قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نزول قرآن و تصديقش به كتب آسمانى‏

 

كتاب خدا قرآن مجيد در طول بيست و سه سال تدريجاً در رابطه با اعلام احكام و بيان وظائف و تكاليف مردم در حوادثى كه پيش مى‌آمد نازل شد، اين معنا از فعل نزّل كه از باب تفعيل است استفاده مى‌شود.

قرآن با توجه به كلمه‌ بِالْحَقِ‌، در هنگام نزول از هر باطلى مصون بود و اين مصونيت تا پايان نظام هستى و برپا شدن قيامت تداوم خواهد داشت زيرا به حق بودنش دائمى و هميشگى و نسبت به آن ثابت و پايدار است.

«و انه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد:» «1»

بى‌ترديد قرآن كتابى است قوى و شكست ناپذير، كه هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمى‌آيد [و درب هر تحريفى تا ابد به رويش بسته است‌] به تدريج از سوى حكيم و ستوده خصال نازل شده است.

آرى در زمان نزول بر پايه‌ى حق و درستى نازل شده است و تا ابد بر همين پايه خواهد بود.

از آنجا كه كتاب‌هاى آسمانى بر اساس علم و حكمت و رحمت خدا براى هدايت عموم انسان‌ها نازل شد، و در حقيقت حاوى اوامر و نواهى و احكام خدا بود، و همه محتويات آنها خير دنيا و آخرت و سعادت امروز و فرداى بشر را تضمين مى‌نمود، قرآن تصديق كننده همه آنها به عنوان وحى الهى است، گرچه آن كتاب‌ها به صورتى كه نازل شد امروز در دسترس نيست، ولى نبودن آنها نقصى به هدايت و تربيت بشر وارد نمى‌كند، زيرا قرآن مجيد دربردارنده اصول اعتقادى و اخلاقى و عملى همه آنهاست، و در حقيقت عمل به قرآن مجيد عمل به همه كتاب‌هاى نازل شده از جانب خداوند است.

فخر رازى در تفسير كبير در اين زمينه از حضرت حسين (ع) روايتى به اين مضمون نقل مى‌كند:

«انزل الله تعالى مأة و اربعة كتب من السماء، فاودع علوم المأة فى الاربعة و هى التورات و الانجيل و الزبور و الفرقان ثم اودع علوم هذة الاربعة فى الفرقان، ثم اودع علوم الفرقان فى المفصل ثم اودع علوم المفصل فى الفاتحة فمن علم تفسير الفاتحة كان كمن علم تفسير جميع كتب الله المنزلة و من قرأها فكانما قرء التورات و الانجيل و الزبور و الفرقان.» «2»

خداوند بزرگ صد و چهار كتاب از آسمان علمش نازل كرد، همه دانش‌هاى صد كتاب را در چهار كتاب كه تورات و انجيل و زبور و فرقان است به وديعت نهاد، سپس علوم اين چهار را در فرقان قرار داد، سپس علوم فرقان را در مفصل نهاد، و علوم مفصل را در فاتحه قرار داد، پس كسى كه تفسير فاتحه را بداند مانند كسى است كه تفسير همه كتاب‌هاى نازل شده خدا را بداند، و هر كس فاتحه را قرائت كند مانند اين است كه تورات و انجيل و زبور و فرقان را قرائت كرده است.

بنابراين قرآن مجيد بر هماهنگى با همه كتاب‌هاى نازل شده از جانب حضرت حق استوار است و به تنهائى همه كتاب‌هاى خداوند است.

در رابطه با قرآن و اين كه همه آياتش حق است، و باطلى در آن راه ندارد، و تحريف در آن غير ممكن است و معجزه باقيه نبوت و رسالت پيامبر اسلام است، و در وحى بودن آن هيچ شكى نيست در دومين آيه سوره مباركه بقره‌ ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ‌ به صورت مشروح بحث شد و آنچه دانستنش لازم بود، و مايه استحكامم اعتقاد به آن بود به زيور نوشتن در آمد.

 

نزول تورات و انجيل براى هدايت همه انسان‌ها

مسئله هدايت انسان به راه راست، و بيان وظائف و مسئوليت‌هاى فردى و خانوادگى و اجتماعى‌اش از ابتداى شروع زندگى او در كره‌ى زمين مورد توجه حضرت حق بوده، و قرن به قرن و زمان به زمان استمرار داشته، و براى تحقق اين حقيقت خطير كتاب‌هائى از جمله تورات و انجيل و فرقان نازل شده است.

تورات لغتى عبرى است و معنايش قانون و اعتقاد و آموزش دادن است.

انجيل كلمه‌اى يونانى و به معناى بشارت و مژده است.

تورات بر اثر حوادث گوناگون و جريانات اجتماعى و مادى به دست عالمان هواپرست، و دنيا طلبان پست، و دشمنان كرامت انسان، و شياطين و دزدان ارزش‌ها به جاده ناهموار تحريف افتاد، و مطالب هدايتگرش دستخوش تحويل و تغيير گشت، و مشتى اباطيل و مسائل ضد توحيد، و احكام بر خلاف فطرت و بخشى از حوادث تاريخى زمان موسى و پس از او در بخش‌هاى گوناگون نوشته شد كه پنج كتاب از مجموع آن نوشته‌ها به عنوان تورات به دست مردم داده شد و آنها عبارت است از سفر تكوين، خروج، اعداد، لاويان، تثنيه.

انجيل هم به دست مادى‌گران مشرك، و فتنه‌گران بى‌هويت، و دسيسه‌بازان دور از آدميت سرنوشتى چون سرنوشت تورات پيدا كرد، و به صورت انجيل‌هاى مختلف درآمد كه چهار انجيل آن ميان مردم به عنوان كتاب‌هاى آسمانى تحميل شد: يوحنا، مرقس، لوقا، متى.

 

نزول فرقان‌

فرقان كلمه مصدر است و معناى آن جدا كردن مى‌باشد و از اسامى قرآن است كه در آيات حكيم مكرر از قرآن به اين نام ياد شده، و چون قرآن كريم‌ جدا كننده حق از باطل و مايه تشخيص خير از شر و هدايت از گمراهى است به عنوان فرقان ناميده شده است.

ما با توجه به اين كه قرآن مجيد از تحريف و تغيير مصون است و تا قيامت حجت بالغه حق بر همه انسان‌هاست، و معيار تشخيص حق از باطل است، تورات و انجيلى كه امروز در دست يهود و نصارى است تحريف شده مى‌دانيم، زيرا بسيارى از مسائلى كه در رابطه با امور مختلف در تورات و انجيل فعلى است با قرآن كه فرقان است هماهنگ نمى‌بينيم، به اين دليل هر دو كتاب فعلى را دست نوشته معاندان دانسته و از قبول آن به عنوان وحى امتناع داريم، تورات و انجيلى كه قرآن تصديق كننده آنهاست تورات و انجيلى است كه از طرف خداوند بر دو پيامبر اولوالعزمش موسى و عيسى نازل شده و آن دو كتاب نازل شده فعلًا در دسترس احدى نيست، و به يهود و نصارى مى‌گوئيم در صورتى مى‌توانيد به تورات و انجيل حقيقى عمل كنيد كه به آيات قرآن عمل نمائيد زيرا همه محتويات تورات و انجيل در قرآن است، و قرآن بر شما حجت الهى است نه تورات و انجيل تحريف شده.

شما به شدت هم چون ديگران نيازمند به هدايت حق و كتاب آسمانى هستيد، تا در سايه آن همه مشكلات مادى و معنوى شما برطرف شود،

و خير دنيا وآخرتتان تأمين گردد، و اين بر عهده تورات و انجيل تحريف شده نيست، بلكه گرهى است كه فقط به دست فرقان گشوده مى‌شود.

