قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

معرفی عبرانيان یا يهوديان(1)

از سابقه تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی دانشمندان معتقدند كه نام «عبرانی » را كنعانیان پس از ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین كنعان به او داده اند و وی را عبرانی خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور درخاندان وی باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده«ع ب ر» به معنا گذركردن از نهر می آید، به اعتبار این كه حضرت ابراهیم (ع) از رود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد.

 1-عبرانیان یا یهودیان مانند اعراب آشوریان، از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یكدیگر نزدیك است كه دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به یك جا می رسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ هر یك از این اقوام باید نظری هم ‌به فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در زبانهای عبری، سریانی و حبشی در كار خود موفقیت بیشتری كسب خواهیم كرد.

از سابقه تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی دانشمندان معتقدند كه نام «عبرانی » را كنعانیان پس از ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین كنعان به او داده اند و وی را عبرانی خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور درخاندان وی باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده«ع ب ر» به معنا گذركردن از نهر می آید، به اعتبار این كه حضرت ابراهیم (ع) از رود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد.

برخی نیز معتقدند عبرانی منسوب به عابر، نیای حضرت ابراهیم (ع) است. همچنین كسانی با توجه به نام آزر پدر (یا عموی) آن حضرت گفته اند: اصل خاندان وی آریایی است ؛ اما دانشمندان این نظریه را تأیید نمی كنند ، زیرا از معنای لغوی واژه آزر در قرآن كریم و متون اسلامی اطلاع درستی نداریم . نام پدر ابراهیم (ع) در تورات تارّح است.

2- حضرت ابراهیم (ع): عظمت حضرت ابراهیم خلیل (ع)به حدی است كه وی همواره موجب نزاع یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده است و هر یك، آن حضرت را از خود می داند. از این رو ،خدای متعال فرموده اند: « مَا كَانَ ا ‌ِبْرَاهِیمُ یَهُودِیاً وَ لَا نَصْرَانِیّاً وَلكِن‌كَانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ اَلْمُشْرِكِینَ » (آل عمران :67) وی حتی میان مشركان مكانی بلند داشت و آثار وی در مكّه مكرمه مورد زیارت و تقدیس آنان قرار می گرفت.

نسبت حضرت ابراهیم (ع) تا حضرت آدم (ع) در تورات آمده است. نسب نامه های تورات به كتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است. به عقیده اهل كتاب (در نتیجه جمع بندی حوادث كتاب مقدس) حضرت ابراهیم (ع) حدود 2000 سال قبل از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر اور به دنیا آمد و به گفته تورات درآغاز به ابرام (یعنی پدر بلند مرتبه ) نامیده می شد، خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام ) تبدیل كرد. شهر اور نزدیك یك قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاك بیرون آمد و آثار باستانی در آنجا یافت شد.

به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم (ع) كه تارح نامیده می شد، پسر خود ابراهیم (ع) و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت لوط(ع) را برداشت و به سرزمین كنعان درغرب فلسطین عزیمت كرد. آنان در بین راه ازادامه سفر منصرف شدند و در شهرحران سكونت گزیدند. این شهر در جنوب تركیه فعلی و مرز سوریه قرار دارد.

تورات می گوید: ابراهیم (ع) در75 سالگی به امر خدا از شهر حرّان عازم كنعان شد؛ وی همسر خود ساره و برادرزاده اش لوط(ع) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگی به ‌كنعان رفتند و در آنجا روی كوهی در شرق بیت ایل خیمه زدند. حضرت ابراهیم (ع) پس از چندی در حَبرْون (الخلیل) ساكن شد و تا آخرعمر در آنجا بود و اكنون مقبره خانوادگی وی در آن مكان است. حضرت لوط (ع) به شهر سَدوم و شهر های مجاور آن رفت. مردم آن شهرها به سبب نا فرمانی و بی اعتنایی به پیام وی به امر خداوند نابود شدند.

دو موضوع بسیار مهم‌درتاریخ حضرت ابراهیم(ع) وجود دارد كه درتورات كنونی اشاره ای به آنها نشده است: یكی جریان بت شكنی و به آتش افكندن وی و دیگری داستان بنای كعبه.

تورات داستان ذبح فرزند را می آورد و می گوید: حضرت ابراهیم (ع) مأموریت یافت حضرت اسحاق (ع) را قربانی كند، ولی این مسأله را با وی در میان نگذاشت و به او گفت «می خواهم گوسفندی قربانی كنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد. »... اما در قرآن مجید چنین آمده است « فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیُ قَالَ یَا بُنَیَّ اٍنِّی أََرَی فِی الْمَنَامِ أنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذْا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی اِنْ شَاءَ الله مِنَ الصَّابِرِینِ » (صافات :102). همان طور كه می دانیم فرزند از مرگ نجات یافته و خداوند قوچی را فدیه او قرارداد.....

3- اسماعیل (ع) و اسحاق (ع): درباره حضرت ابراهیم (ع) در تورات می خوانیم:

(1) بعد از این وقایع ، كلام خداوند در رؤیا به ابرام رسیده ، گفت « ای ابرام من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو» .(2) ابرام گفت:«ای خداوند یَهْوَهْ مراچه خواهی داد ومن بی اولاد می روم و مختار خانه ام این العاذار دِمَشْقی است»(3) و ابرام گفت «اینك مرا نسلی ندادی و خانه زادم وارث من است »(4) در ساعت، كلام خداوند به وی در رسیده ،گفت :« این وارث تو نخواهد بود بلكه كسی كه از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود»(5) و او را بیرون آورده، گفت: « اكنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانی شمرد» پس به وی گفت «ذریت تو چنین خواهد بود »... (18) در آن روز خداوند به ابرام عهد بست و گفت « این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام .» (پیدایش 15 : 1-18 ).

سپس تورات، عهد یاد شده را به حضرت اسحاق (ع) نیای بنی اسرائیل اختصاص می دهد و در همان سِفر پیدایش می گوید:

(18) وابراهیم به خدا گفت:« كاش كه اسماعیل در حضور تو زیست كند.» (19) خدا گفت : «به تحقیق زوجه ات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را اسحاق نام نه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد (20) و اما درخصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم؛ اینك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسیار كثیر گردانم، دوازده رییس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم (21) لیكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت كه ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.»(پیدایش 17: 18-21)

به گفته تورات، خداوند بارها به ابراهیم (ع) وعده نسل فراوان داده بود. كنیز آن حضرت به نام هاجر پسری به دنیا آورد كه اسماعیل (یعنی خدا می شنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندی به دنیا آورد كه اسحاق (یعنی می خندد ) نامیدند.

كتاب تورات در این قسمت به كوتاهی سخن می گوید و فقط اشاره می کند كه حضرت اسماعیل (ع) در فاران ساكن شد و مادرش برای او زنی از مصر گرفت. پیدا شدن آب برای اسماعیل (ع) نیز كه طبق احادیث اسلامی در مكه بوده و اكنون هم به نام زمزم باقی است، به گفته تورات در مكانی به نام بِئر شبع بوده است !

از نظر تورات، اسحاق جانشین ابراهیم خلیل گردید و دو فرزند توأم برای او به دنیا آمد. آنكه نخست دیده به جهان گشود. عیسو نامیده شد. این كلمه در لغت به معنای پُرمو است. به گفته تورات این كودك در هنگام تولد موهای بسیاری بر تن داشت. توأم دیگر یعقوب (یعنی تعقیب می کند ) خوانده شد، زیرا هنگام تولد، كودك قبلی را تعقیب كرد و پس از او به دنیا آمد.

4- اسرائیل: حضرت یعقوب (ع) دوازده پسر داشت و به اسرائیل ملقب بود .اهل كتاب این اسم مركب را چنین معنا می كنند : كسی كه برخدا مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است : كسی كه بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، كشتی گرفتن حضرت یعقوب (ع) با خدا كه به پیروزی او بر خدا انجامید، علت مقلب شدن وی به اسرائیل است.(پیدایش 32: 24-32) اهل كتاب از زمانهای قدیم گفته اند كه مقصود از خدا در این داستان یكی از فرشتگان خداست (رك: هوشع 12: 3-4).

پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت یوسف (ع)پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شد كه بنی اسرائیل در مصر اقامت كنند. مطالب سِفر پیدایش تورات به اینجا خاتمه می یابد.

در آغاز سفر خروج تورات می خوانیم كه دوازده پسر حضرت یعقوب(ع) در مصر زندگانی خوبی داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در مصرچهارصد و سی سال بود.(خروج 12 :4 ) . دوازده قبیله بنی اسرائیل كه در اصطلاح سِبط نامیده می شوند، در علوم و فنون پیشرفت كردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این، مصریان می ترسیدند بنی اسرائیل با نیروی خود زمام امور را به دست گیرند، از این رو به استضعاف آنان اقدام كردند و كارهایی دشوار و جانكاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد قابله های مصری نوزادان پسر بنی اسرائیل را برای كشتن معرفی كنند و فقط داشتن دختر برای آنان مجاز می باشد.

5 - دین مردم صحرانشین: عبرایان در آغاز قومی صحرانشین بودند و نخستین اقامت آنان در شهرها زمان حضرت یوسف (ع) بود. صحرا نشینی دراعتقادات ومراسم دینی آن قوم تأثیر فراوانی داشت. هنگامی كه حضرت موسی (ع) آنان را از دست فرعون نجات داد، مجبور شدند مدت چهل سال در صحرای سینا بمانند، ولی پس از آن پیوسته در شهرها به سر می بردند و تمدنی را پایه گذاری كردند كه میراث گرانبهای قوم یهود شد. مسیحیت نیز زاییده همین تمدن است.

6- تحول افكار در اقوام بنی اسرائیل: تحول افكار ملتها امری عادی و طبیعی است و عبرانیان در خلال كوچ و جابجایی تحت تأثیر اندیشه های ملل گوناگون قرار می گرفتند. در سورهاعراف ،آیه 138 آمده است كه بنی اسرائیل هنگام خروج از دریا و نجات از دست فرعون، به گروهی بت پرست برخوردند. آنان از حضرت موسی(ع) تقاضا كردند برای ایشان نیز بتی قرار دهد و این خواسته به شدت رد شد. همچنین هنگامی كه درمصرمستقربودند، باورهای مصریان درآنان تأثیرگذاشته بود، به گونه ای كه پس از ترك آن سرزمین، به تقلید مصریان كه گاو را مقدس می دانستند، آنان نیز گوساله ای ساختند و به عبادت آن مشغول شدند.

7- حضرت موسی (ع): در باب دوم سِفر خروج تورات می خوانیم كه یك تن از بنی اسرائیل با یكی از دختران قبیله خود ازدواج كرد و دارای پسری شد. مادر نوزاد به منظور نجات وی از چنگال مأموران فرعون او را مدت سه ماه پنهان كرد. ازآنجا كه مخفی نگه داشتن كودك برای همیشه ممكن نبود، مادرش صندوقی تهیه كرد و منافذ آن را با قیر اندود و كودك را در آن نهاد و در میان نیزارهای رود نیل رها كرد. خواهر وی در آن حوالی ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد. اندكی پس از آن، دختر فرعون كه برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده كرد و یك تن از كنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی كه صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید كودكی درآن گریه می کند. دل او برآن كودك سوخت وگفت معلوم می شود این كودك از بنی اسرائیل است. درآن حال خواهر كودك جلو آمد و پیشنهاد كرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. دختر فرعون پذیرفت و خواهر كودك، مادر خود را نزد آنان آورد. دختر فرعون به او گفت این كودك را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی كودك بزرگ شد، مادرش او را نزد دختر فرعون برد. دختر فرعون او را به پسری پذیرفت و نام موسی (موشه در عبری یعنی : از آب كشیده شده ) را بر او نهاد. بر اساس برخی محاسبات تاریخی، این حادثه در حدود 1250 ق.م . رخ داده است.

به هر حال حضرت موسی (ع) امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با كافران آماده كرد و احكام خدا را به آنان تعلیم داد. وی قوم بنی اسرائیل را بركت داد و در صد وبیست سالگی در مكانی به نام موآب، حوالی دریای مّیت، درگذشت و بنی اسرائیل برای او سی روز عزا داری كردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدانپایان می یابد:

(5) پس موسی بنده خداونددرآنجا به زمین موآب برحسب قول خدواند مرد(6)و او را در زمین موآب درمقابل بیت فعور دردره دفن كرد و احدی قبر اوراتا امروز ندانسته است (7) و موسی چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش كم شده بود(8) و بنی اسرائیل برای موسی در عَرَبات موآب سی روز ماتم‌گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه‌گری برای موسی سپری گشت(9) و یوشع بن نون از روح حكمت مملو بود، چون كه موسی دستهای خود را بر او نهاده بود و بنی اسرائیل او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل ‌كرد (10) ونّبیی مثل ‌موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است كه خدواند او را روبرو شناخته باشد(11) در جمیع آیات و معجزاتی كه خدواند او را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم كه موسی در نظر همه اسرائیل نمود (تثبیه 34: 5-12)

8- تأسیس یهودیت: در باب سوم سفر خروج می خوانیم كه حضرت موسی (ع) در بیابان حوریب در دامنه كوه، صدای خدای متعال را از میان آتشی از بوته خار شنید كه با او سخن می گوید.

تورات می گوید: خدواند به حضرت موسی (ع) وعده داد بنی اسرائیل را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین كنعان وحدود آن را كه اماكن پر بركتی بودند، به ایشان عطا كند. از این رو، موسی (ع) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد كه بنی اسرائیل را رها كند. وی با معجزاتی عازم مصر شده مقرر گردید برادرش هارون به وی كمك كند .

به‌ گفته تورات، خدای ‌متعال به حضرت موسی(ع) قدرت داد تا به اعجاز، عصای خود و برادرش را به اژدها تبدیل‌كند و نیز از دست خود نور سفیدی ساطع نماید. فرعون جمعی از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسی(ع) مسابقه بدهند. اژدهای مزبور تمامی آلات و ادوات آنان را بلعید و آنان دانستند كه كار آن حضرت ، جادو نیست. به فرموده قرآن مجید آنان بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند. پس از این معجزات چند عذاب بر مصریان فرود آمد و هر بار فرعون قول می داد بنی اسرائیل رامرخص كند، امات به قول خوود عمل نمی كرد. تورات ده نوع عذاب را بر می شمارد:

تبدیل شدن آبهای مصریان به خون .

زیاد شدن قورباغه میان آنان .

زیاد شدن پشه .

زیاد شدن مگس.

مرگ حیوانات مصریان بر اثر وبا.

مبتلا شدن مصریان و چارپایان آنان به دُمَل .

فرود آمدن تگرگ برآنان و تلف شدن مقدار زیادی از حیوانات و مزارع.

زیاد شدن ملخ.

تاریك شدن مساكن مصریان تا سه روز.

هلاك‌شدن نخست زادگان انسان ‌و حیوان همه مصریان حتی نخست زاده خود فرعون.

به گفته تورات، فرعون سرانجام تسلیم شد و حضرت موسی (ع) و هارون (ع) را شبانه طلبید و به آنان گفت با بنی اسرائیل به هر جا كه می خواهید بروید. پس آنان به سوی دریای سرخ در شرق مصر كوچ كردند و آنجا اردو زدند. پس از چندی فرعون پشیمان شد و با لشكر خود به تعقیب آنان شتافت. قوم موسی از دور آمدن فرعونیان را مشاهده كردند. در آن هنگام حضرت موسی (ع) دست خود را به طرف دریا دراز كرد. و دریا شكافته شد و خشك گردید و بنی اسرائیل به آسانی از آن عبور كردند. آنگاه لشكریان فرعون وارد شدند و حضرت موسی(ع) به امر خداوند با اشاره دست، آنان را غرق كرد.

بنی اسرائیل در حوالی شبه جزیزه سینا توقف كردند و درآنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین كه به عربی سَلویْ نامیده می شود، فرود می آمد و آنان آنها را می خوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی بنی اسرائیل در بیابان ادامه داشت. تورات می گوید آن غذای شبنم گونه " مَنْ " نامیده شد، زیرا بنی اسرائیل با دیدن آن به زبان عبری پرسیدند: «مان هوء» یعنی آن چیست؟.

9- الواح و ده فرمان: هنگامی كه سه ماه از خروج بنی اسرائیل از مصر گذشت، موسی (ع)مأموریت یافت برای گفتگو با خداوند به بالای طور سینا (كوه سینا) برود. وی در آنجا دو لوح دریافت كرد كه فرمانهای خداوند برآنها نقش بسته بود. از جمله آن فرمانها ده حكم بسیار مهم است كه به ده فرمان معروف شده است.

برای خود خدایی جز من نگیرید.

به بت سجده نكنید .

نام خدا را به باطل نبرید.

شنبه را گرامی بدارید.

پدر و مادر را احترام كنید .

كسی را به قتل نرسانید.

زنا نكنید .

دزدی نكنید .

برهمسایه شهادت دروغ ندهید .

10-به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.

پس از آن، تفصیلاتی درباره این احكام درباب 21 به بعد سفر خروج آمده است.

10- گوساله پرستی: تورات می گوید: وقتی بنی اسرائیل مشاهده كردند موسی(ع) در مراجعت از طور سینا تأخیر كرد نزد هارون رفتند و از او درخواست كردند تا برای آنان خدایانی بسازد و هارون طلاهای آنان را گوساله ای ساخت و آنان را به پرستش آن تشویق كرد. خداوند موضوع ‌را به حضرت موسی(ع) اطلاع داد و خواست آنان را هلاك كند، اما بر اثر شفاعت وی از آن صرف نظر كرد. موسی (ع) آن دو لوح را برداشت و به سوی بنی اسرائیل آمد. هنگامی كه وی كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤاخذه برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و آن را درآب ریخت و به بنی اسرائیل نوشاند. سپس امر كرد شمشیرهای خود را بردارند و به مدت نصف روز یكدیگر را بكشند.

تورات می گوید خداوند به حضرت موسی (ع) دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا خدواند وصایای مذكور را بر آنها بنویسد.

 

11- تورات، کتاب آسمانی یا تاریخ یهود: تورات واژه ای عبری و به معنای قانون است، زیرا در كتاب تورات احكام و قوانین زیادی وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است .

متخصصان كتاب مقدس چهار منبع اساسی برای تورات قائلند :

1- منبع الوهیمی E .

2- منبع یَهْوَهی J .

3- منبع كاهنی P .

4- منبع سفر تثنیه D (كه منبع ویژه است ).

یكی از قدیمی ترین و معروفترین نقدهای تورات و كتاب مقدس را دانشمند و فیلسوف هلندی باروخ (بِنِدیكْت ) اِسپینوزا (Baruch [Benedict] Spinoza) (1632-1677) در كتابی به نام رساله ای در الاهیات و سیاست (به زبان (لاتین ) انجام داده است.

اِسپینوزا در كتاب خود با ذكر دلیلهایی اثبات می کند كه برای بررسی اعتبار كتاب مقدس باید به شواهد تاریخی و انتقادی آن پرداخت و متأسف است كه پیشینیان این شناخت را متروك داشته اند و یا اگر چیزی در باب آن نگاشته اند از دسترس ما به دور مانده است. وی می افزاید اكنون ما درشرایطی زیست می كنیم كه مسائلی تعصب آمیز به نام دین معروف شده است و مردم برای عقل در اعتقادات خود سهمی قائل نیستند و از این رو من با نومیدی نسبی پای در این راه می نهم و در نخستین گام به بررسی نویسندگان كتاب مقدس( و قبل از همه به مؤلف اسفار پنجگانه تورات) می پردازیم:

تقریباً همه (اهل كتاب) معتقدند كه موسی تورات را تألیف كرده است، به گونه ای كه فرقه فریسیان از یهود در تأكید بر این عقیده، مخالف آن را مرتد دانسته اند؛ به همین دلیل ابن عَزرا كه دانشمندی نسبتاً آزاد اندیش بود، برای اظهار نظر خویش در این كتاب جرأت نكرد و تنها با اشاراتی مبهم، اشتباه بودن این اعتقاد عمومی را متذكر شد؛ اما من بدون ترس و واهمه پرده ابهام را از روی سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقیقت را برای همه آفتابی خواهم كرد.

سپس اسپینوزا به بررسی علمی اسفار پنچگانه تورات می پردازد و اثبات می کند كه نویسنده آنها نمی تواند حضرت موسی(ع) باشد، بلكه نویسنده آنها كسی است كه سالها پس از وی می زیسته است. البته از برخی عبارات تورات كنونی (مانند خروج 17:14واعداد 21:14) معلوم می شود كه حضرت موسی(ع) نیز نوشته هایی داشته است.


12-عهد عتیق: عهد عتیق نامی است كه مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به كتاب یهودیان داده اند. مسیحیان به هردوعهد عقیده دارند. عهد عتیق به زبان عبری و اندكی از آن به زبان كلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. كتاب تورات درآغاز عهد عتیق قرار دارد.

همچنین نسخه ای از عهد عتیق به زبان یونانی وجود دارد كه از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سَبعینیه (ترجمه هفتاد) می نامند. گفته می شود این ترجمه حدود سال 258 ق.م. به امر بَطْلَیمْوس فیلادِلْفوس پادشاه مصر، توسط 72 تن انجام گرفته است. این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنكه مشتمل بر قسمتهایی است كه در نسخه عبری موجود یافت نمی شود. این بخشها اپوكریفا (Apocrypha) یعنی پوشیده، نام دارد و از قدیم الایام مورد شك بوده است؛ اما مسیحیان معمولاً آن را نمی پذیرفته اند. حدود پنج قرن پیش، درجریان نهضت اصلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوء ظن جدی مسیحیان پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال 1826 جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریكایی طبع و نشر كتاب مقدس به طور رسمی آنها را از كتاب مقدس حذف كردند .كلیسهای كاتولیك و ارتدوكس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذكور را بخشی از عهد عتیق می شمارند.

اینك سخنی پیرامون ارجاع به كتاب مقدس: هنگام ارجاع به كتاب مقدس، نخست نام كتاب، آنگاه شماه باب و سرانجام شماره فقرات ذكر می شوند، مثلاً «پیدایش 1:27» یعنی سفر پیدایش، باب 1، بند 27.

عهد عتیق 39 كتاب دارد كه از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می شوند:

تورات و بخش تاریخی عهد عتیق.

حكمت ، مناجات و شعر.

پیشگوییهای انبا.

1-12- بخش تاریخی عهد عتیق: بخش تاریخی عهد عتیق با تورات و تورات با سفر پیدایش آغاز می شود. آفرینش جهان، آدم و حوا و خوردن از درخت معرفت نیك و بد و همچنین اخراج ‌آنان از باغ عدن، داستان فرزندان ‌آدم، طوفان ‌نوح، حوادث‌ مربوط ‌به ‌حضرت ‌ابراهیم (ع)، اسماعیل(ع)، اسحاق(ع)، یعقوب(ع) و یوسف(ع) در این سِفرآمده است. چهار سفر بعدی سیره حضرت موسی(ع) و تاریخ بنی اسرائیل را شرح می دهد. این سیره تولد، بعثت، هجرت (خروج از مصر در حدود 1290ق.م.) تشكیل حكومت و رحلت آن حضرت را در بردارد. مقدار زیادی از احكام و قوانین، ضمن عباراتی منسوب به وحی، در این چهار سفر وجود دارد. به عقیده یهودیان و مسیحیان، مؤلف اسفار پنجگانه تورات حضرت موسی(ع) است. تاریخ بنی اسرائیل از زمان حضرت یوشع(ع) به بعد در دوازده كتاب بعدی ادامه می یابد. این بخش مشتمل بر 17 كتاب است:

سِفر پیدایش (آفرینش ‌جهان، داستانهای آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و یوسف).

سِفر خروج(تولد و بعثت موسی(ع)، خروج بنی اسرائیل از مصر به سینا و احكام ).

سفر لاویان (احكام كاهنان یعنی روحانیون یهودی كه ازنسل هارون و از خاندان لاوی هستند).

سفر اعداد (آمار بنی اسرائیل در عصر حضرت موسی(ع)،شریعت و تاریخ ایشان ).

سفر تثنیه (تكرار احكامی كه در اسفار پیشین آمده است و تاریح بنی اسرائیل تا رحلت حضرت موسی).

مجموع این پنج سِفر، تورات خوانده می شود.

صحیفه یوشع (تاریخ و سیره یوشع بن نون جانشین حضرت موسی).

سفر داوران (تاریخ قاضیان بنی اسرائیل، قبل از نصب پادشاهان).

كتاب روت (شرح حال زنی به نام روت، ازجدات حضرت داوود ).

كتاب اول سموئیل (تاریخ سموئیل نبی و تعیین شائول- یعنی طالوت-به سلطنت ).

كتاب دوم سموئیل (پادشاهی حضرت داوود).

كتاب اول پادشاهان (ادامه پادشاهی داوودو پادشاهی حضرت سلیمان و جانشینان او ).

كتاب دوم پادشاهان (ادامه تاریخ پادشاهان بنی اسرائیل تاحمله بُختُنَصّروجلای بابل).

كتاب‌اول تواریخ ایام(نسب نامه بنی اسرائیل و تكرار تاریخ ایشان تا وفات داوود).

كتاب دوم تواریخ ایام ( تاریخ پادشاهی حضرت سلیمان (ع) و ملوك بعدی تا جلای بابل .

كتاب عزرا( نوسازی اورشلیم یعنی بَیْتُ الْمَقْدِس و آزادی یهودیان همراه عُزَیر).

كتاب نَحَمیا( نوسازی اورشلیم و بازگشت یهودیان از زبان نحمیا ساقی اردشیر اول پادشاه هخامنشی).

كتاب استر (رفع خطر نابودی از یهود با وساطت استر ،همسر یهودی خشایارشا، مدفون درهمدان).

2 -12 - حكمت، مناجات و شعر: این بخش مشتمل بر 5 كتاب است:

كتاب ایوب(ع) ( ابتلا ،بی صبری و صبر آن حضرت !).

كتاب مزامیر یعنی زبور داودد (ع) (مجموعه 150 قطعه مناجات).

كتاب امثال سلیمان نبی(ع)( كلمات حكمت آمیز).

كتاب جامعه (اسم مستعار حضرت سلیمان ،مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان ).

كتاب غزل و غزلهای سلیمان(اشعار عاشقانه).

3-12- پیشگوییهای انبیا: بخش پیشگویی های انبیا مشتمل بر هشدارها و تهدیداتی پیرامون سرنوشت بنی اسرائیل است. برای فهمیدن این پیشگویی ها خواننده باید از جریانات آن زمان كاملاً آگاه باشد. این بخش مشتمل بر 17 كتاب است:

كتاب اِشَعْیا(طولانی ترین و معروفترین كتاب پیشگویی درعهد عتیق).

كتاب ارمیا(پیشگویی).

كتاب مراثی ارمیا(نوحه سرایی آن حضرت بر خرابی اورشلیم).

كتاب حزقیال (پیشگویی).

كتاب دانیال(پیشگویی وشرح مجاهدات حضرت دانیال نبی مدفون در شوش).

كتاب هوشع (پیشگویی).

كتاب یوئیل(پیشگویی).

كتاب عاموس(پیشگویی).

كتاب عوبدیا(پیشگویی).

كتاب یونس ( پیشگویی و داستان رفتن وی در شكم ماهی ).

كتاب میكاه (پیشگویی).

كتاب ماحوم(پیشگویی).

كتاب حَبَقَّوق(پیشگویی حضرت حَبَقَّوق نبی مدفون در تویسركان )

كتاب صفنیا(پیشگویی).

كتاب حّجی( پیشگویی).

كتاب زكریا(پیشگویی).

كتاب ملاكی (پیشگویی).

4-12 – اپوكریفای عهد عتیق: اینك برای آشنایی با اپوكریفای عهد عتیق نامهای آن كتب را می آوریم. لازم است اشاره كنم كه نسخه هایی از كتاب مقدس كه دارای اپوكریفاست، هم از نظر تعداد كتب اپوكریفا و هم از نظر ترتیب با یكدیگر اختلاف دارند. منبع بیشتر این كتابها ترجمه سبیعینّه است. تا كنون اپوكریفا به زبان فارسی دیده نشده است، اما نسخه هایی از آن به عربی و انگلیسی و زبانهای دیگر وجود دارد. یك مجموعه اپوكریفا در241 صفحه به زبان عربی، مشتمل بر 10 كتاب زیر است:

طوبیا، یهودیت، استر(یونانی)، حكمت، یشوع بن سیراخ، باروك، نامه ارمیا، دانیال(یونانی)، مكابیان اول و مكابیان دوم.

13- عقاید و احكام مذهبی: عالم دینی، پزشك و فیلسوف یهودی، موسی بن مَیْمون(1135-1204 م) به آیین یهود لباسی نو پوشاند و سیزده اصل برای آن ترتیب داد، به این شرح :

وجود خدا .

یگانگی او .

مجرد بودن او .

نداشتن زمان .

حكمت او در امور.

عدالت.

قابل تقرب بودن از راه عبادت .

اینها مربوط به خدا بود ، اما سایر امور.

اعتقاد به نبوت.

برتر بودن حضرت موسی(ع).

اعتقاد به آسمانی بودن تورات .

عدم جواز نسخ احكام .

آمدن مسیحای موعود .

قیامت و جاودانگی نفس آدمی .

1-13 خدا در یهودیت: یهودیت (مانند اسلام و مسیحیت) ازآغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت موسی(ع) تا انبیای پرشمار بعدی، باشرك مبارزه كرده اند. بدیهی است كه پیروان ادیان توحیدی در مواردی از دین خود غافل می شوند و به گونه هایی از شرك روی می آورند. این مسأله هیچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یك دین، از تحقیقات خود دانسته اند كه ادیان دو گونه اند:

الف- ادیانی كه مردم را از شرك برحذر می دارند، مانند ادیان ابراهیمی.

ب - ادیانی كه شرك را به مردم تعلیم می دهند، مانند ادیان شرقی.

نام خاص خدا در دین یهود یَهْوَهْ یعنی باشنده (موجود) است. این نام بسیار احترام دارد و بر زبان آوردن آن حتی از طریق قرائت تورات حرام است. بر اثر این تحریم، كسی تلفظ حقیقی آن را نمی داند و گاهی ‌در كتابهای علمی مغرب زمین، از باب احتیاط آن را بدون حركت (YHWH) ثبت می كنند. اما گروهی از محققان برآنند كه تلفظ حقیقی آن یَهْوَهْ است. هنگامی كه معبد سلیمان بر پا بود، بالاترین مقام مذهبی یهود حق داشت سالی یك بار در روز عاشورای تقویم یهودی (دهم ماه تِشْری، در اوایل پاییز)، در قدس الاقداسِ آن معبد، نام یَهْوَهْ را بر زبان آورد و دعا كند. هنگام تلاوت تورات نام مزبور به اِدونای به معنای آقای من تبدیل می شود و حركات همین كلمه را روی آن می گذارند، از این رو گاهی آن را یِهُوَهْ ضبط كرده اند.

