استاد انصاریان در سخنرانی خود با بیان اینکه از حالات بسیار پرارزش انسان که مایه آن را خداوند مهربان در قلب انسان قرار داده، امید است، اظهار کرد: البته طبق آیات قرآن کریم و روایات، حتماً و ضرورتاً، زُلف امید باید با زُلف عمل گره بخورد. آن کس که امید به عالِم شدن دارد، امیدش، یک امید الهی و امید انسانی است، باید امید به عالِم شدن داشته باشد ولی زلف این امید باید به زلف درس خواندن معقول و زحمت کشیدن برای خواندن و نوشتن و فهمیدن، گره بخورد.
وی ادامه داد: امید بدون عمل، امید بدون کار و امید بدون زحمت، حالتی بیارزش و یک سراب است، اما امیدی که از باطن، دستش در دست عمل است، این میوه و نتیجه دارد. اسلام که دینی زنده و دین حیات، دین رشد، دین کامل و دین تکامل بنده است، مردم را از امید واهی، از امید بیعمل و از امید بدون کوشش نهی میکند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم عنوان کرد: اگر بگوئیم چرا به خودمان زحمت تحصیل ایمان، عبادت، خدمت به عباد خدا، صدقه و انفاق و حل مشکلات مردم را بدهیم، خدا که کریم است، کریم هم که بخیل نیست، میتواند بیامرزد، میتواند مهرورزی کند، میتواند بهشت عنایت کند؛ بنابراین برای چه باید من جان بکَنم و برای چه بکوشم و کار خیر انجام دهم؟ این امید، یقیناً یک امید شیطانی و ابلیسی است.
این مفسر قرآن کریم با اشاره به اهمیت تلاش در شعر فارسی خاطرنشان کرد: در ادبیات فارسی هم شعرای حکیم، مردم را در همین زمینه به یک سلسله نکات باارزش توجه دادند، سعدی در گلستان میگوید: نابرده رنج، گنج میسر نمیشود. برای تحقق امید، حرکت و کوشش لازم است. البته این امید و این کوشش را هم باید به توکل به پروردگار گره بزنم و وجود مقدس او را وکیل خودم قرار بدهم که با لطفش و با رحمتش، به من کمک بدهد تا من این جاده امید را با مَرکَب عمل طی کنم، و به آن نتیجه مثبت و عالی که میخواهم برسم.
وی افزود: ده برادر صد درصد ناامید در کنار حضرت یعقوب پیغمبر زندگی میکردند، و از اینکه در این خانواده و در این زندگی، یوسف پیدا شود واقعاً ناامید بودند، آنها یوسف را بردند در چاه انداختند. فکر این برادرها این بود که وی باید بعد از سرنگون شدن در چاه، سرش و بدنش، به دیوارههای چاه و به صخرههای چاه خورده باشد و در آب چاه هم فرو رفته و مرده باشد اما پدر اصلاً این فکر را نمیکرد. قرآن مجید میگوید دور هم که جمع شدند، گفتند: «احب الی ابینا منا»، یوسف جایگاهش در پیش پدر، خیلی بهتر از ماست و وجودش سبب شده که درصد بیشتری از محبت پدر ما متوجه یوسف بشود.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم با بیان اینکه این ارزیابیشان هم غلط و اشتباه بود، تأکید کرد: هیچ وقت پیغمبر خدا(ص) زمینه تحریک اولادش را برای ظلم کردن فراهم نمیکند. پیغمبر معصوم است، آنها خیالاتی شده بودند و این متن قرآن است که این که بردند و در چاه انداختند، یوسف با اینکه هفت یا هشت سالش بود اما عقل یک آدم چهل ساله را داشت و میدانست که گوش دادن به حرف پدر، وقتی حرف مثبت است، واجب است، پس یوسف، خوابش را برای برادرانش نقل نکرد، شاید آنها بو برده بودند ولی کاری به خوابش نداشتند بر اثر خیال نادرستشان که یوسف پیش پدر ما جایگاه ویژهتری دارد، طرح نابودیاش را کشیدند، حالا هم بعد از سی و پنج سال به شدت ناامید از این هستند که دوباره یوسف در این زندگی طلوع کند اما یعقوب ناامید نبود.
استاد انصاریان خاطرنشان کرد: لذا حضرت یعقوب به فرزندانش در سفر سوم فرمود: «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ» (یوسف: 87)، یعنی بلند شوید و بروید و تحسس از یوسف کنید. این خیلی جمله زیبایی است و این جمله، کاربردش در کارهای مثبت است، اما تجسس که غیر از تحسس است، کاربردش برای مسائل منفی است؛ لذا در سوره حجرات تمام مرد و زن را از تجسس در پنهان مردم منع میکند ولی در سوره یوسف قبول میکند که بندگانش در مقام تحسس از خیر برآیند. یعنی احساس یک پدیده مثبتی کنند، بعد حضرت یعقوب فرمود: «لا ییأسوا من روح الله الا القوم الکافرون»، یعنی خدایی که به شما ایمان و توکل داده، مایه امید را در قلبتان ریخته و دستور به عمل کار خیر، عبادت و خدمت داده، شما با این امیدتان که گره به عمل خورده اصلاً نباید ناامید از پروردگار باشید، این امیدتان به نتیجه میرسد.
این مفسر قرآن کریم ادامه داد: بعد میگوید هیچ کسی از خدا ناامید نمیشود، مگر مردمی که درونشان نجس و پلید است، حقایق را درک نکردند، واقعیات را نمیدانند و آنها ناامیدند. ولی مؤمن همیشه امیدوار است. خداوند، کراراً در قرآن مجید به مردان و زنان مؤمن وعده رحمت، وعده مغفرت و وعده جنت داده است. در حق خودش گفته است: «ان الله لا یخلف المیعاد» یعنی من وعده شکن نیستم، مؤمن هستی، اهل عبادت و اهل خدمت هستی، اهل پول خرج کردن در راه خدا و اهل زکات و اهل خمس هستی، من مغفرت و رحمتم را، شامل حال تو میکنم و درهای بهشتم را هم به رویتان باز میکنم.
استاد انصاریان تأکید کرد: اگر با این همه مسائل الهیه، آدم دلسرد کِسِل و ناامید باشد، فکر نمیکنم خداوند، با بودن انبیا، ائمه و اولیا و شهدا، در روز قیامت، به ما محل بگذارد، شاید هم دست رد به سینهمان بزند؛ چون من هنوز یقین به وعده خدا، به آیات قرآن و به وعدههای انبیا پیدا نکردم، نماز میخوانم، روزه میگیرم و کار خیر هم میکنم اما قلبم نسبت به وعدههای خدا و انبیا لنگ است، در حالیکه نباید اینگونه باشد.
این مفسر قرآن کریم با بیان اینکه ما تا آخر عمرمان باید نشاط داشته باشیم و شاد باشیم، اظهار کرد: نباید کسل باشیم، حالا در گذشته، پنجاه گناه هم مرتکب شدیم، بیش از صد بار، خداوند در قرآن فرموده است که گناهان مؤمن را با توبه و با پشیمانیش میبخشم؛ یعنی اصلاً جای دلسردی برای ما نگذاشته است. این خیلی مهم است که آدم به وعده راستگوترینها که پروردگار است یقین پیدا کند.
وی افزود: مرحوم فیض کاشانی(ره)، هم در کتاب شافی، هم در کتاب کافی و هم در وافی، که برگرفته شده از چهار کتاب ریشهای شیعه است، نقل کرده است که گاهی شیعهها میآمدند پیش ائمه(ع)، گردن کج میکردند و قیافه غصهدار نشان میدادند، امام سؤال میکرد چه شده؟ چه پیشامدی برایت آمده؟ میگفت: هیچ پیشامدی نیامده، چیزی نشده ولی میبینم پیر شدم، هفتاد هشتاد سالم است، دو روز، من را از دنیا بیرون میبرند و وارد عالم برزخ و بعد قیامت میکنند، که نمیدانم وضعم چه خواهد شد، نگران و ناراحت هستم، ائمه ما در مقابل اینها، یک سؤال میکردند که آیا پیرو ما اهل بیت(ع) هستید؟ آنها هم میگفتند پدر و مادرمان فدایتان، کاملاً پیرو شما اهل بیت(ع) هستیم، امام میفرمودند: نباید نگران باشید، چون بعد از مردن هم با ما و در بهشت هم با ما هستید.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم با بیان اینکه آدم باید در همه لحظات مواظب خودش باشد، عنوان کرد: مخصوصاً در این روزگار ما که از در و دیوار و بالا و پایین و مغرب و مشرق، دریاوار فساد میبارد، باید بیشتر مواظب باشیم.
منبع : پایگاه عرفان