک است، سپس روی مبارک به علی (ع) نمود و فرمود: یا علی به وسیله تو شایستگان هدایت هدایت می‌شوند.

این حدیث را سیوطی عالم بزرگ اهل سنت در الدرالمنثور و صاحب کتاب کنزالعمال که او نیز از بزرگان اهل سنت است در جلد ششم صفحه 167 نقل نموده است.

من با کمال احترام به همه فرقه‌های اهل سنت میگویم: شیعه براساس روایات مهمی که شما در ذیل بیش از سیصد آیه در شأن علی (ع) و اهل بیت پیامبر و امامان از نسل علی نقل کرده‌اید، پیروی از اهل بیت را واجب و متابعت از دیگران را ابداً ضروری نمی‌داند، زیرا عقل هر انسای حکم می‌کند با بودن اعلم پیروی از غیر او و به خصوص جاهل امری ناپسند، و خود را به چاه انداختن است!

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- بقره، 131.

(2)- انعام، 71.

(3)- روضة الواعظین، ص 11.

(4)- کشف الاسرار، ج 1، ص 562 با اندکی تغییر در عبارت.

(5)- احزاب 56.

(6)- نحل 43.

(7)- حجر 6.

(8)- حجر 9.

(9)- نحل 44.

(10)- یس 11.

(11)- تفسیر علی بن ابراهیم ص.

(21)- امالی شیخ طوسی ص.

(13)- نورالثقلین، ج 1، ص 171.

(14)- کشف الاسرار، ج 1، ص 562.

(15)- توبه 74.

(16)- بروج 7- 8.

(17)- صافات 24.

(18)- مائده آیه 5.

(19)- احزاب 33.

(20)- شوری 22.

(21)- فاطر 32.

(22)- رعد 8.

 

مطالب فوق برگرفته شده از:

کتاب  : تفسیر حکیم جلد ششم

نوشته  : استاد حسین انصاریان

 


منبع : پایگاه عرفان
  • حق
  • حق تعالی
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه