وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ.
از اهل كتاب كسى است كه اگر او را بر مال فراوان امين شمارى، آن را به تو بازمى گرداند، و از آنان كسى است كه اگر او را به يك دينار امين خود قرار دهى آن را به تو باز نمى گرداند مگر آن كه همواره بالا سرش به ايستى و مال خود را با سخت گيرى از او بستانى، اين خيانت در مال به خاطر اين است كه آنان بر اساس اعتقاد باطلشان مى گويند چون ما اهل كتاب و ويژه خدا هستيم.
رعايت حقوق ديگران بر ما لازم نيست و در ضايع كردن حقوق غير يهود گناه و عقوبتى نداريم و اينان در حالى كه باطل بودن اعتقاد و گفتار خود را مى دانند بر خدا دروغ مى بندند.
قرآن مجيد كه در همه برنامه هايش جز به عدل و انصاف راهى نمى پيمايد به رسول خدا مى گويد گرچه يهود قومى گمراه منحرف، خائن به اسلام، ظالم به انسان و انسانيت است و عملكرد آنان از روزگار موسى تا زمان طلوع اسلام اين حقايق را نشان مى دهد، و پس از طلوع اسلام تا اين زمان كه سال 1388 شمسى هجرى است نيز بدتر از عملكرد گذشته آنان را ثابت مى كند ولى در ميان اين ملت افرادى امين وجود دارد، كه امانتداراى آنان قابل ستايش است.
ستايش حضرت حق از كافران بود بخاطر صفت امانتدارى آنان بايد براى همه مسلمانان درس باشد كه بكوشند خوبى يا خوبى هاى غير مؤمنان را كتمان نكنند و از بازگو كردن آن امتناع نورزند، آرى قرآن در همه جهاتش براى همگان درس اخلاق و تربيت و زمينه رشد و حركت به سوى كمالات است.
امانتدارى بعضى از يهود، و داشتن روحيه امين بودن ارزشى است كه نبايد كتمان مى شد، لذا قرآن از آشكار كردن آن امتناع نكرد.
امانتدارى و برگرداندن امانت به صاحبش حفظ حقوق انسان ها و كارى مورد تمجيد است.
گروه ديگرى از اهل كتاب با كمال وقاحت مى گفتند چون ما ملتى برتر، و دوست خدا، و بندگان ويژه او هستيم از جانب خدا مجاز هستيم كه حقوق ديگران را حبس كنيم و مال و اموال غير يهود را به تصرف خود درآوريم، اينان در اين زمينه مرتكب دو خيانت مى شدند، خيانت در امانت، و دروغ بستن به خدا وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ.
آنان مى دانستند كه به خدا دروغ مى بندند، خداوند عادل هرگز به كسى اجازه خيانت در امانت نمى دهد، زيرا خيانت در امانت ظلم است و حريم كبريا از ظلم در عمل و ظلم در قانون گذارى مبرّا و پاك است، در هر صورت يهود براى جنايات بى شمارش متوسل به هر وسيله اى مى شد و اكنون هم مى شود.
روايات باب امانت
قرآن مجيد بر امين بودن مردم و امانت دارى و اداى امانت به صاحبش در آيات متعددى اصرار دارد، و امانت دارى را گرچه از كافر باشد ممدوح مى شمارد.
روايات اهل بيت كه ترجمان و تفسيرى از آيات كتاب خداست نيز بر اين حقيقت اصرار مى نمايد:
از رسول خدا روايت شده:
«لايمان لمن لا امانة له:» «1»
كسى كه امين نيست ايمان ندارد.
«الامانة تجلب الغناء و الخيانة تجلب الفقر:» «2»
امانت دارى موجب جلب ثروت، و خيانت در امانت سبب جلب تهيدستى است.
از اميرمؤمنان روايت شده:
«افضل الايمان الامانة، اقبح الخلق الخيانة:» «3»
برترين مرحله ى ايمان امانت دارى و زشت ترين مرتبه اخلاق خيانت و امانت است.
از حضرت باقر (ع) روايت شده است:
«ثلاث لم يجعل الله عزوجل لاحد فيه رخصة: اداء الامانة الى البر و الفاجر، و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر، و بر الوالدين برين كانا او فاجرين.» «4»
سه چيز است كه ترك آن به كسى اجازه داده نشده است. اداء امانت به نيكوكار و بدكار، وفاء به پيمان نسبت به خوب و بد، نيكى به پدر و مادر چه نيكوكار باشند چه بدكار.
------------------------------------------------------------------
(1)- بحار ج 72 ص 198.
(2)- بحار ج 75 ص 114.
(3)- غرر الحكم.
(4)- بحار ج 74 ص 176.
برگرفته از کتاب تفسیر حکیم، نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان