مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید، و چون از خانه بیرون می روم بدرقه ام می کند و زمانی که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی] غصه می خوری، بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه می خوری، خدا اندوهت را زیاد کند. حضرت فرمودند: برای خدا کارگزارانی [در روی زمین] است و این زن یکی از کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است. (وسائل الشیعه، ج 14، ص 17)
یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) با انسان ها بود. ایشان علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی اش مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود و در همه ابعاد زندگی با چهره ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد.
ما در این نوشتار به برخی از این فضائل پربار اشاره ی کوچکی خواهیم کرد:
معاشرت
یك بار پیامبر (صلی الله علیه وآله) اموالی را كه به دست آمده بود بین مسلمانان عادلانه تقسیم كرد، مردی از انصار، (كه می خواست بیشتر به او بدهند) گفت: این تقسیم موجب خوشنودی خدا نیست . این خبر به پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید، آن حضرت به قدری ناراحت شد، كه چهره اش سرخ گردید فرمود: خداوند برادرم موسی بن عمران را رحمت كند، او از این بیشتر مورد آزار قرار گرفت و صبر كرد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) به یاران فرمود: مبادا یكی از شما راجع به هیچ یك از اصحاب چیزی ناروا به من خبر دهد، زیرا شور و اشتیاق آن دارم كه به قلبی صاف و دور از هر گونه آلایش و رنجش با شما زندگی كنم . به این ترتیب آن حضرت راه و رسم زندگی شیرین را به مسلمانان آموخت كه در پرتو ارتباط دلهای صاف و نورانی با همدیگر پدید می آید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می برد [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است. و هر کس [با دادن هدیه ای] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت های بهشت کند. (وسائل الشیعة، ج 15، ص 227) اهمیت طلب مردم
جنازه مردی را آوردند تا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بر آن نماز گذارد. پیامبر صلی اللّه علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید اما من نمی خوانم . اصحاب گفتند: رسول اللّه ! چرا بر او نماز نمی گذاری؟ حضرت فرمود: زیرا بدهكار مردم است.
ابوقتاده گفت: من ضامن می شوم كه قرض او را ادا كنم . پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: بطور كامل ادا خواهی كرد؟ ابوقتاده: بله ، بطور كامل ادا خواهم كرد. آنگاه پیامبر صلی اللّه علیه و آله بر او نماز گذارد. ابوقتاده گوید: بدهكاری آن مرد هفده یا هجده درهم بود.
اهمیت رضایت مظلوم
امام باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خالدبن ولید را (كه یكی از شجاعان بود) همراه جمعی به سوی طایفه ای از بنی المصطلق بنام طایفه بنی خزیمه كه تا آن زمان تسلیم حكومت اسلامی نشده بودند (و از ناحیه آنها احساس خطر می شد) فرستاد، با توجه به اینكه بین آنها و طایفه بنی مخزوم (كه خالد از این طایفه بود) كینه و عداوتی وجود داشت . هنگامی كه خالد با همراهان بر آن قوم وارد شدند، آنها اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را پذیرفتند و در این مورد نامه ای تنظیم نموده بودند (و در این صورت نمی بایست به آنها حمله شود). خالد (كه آدم بی توجه و بی احتیاطی بود) اعلام كرد كه مردم نماز صبح جمع شوند، پس از نماز دستور حمله به آنها را داد و خود نیز جلودار حمله بود، عده ای از طایفه بنی خزیمه را كشتند و اموال آنها را به غارت بردند و نامه آنها را گرفته و به حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله) باز گشتند.
وقتی كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از ماجرا مطلع شد، رو به قبله ایستاد و گفت : خدایا من از آنچه كه خالد انجام داده است بیزارم . فورا علی (علیه السلام) را خواست و به او فرمود: برو نزد طایفه بنی خزیمه ، و از آنها در مورد آنچه خالد با آنها رفتار (وحشیانه) كرده معذرت خواهی كن و رضایت آنها را جلب نما و برگرد، سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) پای خود را بلند كرد و به زمین گذاشت و فرمود: قضاوت زمان جاهلیت را زیر دو پایت قرار بده .
امیرالمومنین علی(علیه السلام) نزد طایفه بنی خزیمه رفت و آنها را خشنود و راضی نمود و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) برگشت . پیامبر (صلی الله علیه وآله) به علی (علیه السلام) فرمود: آنچه كه انجام دادی به من خبر بده . علی (علیه السلام) عرض كرد: ای رسول خدا! رفتم و برای هر خونی كه از آنها ریخته شده بود، دیه (خونبها) قرار دادم و به صاحبانش پرداختم و حتی در مورد جنین آنها مالی دادم ، از اموالی كه برده بودم زیاد آمد، از زیادی آن مال قیمت كاسه سگ آنها و ریسمان آبكشی آنها را كه شكسته و پاره شده بود نیز پرداختم ، و باز از مال زیاد آمد، در برابر ترس و وحشتی كه به زنان و كودكان آن طایفه وارد شده بود، مبلغی پرداختم ، باز زیاد آمد، زیادی را برای آنچه آشكار و پنهان (از نظرها) بود پرداختم، باز دیدم هنوز اموالی دارم همه آنها را به آنها دادم تا از تو ای رسول خدا راضی گردند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: یا علی اعطیتهم لیرضو عنی رضی الله عنك یا علی انما انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی؛ ای علی به آنها آن قدر مال دادی تا از من راضی شدند، خداوند از تو راضی باشد، ای علی جز این نیست كه نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسی بن عمران است، جز اینكه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بنده ای نیست که اهتمام به وقتهای نماز داشته باشد جز آن که من (سه چیز را) برای او ضمانت می کنم: راحتی در هنگام مرگ، برطرف شدن غمها و اندوهها و نجات یافتن از آتش دوزخ. (امالی مفید، ص 88) توصیه پیامبر (صلی الله علیه و آله)
انس بن مالك گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز صبح را با جماعت خواند و پس از نماز به جمعیت رو كرد و فرمود: ای گروه مردم ! كسی كه خورشید بر او ناپدید شد، به ماه تمسّك كند، و هرگاه ماه ناپدید شد به ستاره زهره، متمسك شود، و اگر ستاره زهره ناپدید شد، به ستاره فرقدان (دوستاره درخشنده ای كه نزدیك قطب شمالی دیده می شوند و در فارسی به آن دو برادر گویند) متمسك گردد. سپس فرمود: من خورشیدم ، و علی (علیه السلام) ماه است ، و ستاره زهره ، حضرت زهرا (علیهاالسلام) است ، و دو ستاره فرقدان، حسن و حسین (علیهماالسلام) می باشند، و همچنین به كتاب خدا متمسك شوید و این دو (قرآن و عترت) از همدیگر جدا نشوند (و بهم دیگر پیوند دارند) تا آن هنگام كه در روز قیامت كنار حوض كوثر بر من وارد گردند. و در بعضی عبارات آمده آن حضرت فرموده : از خورشید پیروی كنید و بعد از آن از ماه و بعد از آن از فرقدان، سپس هر یك از این امور را به مطالب فوق تفسیر فرمود.
و حسن ختامی گهربار:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می برد [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است. و هر کس [با دادن هدیه ای] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت های بهشت کند. (وسائل الشیعة، ج 15، ص 227)
و نیز فرمودند: بنده ای نیست که اهتمام به وقتهای نماز داشته باشد جز آن که من (سه چیز را) برای او ضمانت می کنم: راحتی در هنگام مرگ، برطرف شدن غمها و اندوهها و نجات یافتن از آتش دوزخ. (امالی مفید، ص 88)
منابع:
قصه های تربیتی چهارده معصوم / محمد رضا اکبری
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت اندیشه قم