استاد انصاریان در سومین سخنرانی خود در شب عاشورای حسینی در مسجد امیر(ع)، با اشاره به اهمیت توجه به فرصتها در سفارشات پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) اظهار کرد: فرصت، یک سرمایه است و با این سرمایه میتوان به بهترین صورت، بهترین تجارت را داشت. بنده این فرصت را داشتم که درباره فرمایشات رسول خدا(ص) در باب فرصت، پی جویی کنم که بفهمم این علم بینهایت چه حقایقی را فرصت میداند که دیدم گفتههای پیغمبر اسلام(ص) درباره این مسئله فراوان است.
وی ادامه داد: اگر بخواهم چند مورد را عرض کنم باید بگویم که رسول خدا، جوانی، پول و سلامت بدن را یک فرصت، یعنی سرمایه میداند. همچنین ایشان راحت بودن خیال و دغدغه نداشتن برای انجام خیلی کارها، زنده بودن در این دنیا و زبان پاک دلسوزان و خیرخواهان را برای مردم یک فرصت میدانند. نوع فرصتهای دیگری را که در روایاتشان دارند به صورت همین مسائل است و ببینید با این فرصتها چه تجارتی که نمیشود انجام نداد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه خاطرنشان کرد: گاهی در طول تاریخ، یک نفر با گوش دادن به نصیحت پاکان عالم و با یک کلمه، گاهی با یک روز، گاهی با ده روز، به تناسب ظرفیتها، با شنیدن یک حکمت، رفتار، اخلاق و عملش دگرگون میشود.
استاد انصاریان تأکید کرد: یقین بدانید، وجود تک تک شما مرد و زن همانند انبار بنزین است، اما اگر در بین ما، بعضیهایمان این انبار بنزین وجودشان در برابر یک سر کبریت شعله زبان پاکان عالم یا انبیاء یا ائمه(ع)، یا حکیمان، یا عارفان قرار گرفت، شعلهور شد و همان سر کبریت و همان جرقه، وجود ما را تبدیل به یک هواپیمای معنوی کرد.
این مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به روایتی از پیامبر اسلام(ص) اظهار کرد: پیغمبر(ص) میفرمایند: شما بچهدار که بشوید، اگر بچه شما حتی سقط شود، من به بچهدار شدن شما مباهات میکنم؛ شما یعنی امت مؤمنم که بچه پرورش میدهید، آتش به جان عالمی میزنید و این فرزند شما در آینده تبدیل به شخصی همانند شیخ حلی(ره) یا علامه مجلسی(ره) میشود.
وی با اشاره به جایگاه والای مولوی، شاعر بزرگ پارسیزبان اظهار کرد: معلوم است که این زبان شعله الهی بود که به انبار بنزین وجود مولوی خورد و بعد از آن هم دیوان شمس را به وجود آورد که فکر میکنم از پنجاه هزار بیت بیشتر است. ابیات نصیحتی، ابیات حکیمانه و ابیات عالمانه دیوان شمس، بالغ بر پنجاه هزار بیت است ولی قبل از اینکه آن شعله به این انبار بنزین بخورد، وی حتی یک خط شعر بلد نبود.
استاد انصاریان ادامه داد: رسول خدا(ص) میفرمایند: «اِغتَنِمُوا الفُرَص»، یعنی فرصتها را غنیمت بدانید. این خیلی دلسوزی دارد. اگر فرصت دستتان آمد و غنیمت ندانستید مثل ابری است که روی شهرتان میآید و زود هم از دستتان میرود. گاهی دیگر فرصت برنمیگردد، گاهی دیگر فرصت دست نمیدهد و گاهی آدم تا آخر عمرش در حسرت یک فرصت مثبت میماند و افسوس میخورد.
وی در ادامه با اشاره به واقعه عاشورا اظهار کرد: امروز قبل از غروب آفتاب، عمر سعد دستور حمله به یاران امام حسین(ع) را داد و گفت: اینها هفتاد و دو سه نفرند، همین امروز عصر تاسوعا یورش ببرید و هفتاد و دو نفرشان را قتل عام کنید و تمام زنان مانده را به اسارت بگیرید تا به کوفه ببریم. شب خودش یک فرصت است، یکی از فرصتهای الهی زمان است و عجیب هم سریع از دست میرود. ابی عبدالله(ع) به قمر بنی هاشم(ع) فرمودند: ارجع الیه، شما برو پیش این لشگر اگر توان داشتی این جنگی که در این بعد از ظهر نهم محرم میخواهند با ما بکنند را برای فردا بگذارند و امشب با ما جنگ نکنند.
این مفسر قرآن کریم با اشاره به حرمت جنگ در ماه محرم عنوان کرد: جنگ در ماه محرم، حرام است. در قرآن اعلام شده، بتپرستان زمان پیغمبر هر سال، چهار ماه به همدیگر آتش بس میدادند و قبایلی که با هم جنگ داشتند، از اول محرم تا آخر محرم، ذی الحجه و ذی القعده اصلاً دست به اسلحه نمیبردند، اما این بنی امیه خبیث در این محرم با اهل بیت(ع) جنگیدند و این آل سعود خبیثتر از بنی امیه، هم پارسال محرم و هم امسال نهصد نفر را کشتند و بیدست و پا کردند.
استاد انصاریان ادامه داد: یمن که چیزی ندارد بنابراین آل سعود در آنجا دنبال چه چیزی هستند؟ دنبال خاموش کردن چراغ اهل بیت(ع) هستند. یمن یک معدن عقیق داشته که عقیقش هم خیلی گران است و دویست سال است آن معدن دیگر عقیق ندارد بنابراین در یمن به دنبال کشتار شیعیان هستند و شما که سیاهپوش و گریهکن اهل بیت(ع) هستید، در نمازهایتان دعا کنید که خداوند مهربان محبت کند و چنانچه بنی امیه، بنی عباس و خاندان پهلوی را نابود کرد، این آل سعود که بدتر از بت پرستان جاهلیت اخلاق دارند را هم نابود کند.
این مفسر برجسته قرآن در ادامه به بیان مطالبی از نماز یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا پرداخت و گفت: در آن زمان دوربین نبود و اگر فیلم میگرفتند و امشب در این مسجد پخش میکردند، آن نماز، همه ما را دیوانه میکرد بنابراین بینمازهای بزرگواری که صدای امام حسین(ع) را از این مسجد در سیما یا صدا میشنوید، این بینمازیتان را کنار بگذارید و بیایید با ابی عبدالله(ع) بیعت کنید و بگویید حسین جان تو عاشق نماز بودی، ما هم از این به بعد نمازهایمان را میخوانیم. نماز که خرجی ندارد مگر آدم صبح بلند شود و دو رکعت نماز بخواند یا نماز ظهر و عصر چقدر وقت میخواهد.
وی افزود: حاج علی بغدادی، تا آخر عمرش در حسرت شنیدن صدای امام عصر(عج) در حرم موسی ابن جعفر(ع) بود. در مفاتیح الجنان، دو صفحه داستان درباره وی وجود دارد که میگوید: من آمده بودم بروم زیارت موسی ابن جعفر(ع)، ماشین که نبود، پیاده در راه به یک سیدی برخوردم که خیلی باحال و باادب بود، خیلی سؤالات کردم، همه را جواب داد، یکی از سؤالاتم این بود گفتم آقا میگویند کسی که با اجداد شما سید رابطه دارند مخصوصاً کسی که برود زیارت حضرت رضا(ع) وقتی دفنش میکنند نکیر و منکر سراغش نمیآیند، فرمود به چه جرأتی آنها سراغ زائر ما بیایند، خیلی سؤال کردم، تا رسیدند حرم موسی بن جعفر(ع)، گفت زیارت موسی بن جعفر را خواند، من هم پشتش خواندم، بعد برگشت به من گفت شب جمعه است میخواهی حسین(ع) را زیارت کنی؟ گفتم از خدا میخواهم، یک زیارت ابی عبدالله(ع) هم برایم خواند و بعد فرمود میخواهی به امامانت سلام بدهی؟ گفتم بله، سید گفت من یکی یکی سلام میدهم، تو هم پشت سر من سلام بده تا رسید به امام دوازدهم گفت که خودت به امام زمان سلام بده، گفتم السلام علیک یا حجة بن الحسن یا صاحب الزمان، برگشت گفت علیک السلام، بعد هم ناپدید شد. دیگر هم تا آخر عمرش امام را ندید؛ بنابراین گاهی فرصتها از دست میرود و دیگر هم دست نمیدهد. ابی عبدالله(ع) امشب را فرصت گرفت و این فرصت را به نماز، قرآن، دعا و استغفار تبدیل کرد.
استاد انصاریان در پایان با اشاره به پیوستن تعدادی از یاران عمر سعد به لشکر امام حسین(ع) در شب عاشورا اظهار کرد: در کُل خیمههای یاران امام حسین(ع) مردها چهل و دو نفر بودند، در آن شب، سی نفر از لشکر عمر سعد خوابشان نمیبرد، به همدیگر گفتند بلند شویم برویم و گشتی بزنیم، کسی هم جلویشان را نگرفت، سوار اسب شدند آرام آرام در حال گشتن بودند که نزدیک خیمهها رسیدند، دیدند که چقدر بین اینجا و آنجا فرق است و چه صدای نماز و قرآنی میآید. با خود گفتند اینجا خیمه است یا عرش ملکوت؟ به هم نگاه کردند، اول از هم میترسیدند بعد ترسشان ریخت و با همدیگر تصمیم گرفتند تسلیم ابیعبدالله(ع) بشوند، یاران امام حسین(ع) چهل و دو نفر بودند و با آمدن این افراد، هفتاد و دو نفر شدند و این سی نفر چه فرصتی را غنیمت دانستند.
منبع : پایگاه عرفان