حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام در سحرگاه بيست و هفت رجب، وقتى صورتش را روى قبر پيغمبر صلى الله عليه وآله گذاشت، گريه كرد و عرضه داشت: دلم
نمىخواهد از كنار تو بروم.
خوابش برد. در حالى كه اشك روى صورت حضرت مانده بود، پيغمبر صلى الله عليه وآله را ديد. البته خواب امام و پيغمبر با بيدارى آنان يكى است؛
«تَنامُ عَيْناىَ وَ لايَنامُ قَلْبِى»
خواب براى آنها حجت است. پيغمبر صلى الله عليه وآله را در خواب ديد، همديگر را در آغوش گرفتند. امام حسين عليهالسلام گريه كرد و فرمود: نمىخواهم از نزد شما بروم، اما پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: حسين من!
«اخْرُجْ فَانَّ اللّه قَدْ شاءَ انْ يَراكَ قَتِيلًا»
نزد من نمان، به سمت عراق برو. حسين من! خداى تو، براى حفظ دين و زحمات انبيا عليهمالسلام و من، شهادت را براى تو رقم زده است و مقامى در اين عالم براى تو قرار داده كه جز از طريق شهادت به آن مقام نخواهى رسيد.
اين سفر و كربلا براى او تلخ و سخت بود. چون به حضرت گفته بودند: حسين جان! سربالايى سنگينى به نام جهاد، شهادت، آتش گرفتن خيمهها و اسارت گرفتن زينب و بچهها در پيش دارى، اگر در اين سربالايى حركت كنى، به گنج ابدى مىرسى كه آن گنج مخصوص تو است و براى كس ديگرى نيست.
بالا رفتن از اين سربالايى تلخ است و نفس نفس زدن و خسته شدن دارد. شاميان و كوفيان بايد در طلا و نقره و آب خنك بغلتند و تو در اينجا با فرزند شش ماهه، بچههاى يك يا دو ساله از تشنگى بميريد.
اما امام عليهالسلام فرمود:
«الهى رِضاً بِقَضائِكَ صَبْراً عَلى بَلائِكَ تَسْلِيماً لِامْرِكَ لامَعْبُودَ لِى سِواكَ»
به هيچ چيز غير از خودت نظر ندارم. در عوض اين شهادت چه چيزى به او دادند؟ سه جمله از وجود مبارك امام زمان عليهالسلام راجع به جايزه شهادت امام حسين عليهالسلام تحليل كردهام كه فكر مىكنم آن سخنرانى از لطفهاى خاص پروردگار به من بوده، و در عمرم نسبت به حضرت ابى عبدالله الحسين عليهالسلام بىنظير بوده است.
منبع:صبر از ديدگاه اسلام،
منبع : پایگاه عرفان