آیاتی از قرآن بر جامعیت و جاودانگی آن دلالت دارند؛ این آیات به اجمال مطرح میشوند. این آیات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) آیات عام جامعیت
«وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ»، (1) 2. «مَا كَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى ... وَتَفْصِیلَ كُلِّ شَیْءٍ». (2) در این دو آیه عبارتهای «تِبیاناً لِکُلِّ شیءٍ» و «وَ تَفصیلَ کُلِّ شَیءٍ» بر این دلالت دارد که قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیل دهندهی هر چیزی است.
البته قرآن نازل شده به نص خود قرآن با تبیین و روشنگری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین خواهد: «وَ أَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»: (3) و قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی.
البته آنچه را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کرده در عرض قرآن نیست؛ بلکه خدا به او داده و خواسته چنین باشد. خدای متعالی میفرماید: «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ *
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ
»: (4) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدهی ماست؛ پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن؛ سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهدهی ماست و نیز: «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى *
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى
»: (5) و از سر هوس سخن نمیگوید. این سخن به جز وحیی که وحی میشود، نیست.
پس هر آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان فرموده، از جانب خدا و وحی الهی است؛ ولی وحی قرآنی نیست که لازم باشد در قرآن ثبت شود.
ب) آیات جهانی بودن قرآن
جهانی بودن دین اسلام به این معناست که آموزههای قرآن به جامعه و نژاد خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه خطاب به همهی مردم جهان است. از سویی ملاحظهی آیات نشان میدهد که قرآن برای همهی افراد بشر تا روز قیامت است. بر این اساس باید جامع تمام نیازهای بشر تا پایان تاریخ و پاسخگوی نیازهای عصری باشد.
1. «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ»: (6) و این قرآن به من وحی شده تا با آن به شما و هر کس که این پیام به او برسد، هشدار دهم ... .
2. «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَة لِّلْعَالَمِینَ»: (7) و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
3. «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّة لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا»: (8) و ما تو را جز بشارتگر و هشداردهنده برای تمام مردم نفرستادیم.
4. «تَبَارَكَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا
»: (9) مبارک و پربرکت است خدایی که فرقان (کتاب جداکنندهی حق از باطل) را بر بندهی خود نازل فرمود تا برای جهانیان هشدار دهندهای باشد.
5. «وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
»: (10) و [قرآن] جز تذکار بیدارگری برای جهانیان نیست.
ج) آیات خاص مانند آیهی ختم نبوت
«وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ». (11) اگر خاتم است، نمیتواند جامع نباشد و با حکمت الهی نمیسازد؛ بر همین اساس است که خدای متعال در آیهای تصریح کرده که دین کامل شده و نعمت تمام گردیده است. (12)
حضرت امیرمؤمنان (علیهالسلام) در توضیح آیهی «وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ» (13) آن را به جریان اکمال دین ارتباط داده و معنای آن را روشن کردهاند؛ «و أنزل علیکم الکتاب تبیانا لکل شیء و عمّر فیکم نبیه أزمانا حتی أکمل له و لکم فیما أنزل من کتابه دینه الذی رضی لنفسه و أنهی إلیکم علی لسانه محابه من الأعمال و مکارهه و نواهیه و أوامره»: (14) برای شما کتابی نازل کرده که بیان دارنده همه چیز است و پیامبر خود را چندان در میان شما زندگی داد تا دین خود را برای او و برای شما بدانگونه که در کتاب خود نازل کرده و خود میپسندید، به کمال رساند و بر زبان او هر کاری را که خوش یا ناخوش میداشت و آنچه را که باید کرد و نباید کرد، به شما ابلاغ کرد.
تعبیر «أکمل له و لکم فیما أنزل من کتابه دینه الذی رضی لنفسه» بیانگر آن است که خداوند، دین خود را چنان که میپسندیده به کمال رسانده و این راضی بودن خدا از یک موجود، نهایت وجودی آن است. پس دینی کاملتر از اسلام که اساسش قرآن است، نخواهد بود. این بیان حضرت، ارتباط روشنی بین دو آیهی «تِبیاناً لِکُلِّ شَیءٍ» بودن قرآن و آیهی «وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دیناً» برقرار میکند.
مجموع این آیات، بیانگر جامعیت قرآن هستند.
پینوشتها:
1. نحل: 89.
2. یوسف: 111.
3. نحل: 44.
4. قیامت: 17-19.
5. نجم: 3-4.
6. انعام: 19.
7. انبیاء: 107.
8. سبأ: 28.
9. فرقان: 1.
10. قلم: 52.
11. احزاب: 40.
12. مائده: 3.
13. نحل: 89.
14. نهج البلاغه؛ خطبهی 86.
منبع مقاله :
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول
منبع : راسخون