خداوند در سوره احزاب آیه ی 45 به صراحت اعلام می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) آمده که بشارت دهنده باشد و انذار کننده نسبت به گناهان و با منطق و استدلال به سوی خداوند و حق و حقیقت دعوت می کند هر کس پذیرفت بشارت دو چندان و فضل بزرگ را دریافت خواهد کرد و آن کس که بی راهه رفت خود ضرر کرده است و هرگز دستور به خشونت نداده است.
«و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین؛ (سوره انبیاء، آیه 108) ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
عموم مردم دنیا از مومن و کافر از وجود با برکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) بهره بردند، و او رحمتی است برای تمام بشریت چرا که نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان است حال اگر گروهی از آن استفاده بردند، و گروهی استفاده نکردند این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود او نمی کند،
خود آن حضرت فرمود: «ایّها النّاس انّما انا رحمةٌ مهداةٌ؛ مردم! من فقط رحمت هدایت یافته ام.» (میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 7، ص 3201، و الطبقات الکبری، ج 1، ص192)
وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نه تنها برای زمینیان رحمت است بلکه برای آسمانیان نیز رحمت است حدیث زیبا و جالبی این مسئله را تأیید می کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنیمت شمرید، كه رقت قلب، رحمت است. (نهج الفصاحه ص 226 ، ح 373)
حدیث این است: هنگامی که آیه فوق نازل شد پیامبر رحمت از جبرئیل پرسید: «هل اصابک من هذه الرّحمة شی ءٌ؛ آیا چیزی از این رحمت عائد تو (هم) شد»؟ جبرئیل در پاسخ گفت: «نعم انّی کنت اخشی عاقبة امری فآمنت بک، لما اثنی اللّه علیّ بقوله عند ذی العرش مکین؛ (مجمع البیان، ذیل آیه ی 108 انبیاء، به نقل از تفسیر نمونه، ج 13، ص527) من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما بخاطر (آیه ای که در قرآن نازل شده است بر) تو از وضع خود مطمئن شدم آنجا که خداوند مرا با این جمله مدح کرده است که صاحب قدرت (یعنی جبرئیل) در نزد خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است.»
ما در این نوشتار اجمالا به نسیمی از رحمت آن بزرگوار اشاره می کنیم:
پرهیز از غضب
مردی به پیامبرصلی اللّه علیه و آله عرض كرد یا رسول اللّه ! مرا تعلیم ده ! حضرت فرمود: برو و غضب نكن .
آن مرد گفت : همین مرا بس است و به جانب قبیله خود رفت . ناگهان در میان طایفه اش جنگی در گرفت و مسلحانه در برابر یكدیگر صف كشیدند. آن مرد هم كه وضعیت جنگی را مشاهده كرده مسلح شد و در صف جنگاوران ایستاد. آنگاه سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله را بیاد آورد كه به او فرمود: غضب نكن . اسلحه را كنار گذارد و به نزد مخالفین قوم خود رفت و گفت : ای مردم هر جراحت و قتل و زدن بی نشانه ای كه در افراد شما به عهده من باشد و خونبهای آن را می پردازم . مخالفین كه سخنان صلح طلبانه را از او شنیدند گفتند: ما این جریمه را نمی خواهیم . برای شما باشد زیرا ما از شما به این جریمه سزاوارتریم . آنگاه با یكدیگر صلح كردند و با آن كینه از میان رفت.
پرهیز از امتیاز طلبی
پیامبر اكرم صلی اللّه علیه و آله با عده ای از اصحاب خود به سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندی را ذبح كنند و غذایی تهیه نمایند. مردی گفت : كشتن گوسفند با من باشد، دیگری گفت : پوست كندن آن با من باشد سو می گفت : پختن آن را من به عهده می گیرم . پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: من هم هیزم آن را آماده می كنم . اصحاب گفتند: با رسول اللّه ! پدران و مادران ما فدای شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آوری خواهیم كرد. حضرت فرمود: می دانم كه شما این كار را برای من انجام می دهید اما خدای عز و جل نمی پسندد كه بنده اش خود را از اصحابش ممتاز كند آنگاه برخاست و برای آنها هیزم جمع آوری كرد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بهترین كارها در پیش خدا آن است كه (بینوایی را) سیر كنند، یا قرض او رابپردازند یا زحمتی را از او دفع نمایند. (نهج الفصاحه ص 168 ، ح 76)
عزت كار و ذلت صدقه
مردی از انصار نیازمند گردید و از بر آوردن نیاز خود درمانده شد. نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله رفت و حاجت خود را بیان كرد. حضرت فرمود: آنچه را در منزل داری بیاور و چیزی را در این باره كوچك نشمار. مرد انصاری به منزل رفت و یك قدح و یك قطعه پوست یا پارچه كه زیر زین اسب یا شتر می گذارند را با خود آورد. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود: چه كسی این دو را می خرد؟ مردی گفت : من آنها را به یك درهم خریدارم .
حضرت فرمود: چه كسی بیشتر می خرد؟ مرد دیگری عرض كرد: من به دو درهم می خرم . پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: برای تو باشد و خریدار، دو درهم به مرد انصاری داد. آنگاه حضرت فرمود: با یك درهم آن خوراكی برای خانواده خود تهیه كن و با درهم دیگر تیشه ای خریداری كن . مرد انصاری تیشه ای خریداری كرد و پیامبر صلی اللّه علیه وآله دسته ای برای آن گرفت و تیشه ای را به دسته ای مجهز كرد و فرمود: برو با این تیشه هیزم بیابان را بكن و چیزی را از چوب و خار بیابان ،تر یا خشك بی ارزش ندان . مرد انصاری بدنبال كار رفت و پس از پانزده شب به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله مشرف گردید و وضع اقتصادی او خوب شد. حضرت صلی اللّه علیه و آله فرمود: این كار بهتر از این بود كه در روز قیامت بیائی در حالی كه در چهره تو ذلت صدقه باشد.
تجاوز از قانون
پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از بازگشت از جنگ خبیر كه در سال هفتم واقع شد، اسامه بن زید با جمعی از مسلمانان به سوی یهودیانی كه در یكی از روستاهای فدك زندگی می كردند، فرستاد تا آنها را به سوی اسلام دعوت كند. یكی از سران یهود بنام مرداس بن نهیك از آمدن سپاه اسلام باخبر شد، اموال و فرزندانش را در پناه كوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت و نزد آنها گواهی به یكتائی خدا و رسالت پیامبر (صلی الله علیه وآله) داد. ولی اسامه به گمان اینكه مرداس از ترس جانش ، تظاهر به اسلامی می كند، نه اینكه حقیقتا مسلمان شده باشد، به او حمله كرد و او را كشت ، و گوسفندانش را به غنیمت گرفت . هنگامی كه این خبر به پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید، سخت ناراحت شد و به اسامه اعتراض كرد كه چرا مسلمانی را كشته است . اسامه عرض كرد: او از ترس جانش اظهار اسلام كرد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: تو كه از دل او آگاه نبودی ، چه می دانی ؟ شاید براستی مسلمان شده است (و آیه 94 سوره نساء در محكوم كردن كار اسامه نازل گردید). اسامه سوگند یاد كرد كه دیگر حریم قانون را نشكند بهر حال این حادثه حاكی است كه باید در هر حال حریم قانون را حفظ كرد.
و حسن ختام این نوشتار:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنیمت شمرید، كه رقت قلب، رحمت است. (نهج الفصاحه ص 226 ، ح 373)
و نیز فرمودند: بهترین كارها در پیش خدا آن است كه (بینوایی را)سیر كنند ، یا قرض او رابپردازند یا زحمتی را از او دفع نمایند. (نهج الفصاحه ص 168 ، ح 76)
منابع:
قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام)/ محمد رضا اکبری
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی
سایت حوزه
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : اندیشه قم