 

عذاب شديد براى كافران به آيات‌

كفر در آيه شريفه به معناى نگرويدن، و مخالفت با آيات خدا نمودن و رد كردن برنامه‌هاى حضرت حق از روى كبر و طغيان، و منيت و خودپسندى است.

ابتداى سوره مباركه آل عمران از توحيد خالص و نفى هر گونه شركى سخن به ميان آمده: الله لا إله إلا هو الحى القيوم‌

و سپس به نازل شده قرآن بر پايه حق و صدق بر قلب مبارك رسول خدا اشاره شده است و بعد از آن از نزول كتاب‌هاى آسمانى براى هدايت ناس خبر به ميان آمده است.

عذاب شديد يقيناًمحصول اعمال زشت و نتيجه مخالفت با توحيد خالص و رسالت پيامبر، و نزول كتاب‌هاى آسمانى است.

زشتى اعمال، و سيئات اخلاقى و عقايد باطل ميوه تلخ كفر به آيات خدا، و بى‌اعتنائى به احكام حق، و محروم نمودن خويش از هدايت پروردگار مهربان است.

عزيز يعنى خداوندى كه قدرتش غالب و هرگز مغلوبيت در آن راه ندارد، و هيچ كافرى هر چند به خيال خودش داراى قدرت باشد از دسترس قدرت حق خارج نيست، و براى او راه گريزى از حكومت خدا نمى‌باشد.

انتقام از باب افتعال دلالت بر اختيار و انتخاب دارد، و انتقام نسبت به كسى واقع مى‌شود كه براى او زمينه جهت انتقام باشد، كافران و آنان كه به آيات حق نمى‌گروند و از عمل به آنها امتناع دارند مقتضى انتقام در آنان موجود است، و انتقام و مؤاخذه مسئله‌اى است كه خود به دست خود براى خويش فراهم آورده‌اند، و بايد شدت و سختى آن را بچشند.

تنوين در كلمه انتقام در آيه شريفه دلالت بر شدت و سختى و ذو انتقام مبالغه در مؤاخذه كردن كافران است.

عبدالله بن سنان از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود:

«الفرقان كل آية محكمة فى الكتاب و هو يصدق فيه من كان قبله من الانبياء:» «3»

فرقان هر آيه محكم در كتاب خداست، كه در آن همه پيامبران پيش از قرآن تصديق مى‌شوند.

سوره مباركه بقره علاوه بر احكام تشريعيه و مطالب تحقيقيه خلاصه و عصاره تورات را محققانه و پيراسته از تحريفات و تغييرات منعكس مى‌كند، و سوره آل عمران در برخى از آياتش انجيل را به طور خلاصه و عصاره، پيراسته از تبديلات و تغييرات نشان مى‌دهد. «4»

 

شأن نزول سوره آل عمران‌

در اسباب النزول واحدى وتفسير ابوالفتوح رازى آمده كه خداوند هشتاد و اندى از آيات اوائل سوره آل عمران را براى مسيحيان نجران كه جهت مباحثه و محاجّه با پيامبراسلام به مدينه آمده بودند نازل كرد، تا از انحراف دست برداشته قدم در وادى هدايت بگذارند.

در اين آيات صفات حق، و نزول كتب آسمانى، و مسئله قيامت، و كفرورزى و نتايج آن، و داستان مريم و ولادت عيسى از او، و بخشى از فرهنگ الهى مسيح ذكر شده تا مسيحيان از شرك نجات يافته و پسر خدا بودن مسيح از ريشه ابطال گردد.

نصاراى نجران كه پس از محاجه نهايتاً به مباهله دعوت شدند شصت نفر بودند كه در سال دهم هجرى وارد مدينه شدند.

از اشراف نجران چهارده نفر اين هيئت را همراهى مى‌كردند، و از آن چهارده نفر سه نفر پيشوائى آنان را به عهده داشته و بر سايرين از جهاتى مقدم بودند.

1- عبدالمسيح ملقب به عاقب كه رهبر قوم و صاحب مشورت آنان بود كه جز به رأى او به كارى وارد نمى‌شدند.

2- ايهم ملقب به سيد كه كاروان سالار و مدير قافله بود.

3- ابوحارثة به علقمه كه اسقف و دانشمند و پيشوا و صاحب مدارسشان بود و در دانش و علم نسبت به كتابشان جنبه سرآمد داشت و نزد پادشاهان روم و نصارى از موقعيت و جايگاه عظيمى برخوردار بود، و كتاب‌هاى اوائل را خوانده و مردى متعبد و مجتهد به نظر مى‌رسيد و اموال فراوانى در اختيارش گذارده، و كنيسه‌ها و معابدى براى او ساخته و پرداخته بودند.

پيامبراسلام نماز عصر را اقامه كرده بودند كه اين هيئت با جامه‌هاى نيكو و گران قيمت و به ظاهر آراسته وارد مدينه شدند.

اصحاب گفتند: ما هيئتى مانند اينان در تجمل و شكوه نديديم.

اين هيئت وارد مسجد پيامبر شدند و نشستند، چون هنگام نمازشان رسيد برخاستند و به نماز مخصوص به خودشان ايستادند، رسول اكرم فرمود بگذاريد نمازشان را بخوانند، پس روى به مشرق نموده و نماز خواندند، آنگاه عاقب و سيد با پيامبر اسلام به سخن پرداختند:

حضرت به آنان پيشنهاد كرد كه به اسلام مشرف شوند، گفتند: ما پيش از تو اسلام آورده‌ايم.

حضرت فرمود دروغ مى‌گوئيد، چگونه اسلام آورديد با آن كه براى خدا فرزند قائل هستيد و صليب مى‌پرستيد و گوشت خوك مى‌خوريد.

گفتند: اگر عيسى پسر خدا نيست پس پدر او كيست؟ و همه با پيامبر درباره عيسى مجادله كردند.

حضرت فرمود: آيا مى‌دانيد، فرزند شبيه به پدر است.

گفتند: آرى فرمود: آيا نمى‌دانيد كه پروردگار ما زنده است و حيات او ابدى است و مرگ به او راه ندارد، ولى عيسى زنده‌اى فنا پذير و در معرض مرگ است؟

گفتند: آرى، حضرت فرمود آيا نمى‌دانيد كه خدا ولى و سرپرست هر چيزى است و آن را حفظ مى‌كند و روزى مى‌دهد.

گفتند: مى‌دانيم حضرت فرمود آيا عيسى بر چنين كارى قادر است؟ گفتند نه‌

حضرت فرمود: پس پروردگار ما عيسى را در رحم صورت بست به آن گونه كه خواست.

گفتند: آرى‌

فرمود: پروردگار ما نمى‌خورد، و نمى‌آشامد، و مدفوع ندارد، گفتند: آرى‌

فرمود: آيا نمى‌دانيد كه مادر عيسى به عيسى آبستن شد هم چنان كه زنان آبستن مى‌شدند، سپس او را زائيد آنگونه كه زنان مى‌زايند، سپس او را تغذيه كرد به آن صورت كه كودكان تغذيه مى‌شوند، و چون عيسى بزرگ شد طعام مى‌خورد و آب مى‌آشاميد و مدفوع داشت؟

گفتند: آرى حضرت فرمود چون چنين اقرار داريد چگونه مى‌گوئيد كه عيسى فرزند خداست، عيسى كه هيچ شباهتى به خدا ندارد؟!!

نجرانيان در برابر گفتار پيامبر ساكت شدند، چون پاسخ قانعكننده‌اى نداشتند و خدا حدود هشتاد و اندى آيات اوائل سوره بقره را نازل فرمود.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- فصلت 42.

(2)- تفسير كبير، ج 1، ص 178 چاپ بهية المصريه‌

(3)- برهان ج 1، ص 270.

(4)- حجة التفاسير ج 1، ص 240.

 

 

مطالب فوق برگرفته شده از:

کتاب   : تفسير حكيم جلد هفتم

نوشته  : استاد انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه