قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تبرک به اولیاء ، صلحاء و اماکن مشرفه                                                                             

از جمله موضوعات محل بحث و اختلاف، مسأله تبــرك به اولياء و صلحاء و مشاهد مقدسه مي باشد. در اين مورد اختلاف شده است كه آيا تبــرك بدعت است يا سنت؟ و آيا در قرآن و سنت بدان اشاره شده است يا خير؟ و آيا در تاريخ اسلام و به خصوص در صدر اسلام، وجود داشته است يا خير؟ و آيا داراي احكام و ضوابطي مي باشد يا خير؟...

 

از جمله موضوعات محل بحث و اختلاف، مسأله تبــرك به اولياء و صلحاء و مشاهد مقدسه مي باشد. در اين مورد اختلاف شده است كه آيا تبــرك بدعت است يا سنت؟ و آيا در قرآن و سنت بدان اشاره شده است يا خير؟ و آيا در تاريخ اسلام و به خصوص در صدر اسلام، وجود داشته است يا خير؟ و آيا داراي احكام و ضوابطي مي باشد يا خير؟...

اين ها سؤالاتي است كه در اين موضوع مطرح مي باشد و با عنايت خداوند درصدد پاسخگويي بدان ها هستيم.

- معانی تبرک

بركت در لغت به معناي رشد و زياد شدن است.(1)

فرّاء در ذيل قول خداوند متعال: {رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ}(2)، مي نويسد: بركات به معناي سعادت و خوشبختي است.(3)

ابومنصور ازهري پس از بيان اين قول مي نويسد: همچنين در اين فراز از نماز كه مي گوييم:

((السلام عليك ايها النّبي و رحمة الله و بركاته))، منظور اين است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به سعادت و خوشبختي دائمي رسيده است.(4)

و تبريك به معناي درخواست بركت و سعادت براي ديگري است. چنان كه اگر بگوييم: به فلاني تبريك گفتم; يعني درخواست سعادت و خوشبختي براي وي نمودم.(5)

ابن اثير مي نويسد:

در حديث اُم سليم آمده است: فَحَنَّكَهُ و برَّك عليه; يعني كام او را گرفت و براي او خوشبختي و سعادت را طلب كرد.(6)

جوهري مي نويسد: گفته مي شود: بارك الله لك و فيك و عليك. و يا گفته مي شود: باركك، به اين معنا كه خداوند براي تو مبارك گرداند. و خداوند متعال فرموده است: {أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ}(7)

ابن منظور مي نويسد:

باركَ اللهُ الشيء و بارك فيه و عليهِ; به اين معنا است كه در آن بركت قرار داده است و ((طعامٌ بريكٌ)) به معناي غذاي بابركت است.(8)

فيومي مي نويسد:

بارك الله تعالي فيه، بدين معنا است كه آن مبارك است و خداوند در آن بركت قرار داده است.(9)

و تبــرك به معناي طلب بركت است كه همان درخواست خوشبختي و سعادت است و تبــرك به چيزي به معناي طلب سعادت به وسيله آن چيز مي باشد.

ابن منظور مي نويسد:

تبــركتُ به، يعني از آن چيز طلب تيمن و بركت نمودم.(10)

و ابن اثير مي نويسد:

يُمن به معناي بركت است و گاهي گفته مي شود كه فلاني براي قوم و قبيله اش ميمون است، يعني خوش يمن و مبارك است و تيمّن به چيزي به معناي تبــرك به آن مي باشد.(11)

تبــرك در اصطلاح به طلب بركت از طريق اشياء و وسايلي مي باشد كه خداوند آنها را مشخص كرده و در جايگاه و مقام خاصي قرار داده است. خداوند به اين وسايل، عنايت ويژه اي داشته و تبــرك را در خصوص آنها اجازه داده است، چنان كه در دست كشيدن پيامبر صلي الله عليه و آله تيمن و بركت قرار داده است يا در دست كشيدن بر آثار و وسايل به جاي مانده از آن حضرت صلي الله عليه و آله بعد از وفاتش، تيمن و بركت قرار داده است.

پس مراد از تبــرك، طلب بركت و سعادت از چيزي است كه خداوند آن را متبــرك گردانيده است و فقط همان شي يا آن فرد اين ويژگي را دارد و ديگران ندارند.

- برکت در قرآن کریم

كلمه بركت به صورت هاي مختلف در قرآن كريم ذكر گرديده است تا ما را به اشخاص يا مكان ها و زمان هايي مخصوصي راهنمايي كند كه خداوند به دليلي كه حكمتش اقتضا كرده، در آن ها بركت قرار داده است. از جمله افرادي كه مشمول لفظ بركت در قرآن كريم واقع شده اند، عبارتند از:

حضرت نوح عليه السلام و كساني كه همراهش بوده اند، چنان كه در سوره هود آمده است:

{اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَي أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ...}(12)

با سلام از جانب ما و بركات بر تو و بر امت هايي كه با تو هستند، فرود آي.

  1. حضرت عيسي عليه السلام در اين آيه شريفه:

{وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ}(13)

مرا در هر جايي كه باشم، مبارك قرار داده است و مرا به نماز و زكات سفارش نموده است.

  1. حضرت ابراهيم و پسرش اسحاق عليها السلام در اين آيات:

{فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا}(14)

چون كه حضرت موسي عليه السلام به آتش رسيد، ندا داده شد: مبارك است آن كه در كنار اين آتش و پيرامون آن است.

{وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَي إِسْحَقَ}(15)

و مبارك قرار داديم بر او بر اسحاق.

  1. اهل بيت عليهم السلام يا اهل بيت ابراهيم عليه السلام بنا بر اقوال مختلف، چنان كه خداوند مي فرمايد:

{رَحْمَة اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ}(16)

رحمت پروردگار و بركاتش بر شما اهل بيت باد كه او سپاسگذاري شده و صاحب عظمت است.

همچنين لفظ بركت يا معاني آن در مورد بعضي از اماكن و اراضي مقدس به كار رفته است كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:

  1. بيت الحرام در مكه مكرمه، چنان كه خداوند مي فرمايد:

{إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًي لِّلْعَالَمِينَ}(17)

همانا اولين خانه اي كه براي مردم بنيان گذاري شده و در بكه قرار دارد، مبارك و هدايتگر جهانيان است.

  1. زمين كه به صورت عمومي در آن بركت و خير قرار داده شده است:

{وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا... }(18)

چنان كه مرحوم علامه در الميزان مي گويد: منظور اين است كه در زمين خير كثيري قرار داده است كه انواع حيوان و گياه از آن استفاده مي كنند.(19)

و فخر رازي مي نويسد: منظور از بركت، خيرات زياد و متنوعي است كه از زمين حاصل مي شود.(20)

  1. مسجد الاقصي و اطراف بيت المقدس در سرزمين فلسطين; چنان كه خداوند متعال مي فرمايد:

{... إِلَي الْمَسْجِدِ الأَقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ...}(21)

به سوي مسجدالاقصي كه اطراف آن را مبارك قرار داديم.

  1. يمن، كه خداوند مي فرمايد:

{وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَي الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًي ظَاهِرَةً}(22)

و بين آنها و بين قريه هايي كه در آنها بركت قرار داديم، قريه هاي ظاهري را ايجاد كرديم.

  1. قول خداي متعال كه مي فرمايد:

{وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ}(23)

خدايا مرا در سرزمين مباركي فرود آور كه تو بهترين فرودآورندگان هستي.

علاوه بر اين بركت در قرآن، به عنوان صفت اين كتاب عزيز آمده است:

  1. {وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ}(24)
  2. {وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}(25)
  3. ((وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ))(26)
  4. {كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ}(27)

همچنين به بعضي از مخلوقات خدا، صفت بركت داده است:

  1. {كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ}(28)
  2. ((فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ))(29)
  3. {وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ}(30)

همچنين خداي متعال بعضي از زمان ها را با بركت دانسته است، چنان كه مي فرمايد:

{إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ}(31)

تا اين جا به برخي از معاني بركت و استفاده از آن در قرآن كريم اشاره كرديم و احاديثي كه متضمن كلمه بركت و معاني آن هستند، بسيار زياد مي باشند و در طي بحث به بعضي از آنها اشاره مي شود تا ثابت شود كه بركت و تبــرك از امور ثابت در سنت نبوي و شرع بوده است.

و شايد از مشهورترين استعمال هاي بركت، صلواتي باشد كه از آن حضرت صلي الله عليه و آله نقل شده است:

((اللّهم صلِّ علي محمد و آل محمد كما صليتَ علي ابراهيم و آل ابراهيم و بارك علي محمد و آل محمد كما باركت علي ابراهيم و آل ابراهيم... انك حميد مجيد)).

-- تبرک در تاریخ

آيا تبــرك به مفهوم اصطلاحي در امت هاي گذشته وجود داشته است و آيا در سيره و اخبارشان مي توانيم اين نوع از تبــرك را ببينيم؟

براي پاسخ به اين سؤال، در ابتدا به بررسي تاريخ امت هاي گذشته مي پردازيم و آنگاه تاريخ و سلوك مسلمين را در اين زمينه مورد بررسي قرار مي دهيم.

 

2- تبرک در امت های گذشته

تبــرك به آثار پيامبران الهي در امت هاي پيش از اسلام هم وجود داشته است. براي مثال در ميان امت بني اسرائيل مي بينيم كه يعقوب به پيراهن پسرش يوسف تبــرك مي جويد، چنان كه در قرآن آمده است:

{اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَي وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا}(32)

اين پيراهن را ببريد و به صورت پدرم بيندازيد كه بينايي را باز مي يابد.

پس از آن برادران يوسف، پيراهنش را آوردند و بر صورت پدرشان انداختند كه در فراق يوسف، بينايي اش را از دست داده بود و خداوند اين پيراهن را سبب بينايي يعقوب قرار داد.

بديهي است كه خداوند قادر است كه بدون آن پيراهن، بينايي يعقوب را باز گرداند، اما حكمت الهي اقتضا مي كند كه بعضي از اشياي مبارك را وسيله تحقق يك مقصود قرار دهد و شكي نيست كه اين كار براي آن است كه مردم بفهمند كه اشياء و مكان ها و زمان ها و اشخاصي وجود دارند كه در پيشگاه خدا، ارزش و جايگاه ويژه اي دارند; از اين رو خداوند شفاي مريضان يا استجابت دعا يا شفاعت براي آمرزش گناهان و امثال آن را از طريق اين ها قرار داده است.

زمخشري مي نويسد: گفته شده است كه اين پيراهن بهشتي بوده است كه جبرئيل مأمور شده است تا آن را براي يوسف ببرد و در آن بوي بهشت به مشام مي رسيده و بر هيچ مريضي انداخته نمي شد، مگر اينكه شفا مي يافت.(33)

از مثال هاي ديگر، تبــرك جستن بني اسرائيل به تابوتي بوده است كه در آن آثار آل موسي و آل هارون قرار داشته است و خداوند متعال در قرآن كريم در ضمن حكايتي از پيامبر بني اسرائيل مي فرمايد كه وي آنها را به پادشاهي طالوت مژده داد و گفت:

{إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَي وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ}(34)

در حقيقت، نشانه پادشاهي او اين است كه آن صندوق عهد كه در آن آرامش خاطري از جانب پروردگارتان و بازمانده اي از آنچه موسي و خاندان هارون در آن بر جاي نهاده اند به سوي شما خواهد آمد، در حالي كه فرشتگان آن را حمل مي كنند.

اين، همان تابوتي بوده است كه خداوند آن را براي مادر موسي عليه السلام فرستاد و او فرزندش را در آن گذاشت و در دريا رها كرد. اين تابوت براي بني اسرائيل بسيار عزيز بود و بدان تبــرك مي جستند. پس از آن كه هنگامه مرگ موسي عليه السلام نزديك شد، او الواح و زره خود و آيات و نشانه هاي پيامبري اش را در آن نهاد و آن را به وصي خود يوشع بن نون سپرد.

اين تابوت نزد بني اسرائيل بود تا اينكه قدر آن را ندانستند و بچه ها در كوچه ها با آن بازي مي كردند. و مادامي كه تابوت پيش بني اسرائيل بود، آنها عزيز و ثروتمند بودند و پس از آن كه به گناه روي آوردند و به تابوت بي اعتنايي كردند، خداوند آن را به آسمان برد. و پس از آنكه ايشان توبه كردند و از پيامبر خود بازگرداندن آن را درخواست كردند، خداوند، طالوت را به عنوان پادشاه ايشان برگزيد تا به كمك او با دشمنان بجنگند و تابوت را به ايشان برگردانيد.

زمخشري مي نويسد:

تابوت، صندوقي بود كه تورات در آن قرار داشت و هرگاه موسي عليه السلام وارد جنگ مي شد، آن را در مقدمه سپاه قرار مي داد و بدين وسيله بني اسرائيل آرامش مي يافتند و متفرق نمي شدند. و قول خداي متعال كه مي فرمايد:

{وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَي وَآلُ هَارُونَ}(35)

اشاره به الواح و عصاي موسي و لباس هاي او و مقداري از تورات دارد.

در اين جا مي بينيم كه بني اسرائيل به دستور پيامبر خود، مأمور به حفظ آثار موسي و هارون مي شوند و وقتي كه متوجه مي شوند، خداوند در اين آثار به جاي مانده از پيامبرانشان بركت قرار داده است، آرامش مي يابند و وقتي كه حرمت و احترام اين آثار را نگه نمي دارند، خداوند آنها را عقاب مي كند و از بركت اين آثار محروم مي گرداند و همين دلالت بر قداست و مبارك بودن اين اشياء به إذن الهي دارد.

پی نوشت ها:

 

-----------------------------

  1. . خليل فراهيدي: ج 5، ص 368، ماده برك; لسان العرب: ج 10، ص 390; صحاح جوهري: ج 4، ص 1075; معجم مقاييس اللغه، ابن فارس: ج 1، ص 230; مفردات راغب اصفهاني: ص 44; نهايه ابن اثير: ج 1، ص 120.
  2. . هود: (11)، 73.
  3. . معاني القرآن: ج 2، ص 23.
  4. . تهذيب اللغه: ج 10، ص 232.
  5. . تهذيب اللغة، أزهري: ج 10، ص 231.
  6. . النهاية: ج 1، ص 120.
  7. . الصحاح: ج 4، ص 1575.
  8. . لسان العرب: ج 10، ص 390.
  9. . مصباح المنير: ج 1، ص 45.
  10. . لسان العرب: ج 13، ص 408.
  11. . النهايه: ج 5، ص 302.
  12. . هود: (11)، 48.
  13. . مريم: (19)، 31.
  14. . نمل: (27)، 8.
  15. . صافات: (37); 113.
  16. . هود: (11)، 73.
  17. . آل عمران: (3)، 96.
  18. . فصلت: (41)، 10.
  19. . طباطبايي، محمدحسين; الميزان: ج 17، ص 363 ـ 385، چاپ اُفست، دارالكتب الاسلاميه.
  20. . فخر رازي، تفسير كبير: ج 27، ص 402.
  21. . اسراء: (17)، 1.
  22. . سبأ: (34)، 18.
  23. . مؤمنون: (23)، 29.
  24. . انعام: (6)، 92.
  25. . همان: (6)، 155.
  26. . انبياء: (21)، 50.
  27. . ص: (38)، 29.
  28. . نور: (24)، 35.
  29. . قصص: (28)، 30.
  30. . ق: (50)، 9.
  31. . دخان: (44)، 3. 
  1. . يوسف: (12)، 93.
  2. . زمخشري، كشاف: ج 2، ص 503.
  3. . بقره: (2)، 248.
  4. . زمخشري، كشاف: ج 1، ص 293.

ادامه دارد . . .

 


منبع : پایگاه عرفان
  • تبرک
  • تبرک به اولیاء ، صلحاء و اماکن مشرفه
  • تبرک به اولیاء
  • تبرک به صلحاء
  • تبرک به اماکن مشرفه
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه