قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حد و حقيقت حسد

امّا حسد : گوييم : حسد ، خواستن زوال نعمت خداى تعالى است از برادر مسلمان از آنچه او را در آن صلاح باشد . امّا اگر زوال نعمت از او نخواهى ، لكن براى خود مثل آن نعمت خواهى ، آن را غبطت خوانند و خبر پيغمبر صلوات اللّه عليه را بر اين حمل مى كنيم آنجا كه فرمود : لا حَسَدَ إِلاّ فى اثْنَيْنِ ، يعنى لا غبطة ، از غبطه به حسد عبارت كرد و اين را صنعت اتّساع خوانند ، از براى قرب معنى هريك بهم .پس اگر او را صلاح در آن نباشد و زوال آن نعمت خواهى از او آن را غيرت گويند و ضد حسد نصيحت است و آن ارادت بقاء نعمت است بر برادر مسلمان خويش از آنچه او را در آن صلاحى باشد .
اگر گويند : چگونه بدانيم كه او را در اين صلاح است يا فساد ، تا نصيحت كنيم يا حسد بريم ؟ بدان كه ما را غلبه ظنّى هست و اين غلبه ظن در اين موضع قائم مقام علم است و جارى مجراى او ، پس اگر بر تو مشتبه شود زوال نعمت هيچ مسلمان و بقاى آن مخواه إلاّ به شرط صلاح و مقيّد به تفويض ، تا از حكم حسد خلاص يافته و فايده نصيحت حاصل كرده باشى .اما حصن نصيحت كه مانع باشد از حسد ، ذكر آن چيزهاست كه حق تعالى بدان فرموده است از موالات و دوستى با مسلمانان و حصن اين حصن ذكر تعظيم مؤمنان كه خداى تعالى كرده است و رفعت قدر ايشان و كرامات عظيم كه ايشان راست در آخرت و فايده ها كه تو راست در دنيا از ايشان ، چون يارى دادن از تعاون و تظاهر و جماعات و جمعات و اميد سعادت ايشان در آخرت . اين تذكر و امثال اين تو را بر نصيحت برادر مسلمان [ وا ] دارد و از حسد بازدارد .

 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه