قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حقش را هرگز نمی توانی ادا کنی!!

از آنجا که پدر و مادر واسطه فیض الهی به فرزندان هستند، و رضای خدا در رضای ایشان است و احسان به والدین در قرآن در کنار عبادت خدا واجب شمرده شده است، از اینرو لازم است که حقوق آنها را بشناسیم و در برآوردن آن بکوشیم.

امام صادق علیه السلام در مورد سپاسگزاری از والدین می فرماید: سه چیز بر فرزند، در حق پدر و مادر واجب است: 1- شکر پدر و مادر به هر شکل ممکن؛ 2- اطاعت از پدر و مادر در هر چیزی که امر و نهی می کنند به جز در گناه و معصیت خدا 3- خیرخواهی برای ایشان در پیدا و نهان.

از آنجا که پدر و مادر واسطه فیض الهی به فرزندان هستند، و رضای خدا در رضای ایشان است و احسان به والدین در قرآن در کنار عبادت خدا واجب شمرده شده است، از اینرو لازم است که حقوق آنها را بشناسیم و در برآوردن آن بکوشیم.


رسول خدا (صلی الله علیه و اله) می فرماید: حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی ولی حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی، حتی اگر به تعداد شنهای بیابان و قطره های باران، روزها در خدمت او بایستی، حتی به جای زحمتهای طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود.

بنابراین می توان از این روایت زیبا نتیجه گرفت که حق مادر حتی مقدم حق پدر است.


شخصی به خدمت حضرت رسید و از کج خلقی مادرش شکایت کرد . رسول مهر فرمود: او در آن نه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود! مرد گفت: من پاداش زحمتهای او را پرداخته ام و او را دو بار بر دوش گرفته و به حج برده ام. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: حتی جزای یک ناله ی او را به هنگام وضع حمل نپرداخته ای.


حق مادر

رسول خدا (صلی الله علیه و اله) می فرماید: حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی ولی حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی، حتی اگر به تعداد شنهای بیابان و قطره های باران، روزها در خدمت او بایستی، حتی به جای زحمتهای طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود.


زكریا پسر ابراهیم ، با آنكه پدر و مادر و همه فامیلش نصرانی بودند و خود او نیز بر آن دین بود، مدتی بود كه در قلب خود تمایلی نسبت به اسلام احساس می كرد. وجدان و ضمیرش او را به اسلام می خواند. آخر برخلاف میل پدر و مادر و فامیل ، دین اسلام اختیار كرد و به مقررات اسلام گردن نهاد. موسم حج پیش آمد زكریای جوان به قصد سفر حج از كوفه بیرون آمد و در مدینه به حضور امام صادق علیه السلام تشرف یافت .

 

ماجرای اسلام خود را برای امام تعریف كرد، امام فرمود:چه چیز اسلام نظر تو را جلب كرد؟ گفت : همینقدر می توانم بگویم كه سخن خدا در قرآن كه به پیغمبر خود می گوید:ای پیغمبر! تو قبلاً نمی دانستی كتاب چیست و نمی دانستی كه ایمان چیست اما ما این قرآن را كه به تو وحی كردیم ، نوری قرار دادیم و به وسیله این نور هر كه را بخواهیم رهنمایی می كنیم، درباره من صدق می كند. امام فرمود:تصدیق می كنم ، خدا تو را هدایت كرده است . آنگاه امام سه بار فرمود:خدایا! خودت او را راهنما باش سپس فرمود: پسركم ! اكنون هر پرسشی داری بگو.


جوان گفت : پدر و مادرم و فامیلم همه نصرانی هستند، مادرم كور است ، من با آنها محشورم و قهرا با آنها هم غذا می شوم تكلیف من در این صورت چیست ؟ آیا آنها گوشت خوك مصرف می كنند؟.


نه یا ابن رسول اللّه ! دست هم به گوشت خوك نمی زنند. معاشرت تو با آنها مانعی ندارد. آنگاه فرمود:مراقب حال مادرت باش ، تا زنده است به او نیكی كن ، وقتی كه مرد جنازه او را به كسی دیگر وامگذار، خودت شخصا متصدی تجهیز جنازه او باش. در اینجا به كسی نگو كه با من ملاقات كرده ای . من هم به مكه خواهم آمد، ان شاء اللّه در منا همدیگر را خواهیم دید. جوان در منا به سراغ امام رفت .

 

در اطراف امام ازدحام عجیبی بود. مردم مانند كودكانی كه دور معلم خود را می گیرند و پی در پی بدون مهلت سؤال می كنند، پشت سر هم از امام سؤال می كردند و جواب می شنیدند. ایام حج به آخر رسید و جوان به كوفه مراجعت كرد. سفارش امام را به خاطر سپرده بود. كمر به خدمت مادر بست و لحظه ای از مهربانی و محبت به مادر كور خود فروگذار نكرد. با دست خود او را غذا می داد و حتی شخصا جامه ها و سر مادر را جستجو می كرد كه شپش نگذارد.

 

این تغییر روش پسر، خصوصا پس از مراجعت از سفر مكه ، برای مادر شگفت آور بود. یك روز به پسر خود گفت : پسر جان ! تو سابقا كه در دین ما بودی و من و تو اهل یك دین و مذهب به شمار می رفتیم ، این قدر به من مهربانی نمی كردی ؟ اكنون چه شده است كه با این كه من و تو از لحاظ دین و مذهب با هم بیگانه ایم ، بیش از سابق با من مهربانی می كنی ؟. مادر جان ! مردی از فرزندان پیغمبر ما به من این طور دستور داد. خود آن مرد هم پیغمبر است ؟


شخصی به خدمت حضرت رسید و از کج خلقی مادرش شکایت کرد. رسول مهر فرمود: او در آن نه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود! مرد گفت: من پاداش زحمتهای او را پرداخته ام و او را دو بار بر دوش گرفته و به حج برده ام. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: حتی جزای یک ناله ی او را به هنگام وضع حمل نپرداخته ای.


نه ، او پیغمبر نیست ، او پسر پیغمبر است . پسركم ! خیال می كنم خود او پیغمبر باشد؛ زیرا این گونه توصیه ها و سفارشها جز از ناحیه پیغمبران از ناحیه كس دیگری نمی شود. نه مادر! مطمئن باش او پیغمبر نیست ، او پسر پیغمبر است . اساسا بعد از پیغمبر ما پیغمبری به جهان نخواهد آمد. پسركم ! دین تو بسیار دین خوبی است ، از همه دین های دیگر بهتر است . دین خود را بر من عرضه بدار.

 

جوان شهادتین را بر مادر عرضه كرد. مادر مسلمان شد. سپس جوان آداب نماز را به مادر كور خود تعلیم كرد. مادر فرا گرفت ، نماز ظهر و نماز عصر را به جا آورد. شب شد توفیق نماز مغرب عشاء نیز پیدا كرد. آخر شب ناگهان حال مادر تغییر كرد، مریض شد و به بستر افتاد. پسر را طلبید و گفت : پسركم ! یك بار دیگر آن چیزهایی كه به من تعلیم كردی تعلیم كن .

 

پسر بار دیگر شهادتین و سایر اصول اسلام یعنی ایمان به پیغمبر و فرشتگان و كتب آسمانی و روز بازپسین را به مادر تعلیم كرد. مادر همه آنها را به عنوان اقرار و اعتراف بر زبان جاری و جان به جان آفرین تسلیم كرد. صبح كه شد، مسلمانان برای غسل و تشییع جنازه آن زن حاضر شدند. كسی كه بر جنازه نماز خواند و با دست خود او را به خاك سپرد پسر جوانش زكریا بود.


خلاصه اینکه:
حق مادر به قدری گسترده و مهم است که حتی از حق پدر برتر است، از این رو رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: هرگاه در نماز مستحب بودی و پدرت تو را فرا خواند، نمازت را قطع نکن؛ ولی اگر مادرت تو را فرا خواند نمازت را قطع [و اجابتش] کن.

 

منابع:
سایت صراط
داستان راستان / استاد مطهری (ره)
ارزش پدر و مادر در قرآن و روایت
مفاتیح الحیات آیة الله جوادی آملی

فرآوری: آمنه اسفندیاری


منبع : سایت اندیشه قم
  • پدر و مادر
  • نیکی
  • نیازمند
  • حقش را هرگز نمی توانی ادا کنی!!
  • حق مادر
  • احسان به والدین
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه