دختر با عظمت پيامبر، پس از رحلت پدر، بر اثر انحراف مسير خلافت و حكومت به دست هواپرستان زمان، دچار انواع حوادث و مصايب و بلاها و طوفان ها و ابتلائات شد، حوادثى كه مانند تيرگى شب به خيمه حيات هجوم آورد، در حدّى كه از زبان حال آن معصومه نقل شده، اگر بلاهايى كه پس از وفات پدر به سر من آمد به روزهاى روزگار مى ريختند تمام روزها تبديل به شب تار مى شد.
در وزش آن طوفان هاى بنيان برانداز بسيارى از مردم دين و ايمان را به دنياى فانى فروخته و آخرت باقى را براى مقدارى درهم و دينار و كرسى رياست از دست دادند.
دختر پيامبر براى حفظ قرآن و زحمات انبيا و نگهدارى منصب سعادتبخش ولايت و امامت در برابر آن همه حادثه و بلا ايستادگى كرد و تابلوى گرانبهاى زير را كه درس ها براى امت تا روز قيامت در آن ثبت است از خود به يادگار گذاشت.
الْحَمْدُ للّهِ الَّذى لَمْ يَجْعَلْنى جاحِداً لِشَىْ ءٍ مِنْ كِتابِهِ.
خداى را سپاس گزارم كه در برخورد با اينهمه حوادث و بلا و رنج و مشقّت و طوفان و ناراحتى دچار انكار چيزى از حقايق كتاب الهى نشدم.
اعتقاد به توحيد و نبوّت و ملائكه و كتاب و روز قيامت و قرار در مدار اخلاق حسنه و اعمال صالحه را به عنايت الهى حفظ كردم، حوادث خطرى برايم در اين زمينه ايجاد نكرد.
وَلا مُتَحَيِّراً فى شَىْ ءٍ مِنْ امْرِهِ.
خدا را شكر مى كنم در چيزى از امر الهى پس از وزيدن اين همه بادهاى خطرناك اخلاقى و اجتماعى سرگردان و دودل نشدم.
راه برايم آشكار بود و حق در همه زمينه ها برايم از آفتاب روشن تر، سلوكم را در مسلك الهى ادامه دادم و با كمال يقين و پاك از شك و ترديد وظايف الهى خود را انجام دادم.
اللّهُمَّ انِّى اسْئَلُكَ قَوْلَ التَّوابينَ وَعَمَلَهُمْ.
پروردگارا! آنچه براى من مهم است، اين است كه به صف بازگشتگان به سوى تو درآيم و گفتارم در مسئله توبه و عملم در برنامه بازگشت هم چون توّابين حقيقى به راستى و درستى باشد كه طايفه توبه كنندگان در پيشگاه تو از ارزش بسيار عظيمى برخوردارند.
وَنَجاةَ الْمُجاهِدينَ وَثَوابَهُمْ.
اى خداوند مهربان! از تو مى خواهم راهم و نجاتم را، راه و نجات رزمندگان در راهت قرار دهى و از ثواب و خيرى كه به مجاهدين فى سبيل اللّه عنايت مى كنى به من هم عنايت نمايى كه سستى و عافيت طلبى را دشمنم و تمام علاقه و عشقم به اين است كه رزمنده اى خالص و مجاهدى پاك براى اعلاى كلمه حق باشم.
وَتَصْديقَ الْمُؤْمِنينَ وَتَوَكُّلَهُمْ.
الهى! قلبم را هم چون قلب مؤمنان واقعى آراسته به تصديق نسبت به همه واقعيات قرار بده و آن جايگاه ملكوتى را به نور صدق و صفا منوّر گردان، الهى اعتماد و توكّلم را بر خود همانند اعتماد و توكل انبيا بر خويش قرار داده.
اذا تَوَفَّيْتَ نَفْسى وَقَبَضْتَ رُوحى فَاجْعَلْ روحى فِى الْارْواحِ الرّابِحَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسى فى الْانْفُسِ الصّالِحَةِ، وَاجْعَلْ جَسَدى فِى الْاجْسادِ الْمُطَهَّرَةِ وَاجْعَلْ عَمَلى فِى الْاعْمالِ الْمُتَقَبَّلَةِ.
پروردگارا! چون عمرم سرآمد و روحم را قبض كردى، پس روحم را در ارواح رابحه و نفسم را در نفوس صالحه و بدنم را در ابدان مطهّره و اعمالم را در اعمال قبول شده قرار بده.
احتمالًا معناى ارواح رابحه، ارواح انبياى اولوالعزم و انفس صالحه، نفوس آن بزرگواران و اجساد مطهّره، اجساد شهداى راه حق و حقيقت باشد كه از هر منت و برنامه اى آزادند.
سُبْحانَ مَنْ يَعْلَمُ خَواطِرَ الْقُلوبِ، سُبْحانَ مَنْ يُحْصى عَدَدَ الذُّنوبِ، سُبْحانَ مَنْ لا تَخْفى عَلَيْهِ خافيةٌ فى الْارْضِ وَالسَّماءِ.
پاك و منزه از هر عيب و نقصى است خداوندى كه بر تمام آنچه بر قلوب بندگان مى گذرد آگاه است، پاك و منزه است پروردگارى كه شماره عدد ذنوب گنهكاران در پيشگاهش معلوم است، پاك و مبرّاست خداوندى كه هيچ چيزى در زمين و آسمان از حضرتش پوشيده نيست.
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَجْعَلْنى كافِراً لِانْعُمِهِ وَلا جَاحِداً لِفَضْلِهِ، فَالْخَيْرُ فيهِ وَهُوَ اهْلُهُ.
اللَّهُمَّ قَدْ تَرى مَكانِى وَتَسْمَعُ كَلامى وَتَطَّلِعُ عَلى امْرى وَتَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَلَيْسَ يَخْفى عَلَيْكَ شَىْ ءٌ مِنْ امْرى.
سپس و حمد مى كنم آن وجود مقدسى را كه به من توفيق داد، تا از ناسپاسى نسبت به نعمت هايش و انكار فضايلش آزاد باشم، تمام خير در اوست و او اهل خير است. الهى! جايم را مى بينى و كلامم را مى شنوى و بر تمام امورم آگاهى و آنچه در وجود من است مى دانى و چيزى از برنامه هاى باطن و ظاهر من بر تو پوشيده نيست.
اللّهُمَّ انْزِع الْعُجْبَ وَالرِّياءَ وَالْكِبْرَ وَالْبَغْى وَالْحَسَدَ وَالضَّعْفَ وَالشَّكَّ وَالْوَهْنَ وَالضُّرَّ وَالْاسْقامَ وَالْخِذْلانَ وَالْمَكْرَ وَالْخَديعَةَ وَالْبَلِيَّةَ وَالْفَسادَ مِنْ سَمْعى وَبَصَرى وَجَميعِ جَوارِحى وَخُذْ بِناصِيَتى الى ما تُحِبُ وَتَرْضى «1».
الهى! خودبينى و ريا و تكبر و تجاوز و حسد و سستى و شك و بى حسى و خسارت و دردها و خوارى و مكر و حيله و بلا و فساد را از گوش و چشم و تمام جوارح من ريشه كن فرما و مرا در مسير عشق و رضايت خود قرار بده.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
(1)- فلاح السائل: 173، الفصل التاسع عشر، بحار الأنوار: 83/ 66، باب 39، حديث 4.
برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 11 نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان