سوره خيلى عجيبى است. من كتابى را كه در قم چاپ شده بود ديدم، هزار و پانصد صفحه است كه فقط تفسير اين سه آيه است. آيه نخست قسم است:
«وَ الْعَصْرِ»
كه به نظر بعضى از مفسران، چون مردم زمان نزول قرآن، مخصوصاً مردم مكه، ظهر كه غذا مىخوردند، تا غروب، تمام ساعات عصر و بعد از ظهر، به قدرى در اين قطعه از زمان گناه مىكردند كه من كارهاى آنها را نمىتوانم ذكر كنم.
بعد از ظهر مگر چند ساعت است؟ چون شهر مكه در نزديك منطقه استوا است، در طول سال، اذان ظهر تا اذان مغرب آن حدود شش ساعت است، يعنى در آنجا مقدار شب و روز خيلى تفاوتى ندارد. برعكس، كشور ما در منطقه معتدل شمالى است و مقدار ساعات روز و شب ما در چهار فصل فرق مىكند. اما روز و شبِ مكه نسبتاً مساوى است.
فقط حساب كنيد كه پروردگار عالم، به قطعه زمانى شش ساعته قسم خورده، مگر اين قطعه از زمان چقدر ارزش داشته است؟ با همين شش ساعت، چه قدمها، كارها و برنامههاى مثبتى مىشود انجام داد.
شش ساعت مطالعه، نوشتن، هنر، كار، خدمت، عبادت به معناى جامع كلمه. آدمى كه هشتاد سال عمر مىكند، هشتاد را در سيصد و شصت و پنج شبانه روز ضرب كنيد، بعد ضرب در شش ساعت بعد از ظهر كنيد، ببينيد حدود صد و هفتاد و پنج هزار ساعت مىشود كه چه زمان گستردهاى است و در اين مدت، چقدر كار مىتوان انجام داد؟
اين كه پروردگار عالم به اين قطعه از زمان قسم مىخورد، فقط مىخواهد نشان بدهد كه زمان، گر چه كم، نزد من ارزش دارد و اين مايه با ارزش را من به شما عنايت كردهام. شما اين مايه با ارزش را براى طرح من هزينه كنيد تا همان تجارتى كه خدا در قرآن مجيد فرموده است، بشود.
منبع : پایگاه عرفان