دنیا از مهمترین و اساسی ترین نعمت های الهی بر موجودات و نیز انسان است که تحقق حیات مادی آنها بدون آن ممکن نمی باشد. این عروس هزار داماد بیش از همه چیز سزاوار شناخت است چرا که در کلام اهل حقیقت و بزرگان دین از سویی مورد ملامت است و از طرفی مورد ستایش. از این رو جا دارد که این دنیا را که گاهی از آن به گذران فریبنده تعبیر می شود و گاه به مزرعه آخرت، بهتر بشناسیم.
امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرماید:
الدُّنْیا بمَنْزِلَهِ صُورَه رَاسُهَا الْکِبْرُ ، وَعَیْنُها الْحِرْصُ ، وَاذُنُهَا الطَّمَعُ ، وَلِسانُهَا الرِّیاءُ وَیَدُهَا الشَّهْوَهُ وَرِجْلُها الْعُجْبُ ، وَقَلْبُهَا الْغَفْلَهُ ، وَلَوْنُهَا الْفَناءُ ، وَحاصِلُهَا الزَّوالُ .
فَمَنْ احَبَّها اوْرَثَتْهُ الْکِبْرُ ، وَمَنِ اسْتَحْسَنَها اوْرَثَتْهُ الْحِرْصَ وَمَنْ طَلَبَها اوْرَثَتْهُ الطَّمَعَ وَمَنْ مَدَحَها الْبَسَتْهُ الرّیاءَ وَمَنْ ارادَها مَکَّنَتْهُ مِنَ الْعُجْبِ وَمَنِ اطْمَانَّ الَیها ارْکَبَتْهُ الْغَفْلَهَ وَمَنْ اعْجَبَهُ مَتاعُها فَتَنَتْهُ وَلا تَبْقى لَهُ ، وَمَنْ جَمَعَها وَبَخِلَ بِها اوْرَدَتْهُ مُسْتَقَرَّها وَهِیَ النّارُ .(1)
دنیا به منزله نقشى است ، که سر او کبر ، و چشمش حرص ، و گوشش طمع ، و زبانش ریا ، و دستش شهوت ، و قدمش عجب ، و قلبش غفلت و بى خبرى ، و رنگش فنا و حاصل و آخرش از دست رفتن است .
تخصیص هرکدام از این صفات خبیثه به عضوى از اعضا بى علت نیست .
چون سر محل قواى ظاهره و باطنه است ، و باطنش مرکز بسیارى از امور از جمله تخیّل است ، و خیالات مخالف واقع منشا کبر و تکبر است ، از این جهت کبر را به سر نسبت داده است . و منشا حرص غالباً چشم است ، با چشم احوال کسانى که به حسب دنیا بر او زیادتى دارند مى بیند ، و ملاحظه مى کند که در خوراک و پوشاک و مسکن بسیارى افراد بر او مقدم اند ، بتدریج حال و هواى مثل آنان شدن در او زنده مى شود ، و همین حرکت او را به حرص بر دنیا دچار مى سازد .
در اینجاست که شریعت مقدسه به انسان مى گوید : در مراتب دنیائى پست تر از خود را ببین ، تا شاکر گردى ، و در مراتب آخرتى بالاتر از خود را ببین تا حالت حرصت جهت مثبت بگیرد .
و چون طمع اکثر اوقات از گوش ناشى مى شود ، مثل شنیدن اینکه فلان کس کریم است و عطایاى او اکثر مردم رسیده و مى رسد ، و رد سائل نمى کند ، او نیز بشنیدن این خبر رغبت دیدن او مى کند ، و در مقام تلاش تحصیل آشنائى او مى شود ، و رفته رفته از اهل طمع مى شود ، از این جهت طمع را نسبت به گوش مى دهد .
و چون ریا اعلام عمل خیر به غیرست ، و این اعلام تحقق پیدا نمى کند مگر به زبان ، ریا را به زبان نسبت داده است .
و چون اصل و عمده خواهش هاى دنیوى متعلق است به اخذ و تناول و پس از بدست آوردن و مصرف کردن منشعب به لذات دیگر مى شود ، مثل خوردن و آشامیدن و پوشیدن و شهوت راندن ، از این جهت شهوت را به دست نسبت داده است . و چون عجب و بزرگ بینى متعلق است به محسوسات و به عبارت دیگر چون ظهور عجب اکثراً در حرکات است از این جهت عجب را به پا نسبت داد ، مسئله قلب و غفلت آن ، و فناپذیرى دنیا و زوال آن نیز مسائل روشنى است که نیاز به توضیح فوق العاده ندارد .
چهره دنیا
گاهى گفته مى شود دنیا ، و منظور آن عبارت است از نظام شگفت انگیز موجودات ارضى و سمائى اعم از جمادات و نباتات ، و آنچه که هست ، بدون ملاحظه رابطه انسان با این نظام ، در این صورت درباره دنیا هیچ بحثى نیست که در این مرحله براى دنیا نه رنگ تصدیق هست نه جهت تکذیب .
و گاهى گفته مى شود دنیا ، و در این مرحله رابطه انسان با آن لحاظ مى شود ، در اینجا باید چهره دنیا را بر اساس رابطه انسان با آن به دو صورت ترسیم کرد ، چنانچه آیات قرآن مجید ، و روایات اصیل اسلامى بر این مسئله دلالت دارد .
اگر رابطه انسان با دنیا بر مبناى قواعد الهى باشد ، یعنى راه تحصیل و خرجش هماهنگ با قواعد عالى اسلام صورت گیرد بدون شک اینگونه رابطه با دنیا رابطه اى است خدائى ، و به عبارت دیگر این چهره از دنیا خیر محض و سازنده آخرتى آباد است ، و اینگونه دنیا و آخرت همان دنیا و آخرتى است ، که تمام انبیا براى برپا کردن آن مبعوث به رسالت شده اند ، و پیامبر عزیز اسلام مکرر در مجالس مکه به مردم گوشزد کردند :
فَانّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیْرِ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ .(2)
و اگر رابطه انسان با دنیا بر اساس خواسته ها و امیال و غرائز و شهوات آزاد باشد ، و براى تحصیل و خرجش هیچ حقى از هیچ کسى ملاحظه نشود ، البته این گونه دنیا شرّ محض و مخرب آخرت است و آیات کتب آسمانى بخصوص قرآن مجید ، و همه انبیا وائمه (علیهم السلام) از این شکل رابطه منع کرده اند .
رابطه با مقام دنیائى اگر رابطه یوسفى و سلیمانى و امیرالمومنینى است این رابطه خیر و خیر ساز و مقدمه اى براى رسیدن به نعیم آخرت است ، چرا که در این رابطه شخص رابط از مقام و قدرتش براى استقرار حق و فرهنگ حق و پاسخ به دادخواهى مظلوم استفاده مى کند .
و اگر رابطه با مقام دنیائى رابطه فرعونى و نمرودى و شدادى و ابوسفیانى و یزیدى و هیتلرى و ریگانى است ، این رابطه شرّ و شرساز است ، و حاصلى جز رساندن انسان به عذاب ابدى آخرت ندارد ، چرا که در این نوع رابطه حق مطرح نیست ، بلکه نابودى و پایمال کردن حق و حقیقت مطرح است ، در ارتباط با علم و مال و منال هم این دو صورت مطرح است .
على (علیه السلام) در قسمتى از خطبه 133 نهج البلاغه این دو شکل رابطه را چه عالى ترسیم مى نماید :
وَانَّما الدُّنْیا بَصَرِ الاْعْمى ، لا یُبْصِرُ مِمّا وَراءَها شَیْئاً وَالْبَصیرُ یَنْفُذُها بَصَرُهُ وَیَعْلَمُ انَّ الدّارَ وَراءَها ، فَالْبَصیرُ مِنْها شاخِصٌ وَالاْعْمى الَیْها شاخِصٌ ، وَالْبَصیرُ مِنْها مُتَزَوِّدٌ وَالاْعْمى لَها مُتَزَوِّدٌ .
دنیا در نظر کور دلان آخرین مرز آفرینش است ، که فراسوى آن چیزى نمى بیند ، به همین خاطر تمام همتش و ماهیت و وجودش و حیثیّت و هویّتش خرج آن مى گردد و پس از بدست آوردن آن ناگهان از دست داده و با دست تهى از دنیا مى رود ، اما روشن دل و انسان بصیر و بینا دیده اش را به حقیقت باز مى کند و آن را مى بیند و مى یابد که پس از آن جهان دیگرى است ، چرا که نظام عالى علم و بخصوص وضع حیات انسان اقتضا دارد که حتماً و بدون شک پس از این دنیا دنیائى دیگر براى رسیدن به نتیجه اعمال باشد .
بینا به وسیله بندگى و طاعت و ترک معصیت از افتادن به دام دنیا مى گریزد و نابینا با ترک طاعت و آلوده شدن به گناه دچار اسارت این خانه فریبنده مى گردد .
شخص بینا براى آینده اش از دنیا توشه مى گیرد ، و نابیناى بدبخت تمام وجودش را براى فراهم کردن توشه براى دنیا خرج مى کند و به عبارت دیگر دنیا برده بینا و حاکم و مولاى نابیناست .
رابطه بینا با دنیا براساس عفاف و کفاف و انفاِ و رابطه نابینا و کور دل با دنیا بر مبناى حرص و طمع و بخل است و این دنیا کجا و آن کجا ، که در این مرحله دنیا هلاک کننده و در آن مرحله دنیا سازنده و پرداخت کننده است .
اگر دنیا و شئونش را فقط و فقط به خاطر حضرت حق بخواهید ، نه طاعتى از دست مى رود و نه به گناهى از گناهان کبیره آلوده مى گردید .
تمام بدبختى هاى انسان در این دنیا با دست خودش فراهم مى گردد ، و آن هم محصول رابطه غلط او با دنیاست ، این دنیا همان دنیائى است که انبیاء و ائمه در آن زندگى کردند و هر یک به سهم خود از آن بهره بردارى نمودند ، از خوراک و مسکن و پوشاک و مقامش و سائر شئون آن استفاده کردند و سپس با کمال عزت و با کوله بارى از فیض و رحمت حضرت حق به سوى عالم بقا شتافتند ، بیائید شما هم با این دنیا همانند انبیاء و ائمه رابطه برقرار کنید ، با مال و منالش و جاه و مقامش و زر و زیورش و زن و فرزندش همسان با آن بزرگواران عمل کنید ، تا هم در این دنیا و هم در آن دنیا از عمر و از حرکات و اعمال و اخلاِ خود بهره مند شوید .
قرآن و دنیا
به نظر مى رسد در این زمینه نیاز به بحث مفصلى نباشد ،حداقل براى عزیزان مسلمان و مومن روشن است که دنیاى حق چیست؟ و دنیاى باطل کدام است؟
ولى از باب توجه و تذکر لازم است به قسمتى از آیات قرآن به خصوص آیاتى که مردم را از دنیاى باطل یعنى دنیائى که از راه نامشروع بدست مى آید بر حذر مى دارد اشاره شود .
قرآن مجید در زمینه خرید دنیا به قیمت فروش آخرت یعنى غرِ شدن در دنیا به تحریک شهوات و امیال و آرزوها و غرائز شیطانى مى فرماید :
اُوْلئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالاْخِرَهِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنْصَرُونَ .(3)
اینان همان کسانى هستند که متاع دو روزه دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت خریدند ، پس در آخرت تخفیفى در عذاب ندارند ، و هیچ کس از آنان یارى نخواهد کرد .
وَلکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ * ذلِکَ بِاَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الاْخِرَهِ وَاَنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ * اُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَاَبْصَارِهِمْ وَاُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ .(4)
آنکس که باختیار خودش و به متابعت از هواى نفس دلش آکنده به ظلمت کفر شد ، برایش غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود .
این غضب و عذاب براى آن است که حیات فانى دنیا را بر آخرت برگزید و خلاصه آخرت را فداى دنیا کرد ، خدا هرگز کافران را هدایت نمى کند ، اینان هستند که خداوند بر دلها و گوش و چشم هایشان مهر قهر زده و اینان همان مردم غافل اند .
قرآن در زمینه وضع مردمیکه دنیا را مقدمه آخرت قرار داده اند مى فرماید :
الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَهِ لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللهَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (5)
آنان که اهل ایمان و اجتناب از محرمات هستند ، براى آنها در زندگى دنیا پیوسته بشارت است و ر آخرت به نعمت ابد حق خوشحالى ، براى کلمات خداوند تغییر و تبدیلى نیست ، این بشارت در دنیا و آخرت پیروزى بزرگى است .
اِنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْی لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَاِن تُوْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُوْتِکُمْ اُجُورَکُمْ وَلاَ یَسْاَلْکُمْ اَمْوَالَکُمْ(6)
زندگى دنیا جز بازیچه و هوس رانى چیزى نیست ، شما اگر در این دنیا به ایمان و تقوا آراسته باشید ، خداوند پاداش اعمالتان را که بر اساس ایمان و پرهیزکارى انجام گرفته خواهد داد ، و چیزى از اموال شما نخواهد خواست .
اعْلَمُوا اَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ کَمَثَلِ غَیْث اَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَراً ثُمَّ یَکُونُ حُطَاماً وَفِی الآخِرَهِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللهَ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا اِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ (7)
بدانید زندگى دنیا بحقیقت بازیچه است طفلانه و یک سرگرمى ، و تفاخر و خودستائى با یک دیگر در حرص افزودن مال و اولاد ، این است حقیقت کار دنیا و در مثل مانند بارانى است که به موقع ببارد ، و گیاهى از پى آن در زمین بروید ، که دهقان را به شگفت آورد ، سپس بنگرى که زرد و خشک شود و بپوسد ، در عالم آخرت وضع دنیاپرستان چنین است که دنیا از کفشان رفته و خشک و پوسیده شده و خیرى براى آنان جز عذاب شدید نمانده ، ولى آنان که با دنیا رابطه صحیح داشتند به مغفرت و رضوان خدا مى رسند ، بدانید که منهاى ایمان و تقوا دنیاى شما جز متاع فریب و غرور چیزى نیست .
روایات و دنیا
لحن روایات نسبت به دنیا همانند قرآن دو لحن است ، گاهى از دنیا تعریف مى کند و منظور دنیاى پاکان و صالحان و بیداران و عاشقان است ، و گاهى دنیاى دنیاپرستان ، و مسرفان و مبذران و بى خبران و جاهلان و گمراهان ، در این زمینه لازم است به هر دو لحن اشاره شود .
(علیه السلام) در ضمن محکوم کردن کسى که دنیا را مذمت مى کرد فرمود :
انَّ الدُّنْیا دارُ صِدِْق لِمَنْ صَدَقَها ، وَدارُ عافِیَه لِمَنْ فَهِمَ عَنْها ، وَدارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها ، وَدارُ مَوْعِظَه لِمَنْ اتَّعَظَ بِها ، مَسْجِدُ احِبّاءِ اللهِ ، وَمُصَلّى مَلائِکَهِ اللهِ ، وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللهِ ، وَمَتْجَرُ اوْلیاءِ اللهِ اکْتَسَبُوا فیها الرَّحْمَهَ وَرَبِحُوا فیهَا الجَنَّهَ .(8)
دنیا سراى راستى و درستى است براى کسیکه آن را تصدیق به این حقیقت کند ، و سراى ایمنى از هر عذابى است براى کسى که آن را بفهمد ، و سراى توانگرى است براى کسى که بیدار توشه برداشتن باشد ، و سراى پند و عبرت و موعظه است براى آن که پندگیر باشد ، مرکز عبادت عباد خدا و نماز ملائکه الهى است ، جایگاه نزول وحى و تجارت عاشقان خداست ، اینان در دنیا به کسب رحمت حق موفق شدند ، و سود تجارتشان بهشت الهى بود .
آرى معامله با دنیا به این کیفیت که حضرت على (علیه السلام) بیان مى دارد معامله اى است که سودش ابدى ، و این چنین دنیا ، دنیائى است که هر لحظه آن داراى ارزشى ما فوِ تمام ارزشهاست ، و این گونه دنیا همانست که رسول گرامى اسلام درباره آن فرموده :
الدُّنْیا مَزْرَعَهُ الاْخِرَهِ .(9)
قال (علیه السلام) فی صِفَهِ الدُّنْیا : الدُّنْیا تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ ، انَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ یَرْضَها ثَواباً لاوْلِیائِهِ وَلا عِقاباً لاِعْدائِهِ وَانَّ اهْلَ الدُّنْیا کَرَکْب بَیْنا هُمْ حَلّوا اذْ صاحَ بِهمْ سائِقُهُمْ فارْتَحَلُوا .(10)
امام على (علیه السلام) درباره دنیا فرموده :
با زینت و آرایش خود فریب مى دهد « کسانى را که از معرفت و ایمان برخوردار نیستند » و سپس زیان مى رساند ، آنگاه با شتاب و سرعت مى گذرد .
خداوند سبحان راضى نشد که دنیا را پاداش دوستان و کیفر دشمنانش قرار دهد .
اهل دنیا مانند کاروانى هستند که در بین فرود آمدن ، ناگاه جلودارشان بانگ مى زند که ، پس کوچ مى کنند .
انَّ الدُّنْیا وَالاْخِرَهَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ وَسَبیلانِ مُخْتَلِفانِ فَمَنْ احَبَّ الدُّنْیا وَتَوَلاّها ابْغَضَ الاْخِرَهَ وَعاداها وَهُما بِمَنْزِلَهِ الْمَشْرِِِ وَالْمَغْرِبِ وَماش بَیْنَهُما کُلَّما قَرُبَ مِنْ واحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ وَهُما بَعْدُ ضَرَّتانِ .(11)
دنیائى که بدون هماهنگى و مسائل ملکوتى و قواعد الهى بدست آمده ، با آخرت دو دشمن ناجور و دو راه جداى از همند ، راه بهشت و راه دوزخ ، پس کسیکه اینگونه دنیا را دوست داشت و به آن دل بست ، آخرت را دشمن داشته و از دست مى دهد ، این دنیا و آخرت همانند مشرِ و مغرب هستند ، که رونده بین آن دو بهر کدام نزدیک شود از دیگرى دور مى گردد .
با این اختلافى که بین اینگونه دنیا و آخرت هست ، مانند دو زن مى مانند که داراى یک شوهر باشند ، هیچ وقت با هم سر سازگارى ندارند .
کسیکه به حلال دنیا ازحرامش قناعت کند ، و از شب و روزش در جهت عبادت و خدمت به خلق بهره گیرد ، دنیائى پر ارزش نصیبش شده ، و عاقبت این گونه دنیادارى آخرتى خوش و سعادتى ابدى و جاودانى است .
رسول گرامى اسلام به گوسپند مرده اى گذشت ، فرمود : مى بینید که این گوسپند چگونه از نظر صاحبش افتاده و از شدت سبکى قیمتى برایش نیست .
عرضه داشتند : آرى ، به همین خاطر هم هست که صاحبش از آن دست برداشته .
فرمود : به خدائى که جانم در اختیار اوست ، این دنیا در پیشگاه حضرت حق از این گوسپند مرده نزد صاحبش بى ارزش تر است ، اگر اینچنین دنیا به اندازه بال مگسى ارزش داشت ، به اندازه شربت آبى به کافر داده نمى شد ، از اینکه قسمتى از این دنیا با تمام زرِ و برقش در اختیار دشمنان اوست معلوم است در نزد حضرتش ارزشى ندارد ، براى آن دنیائى است که به دستور خود او بدست آمده باشد و در راه او به خرج گذاشته شود به همین خاطر فرمود :
الدُّنْیا مَلْعُونَهٌ مَلْعُونٌ ما فیها الاّ ما کانَ للهِِ مِنْها .(12)
دنیا از نظر خدا مطرود است ، و آنچه در اوست نیز مطرود است ، مگر آنچه براى خداست .
و نیز فرمود :
الدُّنْیا سِجْنُ الْمُومِنِ وَجَنَّهُ الْکافِرِ .(13)
دنیا زندان مومن و بهشت کافر است .
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) :
مَنْ احَبَّ دُنْیاهُ اضَرَّ بِآخِرَتِهِ وَمَنْ احَبَّ آخِرَتَهُ اضَرَّ بِدُنْیاهُ فَآثِرُوا ما یَبْقى عَلى ما یَفْنى .(14)
پیامبر فرمود : هر کس عاشق دنیایش باشد ، به آخرتش ضرر مى زند ، و هر کس عاشق آخرت باشد بسیارى از مظاهر فریباى دنیا را از دست مى دهد ، بیائید آنچه را باقى است بر آنچه فانى است انتخاب کنید .
وَقالَ (صلى الله علیه وآله) : حُبُّ الدُّنْیا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَه .(15)
و نیز آن حضرت فرمود : دلبستگى شدید به دنیا سر همه لغزش هاست .
وَقالَ (صلى الله علیه وآله) : یا عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ لِلْمُصَدِِِّق بِدارِ الْخُلُودِ وَهُوَ یَسْعى لِدارِ الْغُرُورِ .(16)
و نیز آن حضرت فرمود : اى عجب همه عجب از کسى که تصدیق کننده آخرت ابدى است ، با اینحال تمام کوشش خود را صرف خانه غرور مى کند .
پیامبر در کنار مزبله اى ایستاد ، سپس فرمود : بیائید دنیاست ، آنگاه لباس و استخوانى که کهنه شده بود از آن مزبله برداشت و فرمود : این است دنیا .
عیسى (علیه السلام) به حواریون فرمود : دنیا شیرین و سرسبز است ، خدا شما را در آن قرار داده ، پس متوجه شماست که چگونه عمل مى کنید ، بنى اسرائیل زمانى که بساط دنیا برایشان پهن شد و همه چیز آماده گشت سرگشته و گم گشته زیور و زن و خوشمزگیها و لباس آن شدند ، و از این راه خود را به بدبختى دچار کردند .
و نیز آن حضرت فرمود :
دنیا را مالک و همه کاره خود نگیرید که شما را به بندگى خویش مى کشد ، گنج خود را نزد کسى بگذارید که ضایعش نمنى کند ، دنیادار بر آفت مى ترسد ، و آنکه گنجش نزد خداست از آفت وحشت ندارد .
و نیز فرمود :
اى جمعیت من ، آگاه باشید که دنیا را براى شما به رو در انداختن ، تا شما را نفریید ، پس از من آن را از جا برندارید ، از خباثت دنیا اینست که خانه معصیت است ، آخرت جز با ترک آن بدست نمى آید ، از دنیا عبرت بگیرید ، خیلى پى آبادى آن نروید ، بدانید که اصل هر گناهى عشق به دنیاست ، و چه بسا شهوت ساعتى که غصه طولانى بدنبال دارد .
سلیمان با مرکب حکومتى در حرکت بود ، پرندگان بر سرش سایه داشتند ، اجنه و مردم از دو طرفش در حرکت بودند ، به عابدى از عباد بنى اسرائیل گذشت ، عابد گفت : پسر داود بخدا قسم ، خداوند ملک عظیمى به تو عنایت کرده .
سلیمان فرمود : یک تسبیح در نامه عمل مومن بهتر است از ظواهرى که به فرزند داود داده شده ، آنچه به پسر داود داده اند از دست مى رود ، ولى تسبیح خدا در نامه انسان باقى مى ماند .
پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود :
دنیا خانه کسى است که خانه ندارد ، و به عبارت دیگر خانه کسى است که دل به آخرت نبسته ، و مال کسى است که مال ندارد ، جمع کننده آن بى خرد است ، کسیکه آگاهى ندارد بر آن نیست به دیگران دشمنى مىورزد ، و کسیکه فهم ندارد بخاطر آن حسادت مى کند ، و کسى که یقین ندارد براى آن مى دود .
و نیز آن جناب فرمود :
کسیکه صبح کند و تمام همّتش دنیا باشد ، نزد خدا آدم بى مقدارى است ، در این حالت خداوند دلش را خانه چهار خصلت مى کند :
1 ـ غصه اى که قطع نشود. 2 ـ گرفتارى به صورتى که از آن آزاد نگردد . 3 ـ فقرى که غنا بدنبالش نباشد . 4 ـ آرزوئى که به آخرش نرسد .
پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) روزى به جمع اصحاب وارد شد و فرمود :
از شما کسى علاقه دارد ، خداوند کور دلیش را معالجه ، و وى را صاحب بصیرت کند ؟
بدانید هر کس تمام میلش بجانب دنیا رود ، و آرزویش در این خانه دراز شود ، به همان مقدار کور دلى پیدا مى کند ، و هر آن کس نسبت به دنیا زهد بورزد ، و آرزویش را کوتاه نماید ، علم بدون معلم پیدا مى کند ، و هدایت بدون هادى مى یابد ، بعد از من جمعى خواهند آمد ، که مملکت جز به خونریزى و تکبر بدست نیاورند ، و ثروت جز با فخر و بخل نیابند ، و محبت به غیر خدا جز به پیروى از هوا بدست نیاورند ، هر کس چنین زمانى را دید و بر فقر حوصله کند در حالیکه توان غنى شدن داشته باشد ، و بر دشمنى بر غیر حق استقامت کند در حالیکه قدرت بر محبت در او باشد ، و بر ذلت بندگى پایدارى نماید ، در حالیکه مى تواند عزت ظاهرى تحصیل کند ، و این همه را براى خدا بخواهد ، پروردگار عالم ثواب پنجاه صدیق به او عنایت کند .
شخصى به على (علیه السلام) گفت : دنیا را برایم وصف کن ، فرمود : چه بگویم از خانه اى که سالم در آن ایمن نیست ، و مریض در آن پشیمان است ، کسیکه در آنجا دچار فقر شود به غصه نشیند ، و هر کس دارى آن گردد گمراه شود ، در حلالش حساب و در حرامش عقاب است .(17)
------------------------------------------------------
1 – بحارالانوار:70/105.
2 – امالی طوسی/583.
3 – بقره : 86.
4 – نحل:106- 108.
5 – یونس:63 – 64.
6 – محمد: 36 .
7 – حدید: 20.
8 – نهج البلاغه ، حکمت 131.
9 – عوالی اللئالی: 1 /267.
10 – نهج البلاغه، حکمت 415.
11 - نهج البلاغه، حکمت 103.
12 – کنز العمال: 3 / 185.
13 – معانی الاخبار/289.
14 – مسند احمد: 4/412.
15 – کافی :2/131.
16 – الدر المنثور:5/149.
17 – عرفان اسلامی ، جلد هشتم.
منبع : پایگاه عرفان