استاد انصاریان در جمعی از محبین آل الله حسینیه حضرت قاسم(ع) تهران در دهه دوم صفر 95 با بیان اینکه خداوند متعال در قرآن کریم از حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یک عبد و بنده قانت یاد کرده، اظهار کرد: قانت و قنوت به معنای عبادت پیوسته و خالصانه است، یعنی پرارزشترین شکل عبادت، که عبادتکننده، این رشته عبادت و بندگیش را تا لحظه خروج از دنیا قطع نمیکند و جهتگیری عبادتش هم فقط و فقط به سوی پروردگار مهربان و خالق عالم و آدم است.
وی ادامه داد: خداوند متعال می فرماید: «ان ابراهیم کان امة قانتا لله»، همه حرف این آیه شریفه، همین لام است، که وصل به کلمه الله است، لله یعنی خالص برای خدا، یعنی شخصی که در عبادتش هیچ مراد، هدف و نظری، غیر از وجود مقدس حضرت حق نداشت. نهایت چنین عبادتی این است که انسان شریف، پاک طینت، باوقار و مؤدب نسبت به پروردگار که سالها عبادت میکند، پروردگار عالم، برایش پاداشهایی همانند لقاء حق، رضای حق، جنت حق، رحمت حق و مغفرت حق، قرار داده است که هر کدامش را اگر آدم بخواهد محاسبه کند، چون از مقوله کمیت نیست، به محاسبه درنمیآید.
این مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه کتابهای زیادی درباره «لقاء الله» نوشته شده است، عنوان کرد: یکی از کتابهای مهم ما در این زمینه، کتاب «رساله لقاء الله» نوشته حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی است، من درباره این مرد الهی این جمله را شنیدم که بعد از دفن حضرت معصومه(س) در قم، پیکری با ارزشتر و پرقیمتتر از حاج میرزا جواد آقا، تاکنون در قم دفن نشده است، این نگاه عدهای از مردم به این مرد الهی است.
استاد انصاریان یادآور شد: من در قم که طلبه بودم، شبهای جمعه به منزل عالم بزرگ و پرگریه، مرحوم آیتالله حاجآقا حسین فاطمی میرفتم، یک منزلی قدیمی، تیرچوبی و کاهگلی داشت که اتاقهایش را گچ نکرده بود. شبهای جمعه، خود ایشان منبر میرفتند، نود درصد مستمعین، مدرسین قم، عالمان قم و طلبههایی بودند که در مسیر تقوای الهی قرار داشتند، منبر این مرد هشتاد ساله، بیش از یک ساعت طول میکشید، بلندگو هم نبود، ده دقیقه که از سخنرانی ایشان میگذشت، به پهنای صورتش در حرف زدنش گریه میکرد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم عنوان کرد: ایشان میفرمودند که من رفته بودم مسجد جمکران و در پایان شب از جمکران به قم آمدم که این استاد باکرامت یعنی حاج میرزاجواد آقا را ببینم و بعد به خانه بروم، وقتی حاج میرزا جواد آقا، سر جانمازش بلند شد، دستهایش، روبروی دو تا گوشش برای تکبیرة الاحرام گفتن آمد و این آیه شریفهای که از قول ابراهیم نقل شده را با اشک چشم در پیشگاه پروردگار شروع کرد، «وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض» معنیش این است که همه روی وجودم را با چشم گریان، رو به خدایی گرفتم که آسمانها و زمین را آفرید و یک مرتبه هم ساکت شد و سر جانماز در حال تکبیرة الاحرام از دنیا رفت، این یکی از زیباترین مرگهاست.
وی تأکید کرد: لقاء، دیدار قلبی است، چون یک امر کیفیتی است و تفسیرش برای ما مشکل یا غیرممکن است، ولی خود این حال قلبی در بهشت به بهشتیان دست میدهد. صدرالمتألهین شیرازی در کتاب «اسرارالآیات» ثابت میکند که لذت این حال قلبی برای بهشتیها از همه نعمتهای بهشت بیشتر است، چون موقعیت قلب، غیر از موقعیت بدن است و قلب در دنیای دیگری است، بدن لذت مادی دارد، نه لذت کیفی، ولی دل، لذت کیفی دارد و نه قابل حساب کردن است و نه ارزیابی میشود.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: آنهایی که به این لذت رسیدند، میدانند که این لذا چیست، لذتها مختلف است و لذت دل، عشق است. عشق کاشته نمیشود که بیرون بیاید، لذت دل، محبت است و محبت که کاشتنی نیست و ما فقط دورنمای این لذت را میتوانیم حس کنیم.
این مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: مردم کمتر به دنبال لذتهای کیفی هستند، ممکن است مردم بگویند که ما هم لذت عشق را چشیدهایم اما ریشه این عشق در قلب است و چون عشق این افراد، ریشه در بدن دارد بنابراین، ماندگار نیست و آتش این عشق سرد میشود اما آتش عشق قلب، نسبت به حقایق عالم که یکی از این حقایق، پروردگار مهربان است، قابل سرد شدن نیست.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم عنوان کرد: تربیتشده الهی، نصف شب تا سحر گریه میکند، با اینکه مردم شهر حتی از گناه او خبر ندارند. این گریه، گریه عجیبی است، این گریه، گریه محبت، شوق و دنبال کردن وصال است ولی فقط آن شخصی که همسفر اوست، میفهمد که او چه حالی دارد. قرآن میگوید: آن چیزی همانند کاخ، باغ و پول که پیش شماست، از دست رفتنی است، و آن واقعیاتی که پیش من است، برای شما ماندگار و دائمی است.
استاد انصاریان ادامه داد: حاجی سبزواری در دیوانش، یک شعر با این عنوان دارد که «هر که کند روی طلب سوی او، قبله ذرات شود کوی او» این شعر بسیار جالبی است. وی میگوید که تمام دورانهای افلاک، دور سر انسان کامل در حال دور زدن است، خداوند اگر انسان کامل را از جهان بگیرد، همه چیز فرو میریزد. این را حکمای الهی با صد گونه دلیل ثابت کردند و اقلاً در این زمینه، پنجاه جلد کتاب علمی از بزرگترین علما و حکمای شیعه در نزد من است که قوام هستی به وجود انسان کامل است.
وی یادآور شد: اگر رابطه انسان کامل با هستی قطع شود، یعنی ستون هستی را کشیدهاند و هستی فرو میریزد. بالای یک میلیارد نفر میخواهند به کربلا بیایند و این مرکز عشق، علاوه بر شیعه، سنی و مسیحی و... را هم به سوی خودش آورده است و این به معنای عشق کیفی است.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: لذتش هم برای این زائران، از رفتن به هتل هیلتون در واشنگتن بیشتر است، بیپول که نیستند، خیلیها میتوانستند این یک هفته را به انگلیس، هلند یا سوئیس بروند، اما آنجا برای مؤمن، عشقی ندارد اما اینجا در گرد و خاک پیادهروی، نبود بهداشت کامل و... به سمت حضرت سید الشهداء(ع) میروند و بر روی حصیر میخوابند، این عشق کیفی است که نمیشود آن را وزن و ارزیابی کرد.
استاد انصاریان تأکید کرد: در این حالت کیفی، غرض مادی وجود ندارد، عاشق و معشوق، دو تا از یک مصدر هستند و شاهد عینیت یکدیگرند، در ظاهر، دو تا دیده میشوند ولی در باطن، یک واقعیت و یک حقیقت است.
وی با اشاره به آیه «إِنَّ إِبْرٰاهِیمَ كٰانَ أُمَّةً قٰانِتاً لِلّٰهِ» ﴿النحل ، 120﴾ عنوان کرد: انجام کار فقط برای خدا، باعث شد تا ابیعبدالله(ع) از انبیا ارث ببرد. من یک کتاب حدود هشتصد صفحهای دارم که نامش «اهل بیت(ع)» است. من در این کتاب، اهل بیت(ع) را شخصیتشناسی کردم و فقط راجع به ایمان اهل بیت، علم اهل بیت، حال اهل بیت، آگاهی اهل بیت، دنیای اهل بیت و اخلاق اهل بیت است که یک بخشش مربوط به ابیعبدالله(ع) و عبادت ایشان است.
منبع : پایگاه عرفان