یكی دیگر از نامهای خدا اِهْیِه اَشِرْاِهْیِه است به معنای هستم آنچه هستم . این نام در سفر خروج 3:14 ودربرخی ادعیهاسلامی (مانند دعای شب عرفه ) آمده است و بر اثر نسخه برداری افراد كم اطلاع ،به آهِیّأ شَراهِیّأ تبدیل گردیده است.

14- ظهور انبیا: یهودیان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهای كلامی گسترده‌ای دارند.همچنین برای نبوت معنای ویژه ای قائلند كه پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اِشَعْیا، اِرْمیا، حِزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند.

پیامبران بسیاری در كتاب عهد عتیق مطرح شده اند. اشعیا ، اِرْمیا و عاموس بابیانات شیوای خود به بنی اسرائیل هشدار می دادند و آنان را ازعاقبت كارهای زشت وناروایشان بر حذر می داشتند و متذكر می شدند كه اسارت ذلت باری در پیش دارند . اما آنان به این گفتارها كمترین توجهی نمی كردند و ازسوی دیگر به قتل وحبس وآزارپیامبران خود كمرمی بستند . هفده كتاب پایان عهد عتیق كه كتابهای نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگویی هاست.

از 26 پیامبر مذكور در قرآن كریم 20 تن به اهل كتاب مربوط می شوند: آدم، نوح، ابراهیم، لوط، اسماعیل،اسحاق، یعقوب، یوسف، موسی، هارون، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، عُزَیر(عَزْرا)، ایوب، یونس، زكریا، یحیی و عیسی.

ازآن انبیا 6 تن به اهل كتاب ربطی ندارند: ادریس،(مگربه نام اَخْنوخ در سفر پیدایش5: 24)، شعیب(مگر به نام رَعوئیل درسفر خروج 2: 18 یا به نام یَترون در سفر خروج 3: 1)، ذوالكِفل، هود، صالح و محمد.

15- حكومت بنی اسرائیل: پس از حضرت موسی(ع)، حضرت یوشع بن نون به امر خدا به رهبری قوم برخاست. وی از رود اردن كه از شمال به جنوب فلسطین كشیده شده است، گذشت و بلاد كنعان و حدود آن را فتح كرد. به ادعای عهد عتیق سكنه بومی آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمین به بنی اسرائیل اختصاص یافت. جریان این جنگها در ششمین كتاب عهد عتیق، به نام صحیفه یوشع موجود است. پس از یوشع(ع) مردان بزرگی در بنی اسرائیل به رهبری مردم اشتغال داشتند كه داوران بنی اسرائیل نامیده می شوند. آنان عموماً سمت پیامبری یا پادشاهی نداشتند. تاریخ این رهبران در سفر داوران آمده است. آخرین داور بنی اسرائیل حضرت سموئیل(ع) دو پسر داشت كه شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو ، مردم ازآن حضرت درخواست كردند كه پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع بنی اسرائیل درآن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیادمردم، از طرف خدا جوانی را به پادشاهی آنان نصب كرد.

نخستین پادشاه بنی اسرائیل حدود 1030 سال قبل از میلاد انتخاب شد و نام این پادشاه در عهد عتیق (كتاب اول سموئیل، باب 9 به بعد) شائول و درقرآن كریم طالوت است (بقره :247).

پس از انتخاب نخستین پادشاه، جنگ مهمی میان بنی اسرائیل و فلسطینیان آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب بنی اسرائیل گردید. مهمترین قهرمان این قوم جُلْیات بود كه در قرآن كریم جالوت نامیده شده است. وی به دست حضرت داوود (ع) كشته شد و لشكر وی گریخت.

حضرت داوود جانشین حضرت طالوت شد (حدود 1015 سال قبل از میلاد ) و حضرت سلیمان به جای پدرش داوود (ع) نشست و مهمترین و با شكوهترین دوران بنی اسرائیل را به وجود آورد. وی معبد بسیار بزرگی در شهر اورشلیم (یعنی شهر سلامت )ساخت كه به نام هیكل سلیمان معروف شد (هیكل درزبان عبری به معنای ساختمان بلند است ). این معبد بعداً یك بار حدود 587ق.م. به دست بُخْتُنْصَّر و با دیگر در سال 70م. به دست شاهزاده رومی ، تیتوس (Titus) خراب شد.

پس ‌از رحلت حضرت سلیمان(ع)، فرزندش رِحُبعام زمام امور مملكت بنی اسرائیل را در كف گرفت و چون به ستمكاری پرداخت گروهی ازمردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمین یهودا( به نام یكی از فرزندان حضرت یعقوب) كه بخش نسبتاً كوچكتری بود، برای او باقی ماند. این قسمت كه شامل شهر اورشلیم (قدس) نیز می شد، اهمیت بسیاری داشت و نام «یهودی» از اینجا می آید. ده سبط دیگر، حكومت مستقلی به نام اسرائیل به رهبری فردی به نام یَرُبعام بن ناباط در شمال فلسطین تشكیل دادند. یربعام یكی از استانداران حضرت سلیمان(ع) بود.

تجزیه كشور مبدأ ضعیف و بدبختی آنان بود. پادشاهان یهودا و اسرائیل نیز عموماً گنهكار بودند و مردم را به گناه و بت پرستی دعوت می كردند.

16- اسارت بابل: به هر حال پیشگوییهای انبیای بنی اسرائیل تحقق یافت و پس از چندی آشوری ها كه در شمال بابل در عراق و سوریه كنونی حكمرانی داشتند و پایتخت آنان شهر نینوا بود به اسرائیل تاختند و عده كثیری را به اسیری بردند. چند سال بعد، پادشاه بابل بُخْتُنَصَّر كه درعهد عتیق نِبوكَدنِصَّر(یعنی بت «نِبو» تاج را نگهداری می کند) نامیده می شود، به اورشلیم حمله كرد و مردم یهودا را كشت و عده ای را به اسارات به بابل برد كه تا مدتی طولانی در آنجا بودند. اسیر شدن مردم اسرائیل و یهودا موجب پراكندگی آنان در خاورمیانه و سرزمینهای دیگر شد. این اسارت اهمیت ویژه ای داشت، زیرا گروهی ازمردم اسرائیل نیزكه‌درحمله‌پیشین توسط آشوریها از اسارت معاف شده بودند، در این یورش همراه با ساكنان یهودا به بابل كوچ داده شدند. این موضوع "جلای بابل" نامیده می شود.

یهودیان در زمان اسارت، برخی آداب و اخلاق مشركان را پذیرفتند و كمتر كسی در بین آنان از جلای وطن و اسیری و دشواری پرستش خدا رنج می برد.

باید توجه داشت كه انحصار طلبی و خود بزرگ بینی خوی و خصلت جدا نشدنی قوم كوچك یهود است و سایر اقوام جهان در واكنش به این صفات، با یهودیان از در دشمنی و ستیز درآمده و به تحقیر آنان پرداخته اند. شاید نخستین ویرانی شهرقدس وگرفتارشدن بنی اسرائیل به دست بابلیان در حدود شش قرن قبل از میلاد نیز به همین علت بوده است. اِرمیای نبی از جانب خدای متعال پیام آورده بود كه بنی اسرائیل نباید در برابرآن دشمن مقاومت كنند. ایشان این پیام را به چیزی نگرفتند وآن پیامبر رازندانی كردند.پس از سقوط شهر قدس، اِرمیا آزاد شد (ارمیا 39 : 14).

17- تجدید معبد: هنگامی كه كورش (یعنی خورشید) بنیانگذار سلسله هخامنشی، بابل را فتح كرد، یهودیان آزاد شدند و اجازه بازگشت به سرزمین خود را یافتند. اما بسیاری از آنان حاضر نبودند بابل را ترك كنند و در بابل و اطراف آن پراكنده شدند. اعلامیه كورش در مورد آزادی یهود حدود سال 538ق.م. صادر شد . كورش با این كار میان یهود محبوبیت زیادی به دست آورد.

گروهی از یهودیان نیز به فلسطین بازگشتند و به بازسازی شهر قدس آغاز كردند. در آن دوران همسایگان آن سرزمین احساس خطر كردند و مانع بر پایی یك حكومت مقتدر یهودی بر خاك فلسطین شدند. پس از آن حكومتهای ناتوانی در مناطق مختلف فلسطین برپا شد و پس از چند قرن آشفتگی، شهر قدس برای بار دوم به دست رومیان ویران شد و این ویرانی، یهودیان را در جهان پراكنده ساخت. از آن پس یهودیان در كشورهای بیگانه زندگی سختی را می گذارندند و انواع خواری و سركوفتگی را در جسم و جان خود می چشیدند.

18- پیدایش كنیسه: پس از بازگشت یهود از بابل، جامعه دینی نظام تازه ای یافت و معابدی ساخته شد كه بعداً كنیسه (synagogue) نامیده شد. این معابد مانند سایر معبدها معماری خاصی داشتند و در آنها قربانگاه و اماكن ویژه دیگری وجود داشت. هم اكنون نیز معبد یهودیان كنیسه نامیده می شود.

قبله یهود معبد سلیمان (مسجد اقصی) است؛ فقط سامریان قبله را كوه جِرزیم در نزدیكی شهر نابلس می دانند. آنان روزی سه بار نماز می خوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. درصورتی كه دست كم ده مرد در در كنیسه وجود داشته باشد، نماز برگزار می شود و در این حال یك نفر كه معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب می داند، جلو می ایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری می خواند و در مواردی ركوع می كنند. معروفترین عبارتی كه خوانده می شود، شِمَعْ (یعنی بشنو) نام دارد كه از تورات گرفته شده است:

(4) ای اسرائیل بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان وتمامی قوت خود محبت نما (تثنیه 6 : 4-5)

ادامه دارد...


منبع : پرسمان دانشجویی  
  • معرفی عبرانيان یا يهوديان
  • عبرانيان
  • يهوديان
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه