قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

معنى كبر

امّا كبر : بدان كه كبر ، خاطرى است كه در ترفّع نفس و تعظيم او و تكبر در پى آن خاطر رفتن است و تواضع خاطرى است در فروتن قدر نفس و حقير داشتن او و تواضع پيروى كردن آن خاطر كردن است و هر يكى را از اين عامى هست و خاصى :

امّا تواضع عامى آن است كه به ملبس و مسكن و مركب دون قدر و كفايت خود كند و تكبر در مقابله آن ، آن كه در اين اشيا ترفع ورزد .و تواضع خاصى آن است كه نفس را رام كند بر آن كه حق از همه كس قبول كند ، وضيع و شريف و صغير و كبير و تكبّر در مقابله آن ، اين ترفّع كند و آن معصيت محض است و خطيئتى عظيم .پس حصن تواضع عامى آن است كه ابتدا و انتهاى خويش ياد كنى و حالى كه در آنى از انواع آفات و اقذار تذكّر فرمايى . چنان كه گفته اند : أوّلُكَ نُطْفَةٌ قَذِرَةٌ ، وَآخِرُكَ جيفَةٌ مَذِرَةٌ ، وَأَنْتَ فيما بَيْنَهُما حامِلُ الْعَذَرَةِ ، اوّلت نطفه گنديده بوده و آخرت مردار است نجس و تو بين اين اوّل و آخر حمّال نجاستى !!

و حصن تواضع خاصى تذكر عقوبت آن كس است كه از حق روى بگرداند و در باطل از حد بگذراند . اين جمله كفايت است مرد مستبصر را .به قول عارف روشن ضمير ، مرحوم وحدت كرمانشاهى :

 

 

هركه از تن بگذرد جانش دهند                         هركه جان در باخت جانانش دهند

 هركه در سجن رياضت سركند                       يوسف آسا مصر عرفانش دهند

هركه نفس بت صفت را بشكند                         در دل آتش گلستانش دهند

هركه گردد نوح عشقش ناخدا                           ايمنى از موج طوفانش دهند

 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه