وما كانَ الْمُؤمِنُونَ لِیَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» «شایسته نیست مؤمنان همگى [ به سوى میدان جهاد] كوچ كنند؛ چرا از هر گروهى، طایفه اى از آنان كوچ نمى كنند [ و طایفه اى بمانند] تا در دین [ و معارف و احكام اسلام ]آگاهى پیدا كنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها، را انذار نمایند تا [ از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و خوددارى كنند».
تقلید از مجتهد از چه زمانى شروع شده است؟، آیا در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) نیز مطرح بوده است؟
مراجعه به فقیه و اسلام شناس جهت آگاهى به احكام الهى و اطمینان نسبت به درستى اعمال، ریشه در تاریخ صدر اسلام و عصر ائمه (علیهم السلام) دارد و طبق نظر برخى از بزرگان، دو آیه در این زمینه نازل شده است
آنجا كه خداوند متعال مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[۴]؛ «اگر نمى دانید از آگاهان بپرسید».
هر چند «اهل ذكر» در روایات به امامان (علیهم السلام) كه مصداق بارز و كامل آیه هستند تفسیر شده؛ ولى شأن نزول و مورد، كلیت آیه را تخصیص نمى زند و محدود به آنان نمى سازد و شامل هر اهل خبره اى مى گردد و فقیهان نیز از جمله آنها است.
رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) برخى از صحابه را براى تبلیغ و تعلیم احكام دین به سرزمین هاى اطراف مى فرستاد. مصعب بن عمیر و معاذ بن جبل از نمونه هاى بارز آن به شمار مى آیند. آن حضرت مى فرمود: « از افتا بدون علم خوددارى كنید كه لعن فرشتگان را به دنبال خواهد داشت».
این امر نشانگر آن است كه فتوا دادن از سوى مفتى و فقیه، و تقلید و پیروى كردن از طرف مردم، در عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله) مطرح بوده است و رجوع به فقیه پس از رحلت آن حضرت نیز همانند گذشته، ادامه داشت تا آنكه در دوران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) ، فزونى گرفت.
فقاهت و مرجعیت شیعه از چه زمانی شروع شده است؟
مسئله تقلید و رجوع عالم به جاهل امری عقلی بوده و منحصر به زمان، مکان و دانش خاصی نیست، بلکه تمام عاقلان اگر در کاری متخصّص نباشند به متخصّص آن رجوع میکنند.
همچنین قرآن و سایر منابع اسلامی، همچنین سیره پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیه الاسلام دلالت بر ترغیب رجوع به راویان احادیث و اسلام شناسان حتی در زمان حضور معصومان علیه الاسلام میکند، و این امر در زمان غیبت امام مهدی(عج) خود را بیشتر نشان داده است. شواهد تاریخی از صدر اول بر آن دلالت داشته و نقش بیبدیل علمای شیعه در همه دورانها غیر قابل انکار است.
۱. طبق آموزههای اسلام کسب معارف دینی بویژه اصول دین بر هر شخصی واجب است و قرآن کریم در موارد متعددی انسان را به علم فرا خوانده، همانطور که به تفکر ترغیب کرده است. فقاهت به معنای عام نیز امری است که خداوند نه تنها بر آن ترغیب نموده، بلکه ترک آنرا مذمت کرده: «چرا از هر فرقهای دستهای کوچ نمیکنند تا اینکه در دین آگاهی یابند».
از طرفی تربیت شاگردان فقیه و آگاه، در زمان ائمه علیه الاسلام و ارجاع مردم به آنان از همان صدر اول آغاز گشته و ائمه اطهارعلیه الاسلام بعضاً مردم را به شاگردان خود ارجاع میدادند. در این باره روایاتی وجود دارد؛ از جمله امام علی علیه الاسلام به قثم بن عباس مینویسد: «صبح و شام بنشین و برای مردم سؤال کننده فتوا بده و جاهل را آگاه و با عالم مذاکره کن».
این دسته از روایات، امر ارجاع به غیر امام معصوم علیه الاسلام تا قبل از غیبت امام مهدی(عج) را روشن میکند و اینکه ارجاعات ائمه علیه الاسلام به شاگردان مورد اطمینان امری شایع بوده است. در زمان غیبت امام مهدی(عج)، این روایت معروف از آنحضرت است که فرمود: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»؛ اما راجع به حوادثی که اتفاق میافتد پس در آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید؛ چون آنهایند که حجت من بر شما بوده و من حجت خدا بر آنان خواهم بود.
بر اساس این روایت؛ تکلیف مردم در عصر غیبت امام مهدی(عج) روشن شده و مراد از راویان حدیث که در روایت آمده همان کسانی هستند که در اثر سر و کار داشتن زیاد با روایات و منابع دینی، توانایی استخراج احکام دینی را دارند.
مراجع دینی به عنوان کارشناسان این فن بوده، و مراجعه به کارشناس امری عقلی و در همه شئونات زندگی بشر لازم بوده و اختصاص به احکام دین ندارد، بلکه در تمامی رشتهها و نیازمندیها، وضعیت به همین صورت است؛ یعنی یا باید هر کس خود پزشک باشد یا به پزشک مراجعه کند و یا خود باید مکانیک باشد و یا در امور فنی به مکانیک مراجعه نماید و… .
مراجع دینی به عنوان کارشناسان این فن بوده، و مراجعه به کارشناس امری عقلی و در همه شئونات زندگی بشر لازم بوده و اختصاص به احکام دین ندارد، بلکه در تمامی رشتهها و نیازمندیها، وضعیت به همین صورت است؛ یعنی یا باید هر کس خود پزشک باشد یا به پزشک مراجعه کند و یا خود باید مکانیک باشد و یا در امور فنی به مکانیک مراجعه نماید
حال، اگر در زمینه احکام فقهی کسی خود کارشناس باشد نیازی نیست – بلکه جایز نیست – تقلید کند؛ ولی کسی که متخصص فن نیست باید رجوع به عالم کند؛ زیرا این دستور عقلای عالم و مورد پذیرش همه خردمندان است.
امام صادق علیه الاسلام فرمود: «علما وارثان پیامبرانند؛ چون پیامبران از خود درهم و دینار باقی نگذاشتند، بلکه احادیثی را به میراث گذاشتند. کسی که بخشی از آنرا فراگیرد، همانا بهرهای فراوان برده است. پس بنگرید که دانش خود را از چه کسی میگیرید؟ همانا در میان ما (اهل البیت) در هر نسلی، عدالت پیشگانی هستند که علوم ما را از تحریف غلوّ کنندگان و شبهههای شبهه افکنان و تأویلات نابجای جاهلان، حفظ میکنند.
مرجع تقلید به چه کسی گفته می شود؟
مرجع تقلید به کسی گفته میشود که متخصّص در مسائل فقهی باشد؛ یعنی سعى و تلاش فراوان در راه استخراج احکام دین از منابع آنکرده باشد، به نحوی که این امر برای او ملکهای را به وجود آورده باشد که به راحتی بتواند مسائل را از منابع آنها استخراج کرده و ارائه نماید که معمولاً نتیجه آنرا در کتابی با نام «توضیح المسائل» گردآوری میکند. مرجع تقلید شرایط دیگری مانند تقوا و پارسایی و آگاهی لازم از مسائل جهان اسلام و تشیع را نیز باید داشته باشد.
همانطور که گذشت تقلید در مذهب شیعه از عصر امامان(ع) آغاز شد که پیروانشان را به راویان حدیث و یاران نزدیک خود، ارجاع میدادند و گاهی یاران خود را به حضور در مساجد و مراکز عمومی برای فتوا دادن و ارشاد مردم تشویق میکردند.[8] که این امر، احیاناً به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و دشواری دسترسی به امام معصوم(ع) بود. در عصر غیبت صغرا نیاز به تقلید در احکام شرعی بیشتر احساس شد و بنابر روایتی که از امام مهدی(عج) نقل شد مرجع شناخت احکام در موضوعات جدید را فقیهانی معرّفی فرموده که دارای شرایطی هستند و مردم باید از آنها تقلید کنند، و این امر اختصاص به زمان خاصی ندارد.
منابع:
اسلام کوئست
فرآوری: تیموری
منبع : هدانا