..در اينجا بود كه زكريا با ديدن كرامت و عظمت مريم پروردگار خود را خواند، گفت: پروردگارا مرا از جانب خود فرزندى پاك و پاكيزه عطا كن يقيناً تو شنواى دعائى.
پس فرشتگان او را در حالى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود ندا دادند كه خدا تو را به يحيى بشارت مىدهد كه تصديق كننده كلمهاى از سوى خدا «يعنى مسيح» است و يحيى سرور و پيشوا و از روى حيا و زهد نگاهدار خود از مشتهيات نفسانى و پيامبرى از شايستگان است.
گفت: پروردگارا چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى كه پيرى به من رسيده و همسرم نازاست خداوند فرمود: چنين است كه مىگوئى ولى كار و قدرت خدا مقيد به علل و اسباب نيست، خدا هر چه را بخواهد با مشيت مطلقه خود انجام مىدهد.
گفت: پروردگارا براى من نشانهاى بر جهت تحقق اين بشارت قرار داده، گفت نشانه تو اين است كه سه روز نتوانى با مردم جز بار رمز و اشاره سخن گوئى و پروردگارت را بسيار ياد كن و او را شامگاه و بامداد تسبيح گوى.
شرح و توضيح
آيات شريفه مسائل بسيار مهمى را به ويژه معجزه شگفتآورى را مطرح مىكند، كه هر كدام در جاى خودش ميدان بحث مفصلى را مىطلبد:
1- هنا لك: زكريا با ديدن رزق ويژه اى كه براى مريم مقرر شده بود، با توجه به اينكه از خانواده مريم احدى با او در محيط معبد رفت و آمد نداشت به عظمت و شخصيت معنوى مريم پى برد، و تحت تأثير مقامات الهى آن دختر والا و بندهى خاص خدا قرار گرفت، و نزول رزق ويژه را براى خود درسى معنوى دانسته، و به اين معنا توجه قلبى كرد كه راه براى فرزنددار شدن در عين كهنسالى خود و همسرش از طريق ربوبيت و قدرت مطلقه حق باز است، و مىتواند با دعا در پيشگاه حضرت ربالعزه مشيت حق را به اولاد دار شدنش جهت دهد، چنان كه مريم با شخصيت الهى و معنوىاش رزق ويژه را به سوى خود جهت داده است.
آرى اگر انسان به حالات معنوى و مقامات ملكوتى اهل دل و آراستگان به حقيقت توجه دقيق كند زمينهاى براى حركت به سوى خدا، و متخلق شدن به اخلاق الهى و رسيدن به خواستههاى مثبت و معقولش برايش فراهم مىشود.
2- زكريا چون مشاهده كرد روزى مريم از مجراى غير طبيعى به او مىرسد برايش روشن شد كه در عين نااميدى صد در صد از فرزنددار شدن، امكان پيدا كردن اولاد از مجراى غير طبيعى برايش فراهم است، و اين مسئله بستگى به اين دارد كه با كمال تواضع و خشوع و خلوص و پاكى به وسيله دعا كه كليدى براى حل برخى از مشكلات است به ربوبيت حضرت حق متوسل شود، و قطعاً اگر حضرت حق مصلحت بداند فرزندى كه مىخواهد به او عنايت مىفرمايد.
دعا از شخصى مانند زكريا كه همه شرايط دعا كننده را دارد، آن هم در حوزه نماز و در محراب عبادت قطعاًمستجاب خواهد شد.
حضرت رضا (ع) يكى از شرايط استجابت دعا را زمان خاص مىداند، چنان كه در روايتى كه نقل شده به شخصى كه اول محرم به محضرش مشرف شده بود فرمود:
ان هذا اليوم الذى دعا فيه زكريا ربه عزوجل فقال: رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ... «1»
امروز كه اول محرم است روزى است كه زكريا در اين روز به پيشگاه حضرت ربوبيت دعا كرد و گفت: پروردگارا از جانب خودت به من نسلى پاك عنايت كن.
دقت كنيد كه زكريا از خداوند درخواست نسل كرد ولى نسلى پاك، يعنى نسلى معتقد به خدا، قيامت، پاداش، كيفر، مؤمن به نبوت و به احكام الهى و آراسته به عمل صالح و اخلاق حسنه.
در توضيح آيه 127 سورهى بقره كه در آن بحث دعا مطرح است در رابطه با دعا و شرايط دعا، و دعا كننده و شرايط دعا كننده و اجابت دعا مفصل و مشروح مطالب مهمى نگاشته شد.
3- زكريا به خاطر لياقت و شايستگى داراى مقام نبوت بود، و در حالى كه در محراب عبادت، محرابى كه محل كارزار با هواى نفس و شيطان است در حال نماز قرار داشت صداى فرشتگان خدا را شنيد كه به او فرزندى كه نامش را خدا به عنوان يحيى انتخاب كرده بود بشارت دادند كه داراى چهار خصلت بسيار با ارزش است:
1- تصديق كننده و مبلغ رسالت و نبوت حضرت مسيح است.
ايمان به نبوت و رسالت از ارزشهاى معنوى است و هر كس قلبش آراسته به اين ارزش باشد در پيشگاه حضرت حق از ارزش برخوردار است.
2- متولى امور دنيا و آخرت مردم، پيشواى معنوى و دينى انسانها و بزرگ قوم است.
3- در عين داشتن غريزهى جنسى دورى گزين از مشتهيات غريزه اى و در مسئلهى شهوت فوقالعاده پاك و پاكدامن است.
حضرت باقر در توضيح حصور مىفرمايد:
«الذى يأبى النساء:» «2»
انسانى كه امتناع از نزديك شدن به زنان دارد و شهوات خود را كنترل مىنمايد.
4- پيامبرى شريف داراى منزلت و مقام رفيع و از طايفه شايستگان است.
زكريا در برابر پديدهاى عظيم
زكريا در برابر بشارت فرشتگان كه خداوند او را فرزندى به نام يحيى عنايت خواهد كرد به شدت شگفتزده شد از اين كه در سن كهنسالى خودش و نازائى همسرش چگونه فرزنددار مىشود؟
شگفتى زكريا پيامبر خدا از اصل مسئله نبود، زيرا قدرت حق بر عنايت فرزند به او كه قدرت بىنهايت است برايش مسلم بود، چنان كه همين قدرت براى ابراهيم در زنده شدن مردگان به اراده حق قطعى بود ولى درخواست ديدن كيفيت زنده شدن مردگان را كرد رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى؟
زكريا با توجه به اين كه پيرى فرتوت است و همسرش در سن عقيم بودن به سر مىبرد و اين پيرى و عقيمى زن از عواملى است كه هر كس را از اين كه فرزنددار شود صد در صد مأيوس مىكند، اكنون به چه كيفيت اين زن و شوهر داراى فرزند مىشوند؟!
زكريا با درخواست فرزند از حضرت حق و اين كه خداوند دعاى واجد شرايط را مستجاب مىكند يقين به فرزنددار شدن داشت وگرنه دعا نمىكرد، چون اگر صد در صد مىدانست فرزنددار نمىشود دعا نمىكرد، آنچه موجب شگفتى بود اصل مسئله نبود كيفيت و چگونه تحقق اين حقيقت بود.
زكريا مىدانست كه ميلياردها بار در جريان خلقت امور خارقالعاده از طرف خدا و مشيت ازلى و ابدىاش اتفاق افتاده، و فرزنددار شدن در اين سن از امور فوقالعاده و معجزهآسائى است كه مشيت حق آن را پديد مىآورد ولى چگونگى و كيفيتش براى او مطرح بود كه آيا از طريق همان زناشوئى طبيعى است. يا به صورت ديگر.
او مىدانست كه حضرت حق بر خلاف ادعاى بىخبران از صفات حق در قوانينش حبس نيست و اين گونه نمىباشد كه نتواند از مجارى غير طبيعى كارى را صورت دهد، بلكه مشيت و قدرت او حاكم بر همه قوانين جارى در هستى است، او به آتش دستور مىدهد ابراهيم را نسوزاند، و به معده ماهى دريا فرمان مىدهد يونس را هضم نكند و هم او قدرت دارد در سن غير طبيعى به كسى فرزند عنايت كند، و اين معنا را حضرت حق به زكريا به اين صورت تذكر داد: كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ.
اى زكريا خداوند دركارهايش نيازمند به اسباب و علل و ابزار طبيعى نيست، بلكه خارج از همه قوانين موجود حاكم بر هستى كارى را كه اراده كند تحقيق مىدهد.
انسان درست نيست كه همه امور را وابسته به علل و عوامل واسباب طبيعى بداند، بايد با توجه به مشيت مطلقه حق اين معنا را بپذيرد كه حضرت حق هر كارى را بخواهد قدرت دارد از طريق مجراى غير طبيعى صورت عينى و عملى بخشد، و زكريا به اين حقيقت كه شعاعى از قدرت بىنهايت خداست ايمان داشت ولى علم به چگونگى آن را مىخواست، و شگفتى و تعجبش جز اين امور را دنبال نمىكرد.
زكريا از حضرت حق درخواست كرد كه نشانه تحقق اين پديده معجزهآسا را به او ارائه دهد، خداوند نشانه آن را ناتوان شدن زكريا از سخن گفتن در سه روز قرار داد، و از او خواست كه پروردگار را بسيار ياد آورد، و او را تسبيح گويد.
او قدرت بر تكلم با مردم را در آن سه روز نداشت ولى از ذكر و تسبيح زبانى كه فقط مناجات با حق بود عجزى نداشت و احتمالًا ذكر و تسبيح قلبى بوده و نيازى به حركت زبان نداشت.
خداوند به قدرت كاملهاش و بيرون از علل و اسباب طبيعى يحيى را كه شباهتهائى به عيسى داشت به او عنايت فرمود:
خداوند نام فرزند زكريا را يحيى نهاد، در برابر نام فرزند مريم را عيسى كه به معناى زندگى مىكند نهاد، به يحيى در كودكى مقام نبوت و علم و كتاب عنايت فرمود، چنان كه عيسى را هم در كودكى مقام نبوت داد، خداوند يحيى را از نزد خود بركت و طهارت داد و او را به پدر و مادرش نيكوكار قرار داد، چنان كه به عيسى هم بركت و طهارت بخشيد و او نسبت به مادرش نيكوكار مقرر فرمود، خدا در مواطن سه گانه به يحيى سلام و درود فرستاد به عيسى هم در همان مواطن درود و سلام داد، يحيى را سيد و حصور و پيامبر قرار داد چنان كه همه آنها را هم به عيسى عنايت كرد، اين شباهتها كه يحيى به عيسى داشت محصول اجابت دعاى زكريا بوده است كه از حضرت حق ذريّه طيبه و خلف شايسته درخواست كرد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- عيون اخبار الرضا
(2)- تفسير عياشى ج 1، ص 172، حديث 45.
منبع : پایگاه عرفان