مرحوم كلينى، در جلد دوم كتاب شريف اصول كافى، روايت مهمى از رسول خدا، صلى اللّه عليه و آله، نقل كرده است. در اين روايت، پيامبر عظيم الشأن اسلام از درخت طوبى نام بردهاند. براساس اين روايت و قول قرآن، جاى اين درخت در بهشت است؛ اما شاخههاى آن به صورت امور معنوى در دنيا يافت مىشوند. مانند سخاوت كه يكى از امور معنوى و اخلاقى مهم است. حضرت مىفرمايد:
«السخاء شجرة فى الجنة».
جود و سخاوت از درختان بهشت است.
هركس بتواند با شاخههاى دنيايى اين درخت پيوند يابد و اين پيوند را حفظ كند، وقتى بساط دنيا برچيده شود و آخرت آشكار گردد، شاخههاى اين درخت او را تا ابد به بهشت مىفرستند. همچنين در ادامه روايت آمده است:
«من كان سخيا اخذ بغصن منها».
آدمهاى كريم و سخاوتمند (به شرط ايمان) به يكى از شاخههاى اين درخت متصل هستند.
«فلم يتركه هذا الغصن حتى يدخله الجنة».
بارى، وجود مبارك امير المؤمنين، پدر بزرگوار زينب كبرى، عليها السلام، با تمام شاخههاى درخت طوبى يعنى با همهگونه اخلاق الهى، آداب الهى، تربيت الهى، و ارزشهاى الهى پيوند دارد. ضمن اينكه اتصال على، عليه السلام، به سرچشمه خصايل الهى از نوع آگاهانه، عاشقانه و از همه ارزشمندتر «مخلصانه» است. از زمان حضرت آدم، عليه السلام، تاكنون، كسان بسيارى در مقابل ظلم و تجاوز دشمنان حق جهاد كرده و صاحب «اجر عظيم» الهى شدهاند:
«فضل اللّه المجاهدين على القاعدين اجرا عظيما».
اما پيغمبر عظيم الشأن اسلام، رزمآورى امير مؤمنان على، عليه السلام، در جنگ خندق را مىستايد و مىفرمايد:
«ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين».
حركت دست اسلحهدار خندق در ضربه زدن به دشمن، از عبادت جن و انس ارزشمندتر است.
آنچه حركت على، عليه السلام، در جنگ را با جهاد بقيه جنگآوران جبهههاى تاريخ متفاوت مىسازد اخلاص بىنظير آن حضرت است.
به واقع، درك اين اخلاص به آسانى امكانپذير نيست. اين اخلاص، حقيقتى نهانى بين امير المؤمنين و پروردگار مهربان عالم است.
امير مؤمنان على، عليه السلام، با همين اخلاص توانست در شب سرنوشتساز هجرت پيامبر از مكه به مدينه، در بستر پيامبر بخوابد و مشركان را گمراه سازد. قرآن كريم درباره شجاعت مخلصانه حضرت امير در آن شب فراموشناشدنى مىفرمايد:
«من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه».
يك نفر از مردم (در 19 سالگى)، در شب هجرت، جان خود را فقط براى به دست آوردن رضاى خدا در طبق اخلاص گذاشت.
به راستى حضرت على، عليه السلام، به پاداش اين عمل مىتواند در روز قيامت شفاعت تمام انسانها را از خدا بخواهد؛ بدون اينكه از ظرف عمل خود وى چيزى كاسته شود.
حال، زينب كبرى، عليها السلام، در زير سايه چنين پدرى تربيت شده است. پدرى كه همه ارزشهاى بىنهايت عالم را در خود دارد. البته، قابليت و پذيرش خود شخص نيز بسيار مهم است و همين قابليت و پذيرش موجبات صعود معنوى زينب كبرى را فراهم ساخته است.
بارى، زينب كبرى به آيينهاى تبديل شد كه به اندازه توان وجودى خود، ارزشهاى بيكران پدر را منعكس مىساخت. به همين سبب، وقتى در روزگار حكومن ابن زياد، در بازار كوفه به سخنرانى افشاگرانهاى درباره واقعه كربلا دست زد، آنها كه امير المؤمنين را به خاطر داشتند گمان كردند على، عليه السلام، به دنيا برگشته است.
منبع : پایگاه عرفان