درباره عبادت امام مجتبی علیه السلام روایت است که آن حضرت در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و برترین مردم به شمار میرفت. هنگامی که حج به جا میآورد، بسیاری از اوقات با پای برهنه از مدینه تا مکه میرفت.
هر وقت به یاد مرگ میافتاد میگریست و اگر در حضورش سخن از قبر به میان میآمد گریان میشد و چون به یاد قیامت و بر انگیخته شدن در محشر میافتاد اشک میریخت و هر وقت به یاد عبور از صراط میافتاد گریه میکرد و هر گاه به یاد حضور مردم برای حساب در پیشگاه خدا میافتاد ناگهان فریاد میکشید و از شدّت بیم و هراس از هوش میرفت و غش میکرد. هر زمان برای نماز آماده میشد، اعضایش از خوف خدا میلرزید و هر وقت از بهشت و دوزخ سخن میگفت چون شخص مار گزیده مضطرب میگشت، آنگاه از خدا خواستار بهشت میشد و از آتش دوزخ به او پناه میبرد و چون آیهای که با «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»* شروع میشود تلاوت میکرد، میفرمود:
لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک .
بار خدایا! فرمانبردارم، فرمانبردار.
و نیز هنگامی که مشغول وضو میشد اعضایش میلرزید و چهره مبارکش زرد میشد؛ وقتی که میپرسیدند: چرا چنین حالی پیدا میکنی؟
میفرمود:
سزاوار است کسی که در برابر پروردگار عرش میایستد، رنگش زرد و اعضایش دچار رعشه و لرزش شود.
هر گاه به در مسجد میرسید روی به آسمان میکرد و میفرمود:
خدایا! مهمان تو بر در خانهات ایستاده است؛ ای خدای بخشنده! گنهکار پیش تو آمده؛ ای خدا! ای مهربان! از گناهانم به خاطر بزرگواریت درگذر.
برگرفته از کتاب اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين، نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان