آمدن امام (ع) مقدمه ای بود برای اقدام به وظایف دگرگون سازی امت . زیرا امت ، او را فردی منحصر از فرزندان کسانی می شناخت که جان خود را فدا کردند تا موج انحراف که نزدیک بود معالم اسلام را از میان ببرد متوقف گردد . پس ، آنان ازینرو قربانی شدند تا مسلمانان بدانند که حکامی که به نام اسلام حکومت میکنند ، از تطبیق اسلام با واقعیت آن به اندازه ای دورند که مفاهیم کتاب خدا و سنت رسول اکرم (ص) در یک طرف قرار داردو آن حاکمان منحرف در طرف دیگر .
وظیفه کشف سرپرست حاکمان و واقعیت منحرف آنان و نشاندادن دوری آنان از اسلام از وظایف پیشوایان مرحله نخستین بود و از خلال مساعی و فداکاری آنان ، آن وظیفه انجام گرفت و آن مهم تحقق یافت .
اینک امام باقر (ع) بر آن شد تا آن معانی و مساعی را بارور گرداند و برای مسلمانان آشکار سازد که چنان اموری که تحقق یافته است و آن قربانیها و فداکاریهای بزرگ ، مجرد اعمال دلخواه نبود که عده ای برای پیروزی اسلام به آن برخاسته باشند و غیرت و حمیتی که نسبت به اسلام داشته اند آنان را برانگیخته باشد . بلکه آن فعالیتها ، صورت منحصر فعالیتهائی است که با آن مواجه شده اند تا بنیان توده ای آگاه را پی افکنند که به اسلام ، ایمان صحیح و آگاهانه داشته باشند . چنین توده ای را ، معالم و منطق و شرایط مخصوصی است و باید دارای دیدی متمایز باشند که آن را در شئون گوناگون حیات اسلامی بکار برند .
اینجا امکان یافت که کوششهای امام باقر (ع) به فزونی روی گذارد تا آنچه نیاکان گذشته او (ع) آغاز کردند ، بنیان گذارد و از دستاوردهایی که درین میدان به آن صورت تحقق بخشیدند ، فایده برد .
پس ، خط تاریخی که با فداکاریها و کوششهای امامان مرحله نخستین تجسم یافته بود ، برای امام باقر (ع) و نزد امت اسلام مکان و منزلتی والاایجاد کرد و ما این منزلت و مقام را از خلال مسلمات بسیار تاریخ می شناسیم .
هشام خلیفه وقتی به امام (ع) اشارت میکند و می پرسد که این شخص کیست ؟ به او میگویند او کسی است که مردم کوفه شیفته و مفتون اویند . این شخص امام عراق است .
در روایت حبابة الوالبیه آمده است که گفت : « در مکه مردی را دیدم که بین « باب » و « حجر » بر بلندی ایستاده بود . . مردم پیرامون وی انبوه شده بودند و در مشکلات خود ازو نظر میخواستند و باب پرسشهای دشوار را بر اومی گشودند و او را رها نکردند تا در هزار مساله را به آنان فتوی داد . آنگاه برخاست و میخواست رهسپار شود که یکی با آوائی آهسته بانک برآورد که هان ، این نور درخشان ... و جمعی نیز که میگفتند این کیست ؟ جواب شنیدند که او محمد بن علی باقر ، امام محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است .
از ابرش روایت است که وقتی هشام به امام باقر (ع) اشاره کرد و گفت این کیست که مردم عراق پیرامون او گرد آمده اند و ازو پرسش میکنند ؟ گفت : این پیمبر کوفه و فرزند رسول الله و باقر العلوم است و مفسر قرآن . پس مساله ای را که نمیدانست از او پرسید .
در موسم حج ، از عراق و خراسان و دیگر شهرها هزاران مسلمان از او فتوی میخواستند و از هر باب از معارف اسلام از او می پرسیدند و این امر دلیل آن بود که او در دل توده های مردم جای داشت . این واقعه اندازه نفوذ وسیع او را در قلوب توده های مردم نشان میداد .
از سوی فقیهان بزرگ که وابسته به حوزه های فکری و علمی بودند ، مسائل دشوار در محضر او مطرح و گفتگوهای بسیار با امام (ع) بعمل آمد .
ازو پاسخ میخواستند تا ویرا در تنگنا قرار دهند و در مقابل مردم به خاموشی وا دارند . کسانی بودند که از شهری به شهری سفر میکردند تا ازو (ع) پرسش کنند و در محضرش سؤالی طرح نمایند . همه این امور به این معنی اشارت میکند که در برنامه امام (ع) دقت بسیار به کار رفته بود و مردم او را دوست میداشتند و او به مردم علاقمند بود و در امت نفوذی گسترده داشت و این امر در بسیاری از شهرها واکنش پدید آورده بود . از پاره ای از نصوص چنین استنباط میشود که رهبری مردمی او فراتر از جهان اسلام و تقسیمات گروهی و قبیله ای بود . نه اینکه رهبری گروهی را بر عهده داشت و رهبری برخی رانداشت . بلکه اگر گروههای جدیدی به اسلام میگرویدند ، آنان نیز به رهبری او معترف بودند و روحا با وی پیوند داشتند . با وجود این که کشت و کشتارنژادی و قبیله ای در مدت خلافت امویان بین قبیله « مضر » و « حمیر » شعله ور بود ، با اینهمه می بینم ، اهل هر دو قبیله ، یاران امام (ع) بودند . چندان که شاعران رسمی شیعه از هر دو سوی مانند فرزدق تمیمی مغیری و کمیت اسدی حمیری در دوستی امام (ع) و اهل بیت اتفاق داشتند .
این اندازه عاطفه توده ای و نفوذ وسیع ، امام باقر (ع) را وارث کوششها و فداکاریهائی کرده بود که در اعمال پیشوایان مرحله نخستین تجسم یافته بود .
آن کوششها و فداکاریها ، به پیشوایان آن مرحله فرصت داد تا به بیان و ارائه چهار چوب تفصیلی و واضح تشیع پردازند .
منبع : پایگاه حوزه