اين پيغمبر ما صلى الله عليه وآله بود كه با آن قدرت و توان، بعد از روز سوم كه از نماز برمىگشت، مىفرمايد: در مسير مسجد، شخصى يهودى خاكستر بر سر من مىريخت، سه روز است كه او را نمىبينم. به اصحاب خود نيز اين موضوع را نگفته بودند و زود به خانه رفته، لباسهاى خود را مىشست و حاضر نبود به مردم بگويد كه ببينيد اين يهودى با من چه مىكند.
پيامبر صلى الله عليه وآله سنبل صبر، استقامت و حوصله بودند و سرشار از مهر، محبت و خدمت. انسانهاى عجول و شتابزده نمىتوانند «عبدالله» باشند. از پدر و مادر خود در خانه نگهدارى كنيد و آنها را از خود دور نكنيد و صبر را پيشه راه خود كنيد كه آن دو، كليد درهاى بهشت هستند، گرچه كافر باشند.
يك نفر به پيامبر صلى الله عليه وآله عرض كرد: اين يهودى همسايه من است، آيا بر سر شما خاكستر مىريخت؟ فرمودند: بله.
گر بر سر نفس خود اميرى، مردى
ور بر ديگران خرده نگيرى، مردي
مردى نبود فتاده را پاى زدن
گر دست فتادهاى بگيرى، مردى
اين يهودى اين گونه دوست داشته كه از ما پذيرايى كند، اما سه روز است كه از ما پذيرايى نكرده است. گفت: آقا! او مريض است. فرمود: ما در مدينه زندگى مىكنيم و لازم است كه به عيادت او برويم. شما اسرائيلىها! صهيونيسمهاى آمريكا و اروپا! حداقل به خود زحمت مطالعه در روش پيغمبر ما را بدهيد، به ما ياد دادند كه به عيادت مريض هم كيش شما برويم.
خدا در قرآن فرموده است: زكات واجب به هشت سهم تقسيم مىشود، يك سهم آن را به مسيحى، يهودى و زرتشتى فقير بدهيد. چه خوب مزد هزار و پانصد ساله ما را، يهودىها و مسيحىها به ما دادند. بسيار عالى محبتهاى ما را تلافى كرديد.
شما به اسلام و اسلاميان جنايت كرديد و ما در ايران به يهوديان هم مسلك شما كمال محبت را كرديم. ما در كشور فرانسه هفت ميليون مسلمان داريم، اجازه نمىدهيد كه يك نفر به عنوان نماينده مسلمانان به مجلس شما برود، اما بيست هزار يهودى در كشور ما زندگى مىكنند و در مجلس ما نماينده دارند.
يهودىها در بازار ما مغازه دارند و مردم از آنها خريد مىكنند. بانكها به آنها وام مىدهند، مردم ايران به يهودىهاى اينجا بىاحترامى نكردند، اما شما يهودىهاى خارج از كشور ما، اين گونه جواب مسلمانان را مىدهيد؟
فرمود: آن يهودى در شهر ما مريض است و لازم است كه به عيادت او برويم؟
به خاطر حفظ جان پيامبر صلى الله عليه وآله چند نفر به دنبال ايشان به راه افتادند. حضرت در زدند، پسر جوان آن يهودى آمد و درب را باز كرد. چشم او به رسول خدا صلى الله عليه وآله افتاد، حضرت فرمود: پدر تو درون خانه است؟ جوان گفت: پدرم در بستر افتاده است، فرمود: برو به او بگو كه من به عيادت تو آمدهام. جوان به كنار رختخواب پدرش آمد، گفت: بىمروتِ بىرحم، آن كسى كه هر روز بر سر او خاكستر مىريختى، با آن قدرتش، به عيادت تو آمده است.
گفت: پسرم! لحاف را روى سر من بكش كه من او را نبينم، زيرا از صورت او خجالت مىكشم. بعد به او تعارف كن تا وارد خانه شود. پيغمبر صلى الله عليه وآله كنار بستر او نشست.
پيامبر صلى الله عليه وآله دستور دادهاند كه وقتى به عيادت بيمار مىرويد، دست روى پيشانى مريض بگذاريد، با او آرام حرف بزنيد و طلب شفا كنيد، از مريض بپرسيد كه چيزى كم ندارد. طبيب نمىخواهد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله دست مبارك خود را بردند كه لحاف را بلند كنند، يهودى لحاف را محكم گرفت، گفت: اول مرا مسلمان كن، بعد لحاف را از روى من كنار بزن. من خجالت مىكشم.
عيادت مريض، حال يتيم، مردم، يهودى، مسيحى، زرتشتى، پدر و مادر كافر و مشرك را رعايت كردن، رعايت مردم در فروش جنس، از مسلمات دين اسلام مىباشد.
اكثر مردم به اندازه يك قبر نيز نمىتوانند زمين بخرند و خانه درست كنند. مهر و محبت، عدالت و كرامت، رحم و مروت، مردانگى و جوانمردى كجا رفته است؟
رعايت همسر، اولاد، داماد، عروس، نوه، همسايه و مردم، روشهاى بسيار ريشه دار الهى است كه وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله به مردم انتقال دادند تا مردم در اين مدتى كه در دنيا زندگى مىكنند، همه با هم باشند، به هم اعتماد كنند، همديگر را دوست داشته باشند و به هم كمك كنند و حق هم ديگر را رعايت كنند.
«تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرّ وَ التَّقْوَى» اسلام چه برنامههاى عاطفى و دقيقى دارد. تا دير نشده است، پدر و مادر پير خود را از آسايشگاه به خانه بياوريد. آنها در آنجا بر اثر تنهايى دق مىكنند، به مرگ طبيعى نمىميرند. آنها با عاق كردن شما نميرند. برويد و از كسانى كه پدر و مادرهاى آنها در آسايشگاهها مردند بپرسيد كه بعدها چه بلاهايى به سر پسران و دختران آنان آمده است.
خداوند چوب به جا مىزند
اگر مىزند بىصدا مىزند
منبع:صبر از ديدگاه اسلام،
منبع : پایگاه عرفان