استاد انصاریان در جمع محبین اهل بیت(ع) آستان امامزاده ابوالحسن(ع) شهر ری در ادامه مبحث دشمنشناسی اظهار کرد: طبق آیات قرآن و روایات و تجربه تاریخ زندگی آدمیان، انسان دشمنانی دارد که گروهی از این دشمنان، درونی و مارهای خطرناکی هستند که در آستین باطن خود انسان با غفلت انسان، پرورش پیدا میکنند که پروردگار در آیات مکرری از مجموعه این دشمنان درونی تعبیر به هوا میکند.
وی ادامه داد: آنچه که ما در ایران اسمش را هوا گذاشتیم، ترجمه جوّ در لغت عرب است، این هوایی که ما میگوییم یعنی صد کیلومتری فضایی که کره زمین را در آغوش خودش دارد با کلمه هوا در قرآن فرق میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ أَمّٰا مَنْ خٰافَ مَقٰامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوىٰ» ﴿النازعات، 40﴾ این هوا معنیش مجموعه خواستههای نامشروع و نامعقول است که انسان وقتی خودش را در برابر لذتها آزاد بگذارد هوا، خودش را نشان میدهد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: این هوا در ابتدای کار بیقدرت است و توان بالایی ندارد ولی وقتی که انسان این خواستههای نامشروع را تغذیه کند، یعنی به دعوتشان گوش دهد، چاق و قوی میشود و هر چه گناه در کام این خواستهها ریخته شود تقویت میشود. در وجود بعضیها هم به روزگاری میرسد که دیگر نمیتوانند علاج کنند و تسلط این خواستهها به قدری شدید میشود که پروردگار در آیه دیگر میفرماید حکومتش را در درون انسان جای حکومت من قرار میدهد، او میشود معبود و هواخواه و هواپرست و من را حذف میکند و او را به عنوان معبود انتخاب میکند.
این مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «ارایت من اتخذ الهه هواه»، عنوان کرد: یعنی خبر نداری از کسانی که مجموعه خواستههای نامعقول بیمحاسبه خود را به جای خداوند، معبود خود قرار دادند و به جای اینکه خواستههای خدا را قبول کنند خواستههای درونشان را قبول میکنند.
وی ادامه داد: دشمنان دیگر، دشمنان بیرونی هستند، اما دشمنان بیرونی چه کسانی هستند؟ دشمنان بیرونی کسانی هستند که هیچ رحمی به انسان نمیکنند و کارشان هم این است که تمام سرمایههای الهی و انسانی را از انسان غارت کنند که پروردگار عالم نام این دشمنان را شیطان گذاشته است.
استاد انصاریان در تشریح مفهوم شیطان گفت: کلمه «شیطان» از ماده شطن است، شطن سه حرفی است، یعنی موجودی که غیر از شر و زیان و ضرر، برای انسان ندارد، یک موجود گمراه و یک موجود ضد خدا که در گمراهی خودش قانع به گمراهی خودش نیست، اگر قانع بود، کاری به دیگران نداشت و اسمش شیطان نبود؛ چون قانع نیست و میخواهد این گمراهی را به دیگران انتقال دهد بنابراین اسمش شیطان است، یعنی ضررزننده، شرزننده، زخم زننده، که در طول تاریخ شیطانها هدفشان یکی بوده ولی ابزارشان با همدیگر فرق میکرده است.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: تا صد سال پیش شیاطین کره زمین و شیاطین هر مملکتی دستشان از ابزار الکترونیکی خالی بوده است اما الآن دستشان پر است؛ یعنی چند هزار ماهواره و میلیونها سایت برای گمراه کردن انسانها دارند، یک سلسله حرفها و تصویرهای متحرک هم دارند که هر کسی تلفن همراه کامل دارد شیاطین تمام مفاسد را تا کنار وجود آنها و رختخواب آنها و تختخواب آنها انتقال دادند.
استاد انصاریان تأکید کرد: اینها با شیاطین درون، دستشان در دست همدیگر است و یار همدیگر هستند، هدف جدا کردن انسان از پروردگار و انبیا و معاد و ائمه طاهرین(ع) است، و هدف این که سفره رزق حلال را جمع کنند و از طریق بانکها، بانکهای بین المللی و از طریق اقتصاد یا سوسیالیستی یا کاپیتالیسمی یا از طریق برچیدن محرمات و همه حرامهای خدا را حلال کرده و سفره مردم دنیا را از حرام پر کنند.
وی افزود: این جا مسئلهای را باید عرض کنم که این بسیار مهم است و آن این است که فلاسفه جهان، موجودات را به چهار قسمت تقسیم کردند که یا موجودات شریف هستند یعنی دارای ارزش، یا خسیس هستند یعنی پست و ارزش چندانی ندارند، یا موجودات اشرف هستند، یعنی ارزشهایشان فوق العاده و کامل و جامع است، یا اینکه موجودات اخس هستند یعنی خیلی پست هستند و قابل توجه نیستند.
این مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: موجودات خسیس و موجودات اخس دشمن ندارند چون دشمن نمیتواند با موجود خسیس و اخس ارتباط برقرار بکند هیچ وقت یک تپه زباله دشمنی به نام شیطان یا دشمنی به نام هوا ندارد، یک موجود اخس هم همینطور است. او هم دشمن ندارد اما موجودات شریف و موجودات اشرف، دشمن فراوان دارند و بعضی از این دشمنان، زورشان از ابتدا تا انتها به موجودات اشرف نمیرسد.
وی ادامه داد: قرآن کریم میفرماید: وقتی که بین ابلیس و پروردگار عالم درگیری شد خداوند متعال به او فرمود «اخرج علیک لعنتی» برگشت به پروردگار گفت حالا که من به خاطر آدمیزاد به این بلاها دچار شدم اعلام میکنم «فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین»، یعنی من سراغ همه آدمها میروم و همه را گمراه میکنم و همه را از تو میبُرم و همه ارزشهایشان را لگدمال میکنم. کاری میکنم که از چشم رحمت تو بیفتند و راه نجات به رویشان بسته شود ولی من با این دشمنی با جنس بشر هرگز دسترسی به بندگان مخلص تو پیدا نمیکنم یعنی دیگر زورم به آنها نمیرسد. مخلصین یعنی انبیا و ائمه(ع) و اولیا خاص الهی که اینها از نظر ایمان و اخلاق و عبادت و ارزشهای وجودی در جایگاهی هستند که شیطان دستش به آنها نمیرسد.
استاد انصاریان با بیان اینکه هیچ شیطان قدرتمندی، یک چشم به هم زدن امکان تسلطش بر انبیا(ع) پیدا نشد، تصریح کرد: پس موجودات اشرف از دسترس دشمنان خارجند، خداوند متعال اینها را از دسترس دشمنان خارج کرد اما چرا ما را خارج نکرد، چراکه نیروی دافعه انبیا و ائمه(ع) نسبت به شیاطین به قدری پرقدرت بود که هیچ شیطانی توان نزدیک شدن به حوزه زندگی و حوزه قلب و حوزه عقل انبیا و ائمه طاهرین(ع) را نداشت. یعنی اینقدر خودشان نیروی دافعه ایجاد کرده بودند که تمام شیطانها در طول زندگی صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و ائمه(ع) دائماً دفع میشدند و نمیتوانستند جلو بیایند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: انبیا الهی و ائمه طاهرین(ع)، چنان نیروی دفاعی خود را تقویت کردند که شیطان به پروردگار گفت به آنها دسترسی ندارم، خدا هم علم داشت که اینها نیروی دفاعی خود را با تقوا، با صداقت، با عبادت، با ترک محرمات تقویت میکنند. زلیخا مدتی شیطان انسی بود و هفت سال در کاخ مصر انواع لباسهای جلب توجه را پوشید، انواع آرایشهای زنانه را داشت در برابر یک جوان چهارده ساله که در اوج غریزه جنسی بود تمام ارزش یوسف به این بود که با داشتن غریزه جنسی آلوده نشد. اگر حضرت یوسف(ع) غریزه جنسی نداشت که ارزشی نداشت و مهم نبود، از چهارده سالگی تا بیست و یک سالگی که در اوج غریزه جنسی بود به تعبیر امروزیها کپسول پرقدرت شهوت بود در این هفت سال هر چه خودش را به یوسف نمایش داد، آرایش کرد، لباس بدننما پوشید و زیباترین لباسهای درباری را پوشید و از یوسف ملتمسانه با گریه، با ناله، عاجزانه، درخواست کرد تا با هم باشند اما قرآن مجید میگوید یوسف یک جواب بیشتر به وی نداد و گفت: خدای من ارتباط با زن نامحرم آن هم شوهردار را نمیخواهد و من هم نمیخواهم یعنی خواسته حضرت یوسف(ع)، فانی در خواسته پروردگار بود.
استاد انصاریان ادامه داد: خداوند متعال میفرماید: ما فقط راه را از چاه نشان میدهیم و این خودتان هستید که جاده الهی را یا جاده دوزخ و ضلالت را انتخاب کنید. خداوند میفرماید من نه کسی را در جاده هدایت و نه در جاده گمراهی هل میدهم ، نه کسی را از جاده هدایت و نه کسی را از جاده گمراهی پس میزنم بلکه با قرار دادن انبیا(ع) در کنار بندهام و ائمه(ع) و قرآن، به بندهام قدرت دادم و میتواند دشمن را از حوزه زندگیش دفع کند.
وی افزود: انسانهای شریف هم همانند اشرفها دشمن دارند. خدا در سوره بقره یهودیها را دشمن جبرئیل معرفی میکند و میفرماید: «من کان عدوا لجبرئیل» یعنی آنهایی که دشمن جبرئیل هستند یعنی اگر دسترسی به جبرئیل داشتند قطعه قطعهاش میکردند ولی دسترسی نداشتند اما به ماها با مؤمن بودنمان دسترسی دارند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم در پایان تأکید کرد: یک سؤال را هم جواب بدهم که اگر یک جوانی در ذهنش است که اصلاً چرا خداوند در مسیر ما دشمن آفرید، از اول دشمن درست نمیکرد که ما راحت بودیم، آیات قرآن میگوید هیچ دشمنی را من دشمن نیافریدم، بلکه تمام موجودات جهتگیریشان به طرف خداست، دشمن، دشمن شد و از روز اول دشمن نبود.
منبع : پایگاه عرفان