قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رفاقت صحيح با شكم و شهوت‏

زمانى كه اميرالمؤمنين عليه السلام حاكم كل مملكت بودند، بعد از نماز مغرب و عشا از مسجد كوفه به طرف خانه مى‌رفتند، قصابى كه آن طرف‌تر از مسجد بود، گفت:

على‌جان! من مى‌خواهم بروم، اما چند كيلو گوشت مانده، مشترى ندارم، شما مى‌خواهيد ببريد؟ فرمود: نه، پول ندارم.
گفت: رييس اين مملكت كه يكى از استان‌هايش كشور مصر، فلسطين و ايران است، پول ندارد؟ صاف‌تر از اولياى خدا در اين عالم نبود. گفت: چرا پول ندارى؟ فرمود: من از رياست جمهورى خود حقوق نمى‌گيرم، چند درخت خرما در مدينه دارم، با پول آن خرج سالم را تنظيم مى‌كنم.
گفت: نسيه ببر. هر وقت خواستى پولش را بده. فرمود: چرا من با تو معامله نسيه كنم؟ با شكم خود معامله نسيه مى‌كنم، به شكم مى‌گويم: گوشت هست، اما پول ندارم كه بخرم و به تو بدهم، صبر كن، هر وقت پولدار شدم، به تو گوشت مى‌دهم. اين شكم با من رفيق‌تر از تو است؛ چون هر چقدر هم با من رفيق باشى، همين كه پولم دير بشود، تو به من بد نگاه مى‌كنى كه چرا پول مرا ندادى، اما هيچ وقت شكم من به من بد نگاه نمى‌كند. اين گونه مسلّط بودند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: لعنت خدا بر كسى كه اين ساختمان را رو به خرابى ببرد و آن را ناقص نگهدارد.


منبع : پایگاه عرفان
  • امام علی علیه السلام
  • رفاقت صحيح با شكم و شهوت‏
  • رفاقت صحيح
  • شكم و شهوت‏
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه