از نظر قرآن مجيد و روايات، فرد بصير به همه حريمهاى حق راه پيدا كرده است. ازاينرو، آنچه با چشم سر و چشم دل مىبيند حقيقت محض است؛ اگر حلال و حرام خدا را مىبيند، همه آثار حلال و حرامچه آثار دنيوى و چه آثار اخروىرا مشاهده يا لمس مىكند. امير مؤمنان على، عليه السلام، در نهج البلاغه، در بخشهاى آغازين خطبه متقين، درباره اينگونه «لمس كردن» ها مىفرمايد:
«و هم و الجنة كمن رآها و هم فيها منعّمون».
نسبت آنان با بهشت چنان است كه انگار آن را مىبينند و از نعمتهايش بهرهمندند.
اين عبارت به ارتباط اهل تقوا با دنيا اشاره دارد و در رابطه با آخرت آنان نيست. يعنى آنان با وجود اينكه در دنيا زندگى مىكنند، بهشت را مىبينند و از نعمتهاى آن بهرمند مىشوند. بارى، نماز و ديگر عبادات ايشان در دنيا به منزله بهشت آخرتى آنان است، زيرا ورود به بهشت در گرو همين عبادات دنيوى است. در روز قيامت، وقتى بهشتيان پا به بهشت مىگذراند، مىگويند:
«هذا الذى رزقنا من قبل».
اين همان است كه از پيش روزى ما نموده بودند.
ايشان بهشت و نعمتهاى آن را با عبادات خود در دنيا لمس و حس كردهاند. پيامبر گرامى اسلام، صلى اللّه عليه و آله، درباره اين گروه مىفرمايد: عبادتهاى اينان عاشقانه است و ذاتا اطاعت و نماز را محبوب، و گناه را منفور مىدانند. اينان، وقتى همه مردم دنيا از گناه لذت مىبرند، نه فقط از گناه لذت نمىبرند، از آن به شدت نفرت دارند.
خلاصه، اين دسته مىتوانند لايههاى زيرين حقيقت را مشاهده كنند؛ براى مثال، وقتى به پيامبر مىنگرند، وى را پيامبر مىبينند. نگاه آنان مانند نگاه ابو لهب نيست كه از پيغمبر بيگانه باشد. او پيامبر را پيامبر نمىديد. در نتيجه، به آخرين فرستاده خدا اشاره مىكرد و به مردم مىگفت: اين يتيم برادر من است، پس ضرورتى ندارد سخن او را بپذيريم. وى افراد را تحريك مىكرد پيامبر، صلى اللّه عليه و آله، را كتك بزنند يا به قتل برسانند. [5] علت اين مساله فقط مىتواند كورى باطن او باشد؛ چراكه بصير پيامبر را پيامبر، خدا را خدا، بت را ناتوان، شيطان را دشمن و زيانبار، و فرهنگهاى غلط را باطل مىيابد و در نهايت، قيامت را در همين دنيا جستجو مىكند.
بصير در اين دنيا زندگى مىكند اما در آخرت به سر مىبرد، كليه حقايق را لمس مىكند و مكشوف مىيابد، و به حريمهايى راه پيدا مىكند كه ديگران از ورود به آن حريمها بازداشته شدهاند. حضرت امير مؤمنان على، عليه السلام، در كلامى تكاندهنده مىفرمايند:
«لو كشف الغطاء ما از ددت يقينا».
اگر همه پردهها را كنار بزنند، چيزى بر يقين من اضافه نخواهد شد (چون براى من، پردهاى براى كنار رفتن باقى نمانده است).
در ادبيات عرب، هرچه بعد از حرف «لو» قرار مىگيرد ممتنع است.
بنابراين، وقتى حضرت على، عليه السلام، مىفرمايند اگر همه پردهها را كنار بزنند، يعنى پردهاى نيست كه كنار بزنند؛ زيرا ايشان به تمام حريمهاى غيب و شهود پروردگار مهربان عالم راه پيدا كردهاند و هرچه مىگويند براساس مشاهده و لمس است. پس حق ايشان است كه امام كل عالم باشند و حق كل عالم است كه به ايشان اقتدا كنن.
منبع : پایگاه عرفان