دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی با اشاره به اینکه دل نشان دهندهٔ پروردگار است؛ گفت: همهٔ صلاح ها و فسادها به زلف دل گره خورده، دل سالم، پاک و صاف بماند، کمبودها و مشکلات تمام میشود.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مهدیهٔ عباسآباد همدان با بیان اینکه در طول روز بارها و بارها در رکوع و سجود ذکر می گوییم، اظهار کرد: ذکر زمانی کامل گفته میشود که دل و فکر هم دنبال آن ذکرِ ظاهر، ذکر بگوید؛ وقتی با دل و فکر وارد این ذکر میشویم، حقیقت ذکر و چهرهٔ ذکر، خود را به ما نشان میدهد. لفظ که فقط به زبان جاری میشود و هیچ نقشی را به ما نشان نمیدهد، اما کسانی که با دل و فکر میگویند و زبان را بدرقهٔ دل و فکر میکنند، این نقش عظیم را که یک نقش توحیدی است، به آنها نشان میدهد و آن اینکه کسی که برای او نماز میخوانی، از هر عیب و نقصی پاک است و در وجود مقدس او یک عیب هم دیده نمیشود، چون عیبی نیست.
چرا زندگی ما عیب، مشکلات و کمبودهایی دارد؟
وی با بیان اینکه عیب ها و مشکلات ناشی از دل های انسان هاست، گفت: بینقص و بیعیب بودن خداوند، ممکن است به ذهن ها بیاورد، من که مملوک خداوند هستم و در خیمهٔ حکومت و تدبیر او زندگی میکنم و وابسته تکوینی به او هستم، من که از ولادتم مملوک بودهام و تا لحظهٔ رفتن در قبر هم مملوک هستم، بخواهم یا نخواهم، قبول داشته باشم یا نداشته باشم، بالاخره آثار زندگی من نشان میدهد من مملوک هستم و در این عالم خلقت و در خلقت تکوینی خودم هیچ اختیاری ندارم؛ نه خورشید به ارادهٔ من طلوع میکند و نه غروب میکند، نه ستارگان به ارادهٔ من در شب خودشان را نشان میدهند و نه به ارادهٔ من غایب میشوند، یک قطره آب در کل این کرهٔ زمین به ارادهٔ من نه بهوجود میآید و نه حرکت میکند و من هیچ ارادهای ندارم که جلوی حرکت کره زمین و مرگ خود را بگیرم، چرا زندگی من این چنین عیب، نقص و مشکلات دارد؟ این عیب و نقص از کجاست؟ قرآن می فرماید: «ما اصابک من سیئة فمن نفسک»، هر بلایی به سرت میآید، هر عیبی، هر نقصی و هر مشکلی که گریبانت را میگیرد، برای باطن خودت است، چهلروزی بیا و دل را صاف کن، همهٔ عیبها میرود، اصلاً عیب میترسد که کنار دل سالم بماند. تو قلبت را پاک و صاف کن، کمبودها و مشکلات تمام میشود.
وی افزود: رسول خدا(ص) میفرمایند: «إنّ فی الجسد لمضغة ان صلحت صلح الجسد کل و ان فسدت فسدت الجسد کله» یک پارهگوشت در وجودت است که اگر آن پارهگوشت سر و سامان الهی داشته باشد، تمام اعضا و جوارحت سر و سامان الهی دارد، همچنین قرآن میگوید: «ما اصابک من سیئة فمن نفسک» در باطن و داخل وجودت است.
استاد انصاریان علت وجود برخی از مشکلات را عشق به پول عنوان کرد و گفت: عشق برخی به پول اینقدر شدید است که نمیتوانند وصیت پدر و حق خواهر و برادر را تحمل کنند؛ این مشکل از عالم بالا و عالم خاک نیست، از دل انسان هاست، اگر دل الهی بود، این همه مشکلات و عیب ها پدید نمی آمد.
وی درباره ضرورت پاکی دل به سخنی از پیامبر اشاره و اظهار کرد: امت من، در درون شما پارهگوشتی است که «ان صلحت صلح الجسد کله»، اگر آن پارهگوشت درست، صالح و سالم باشد، تمام اعضا و جوارح شما سالم خواهد بود؛ «و ان سقمت»، اما اگر آن پارهگوشت مریض باشد، «سقم الجسد کله»، تمام اعضا و جوارحتان مریض است، چشمتان هرز است، گوشتان شنوای غیبت و تهمت و شایعه می شود، زبانتان هم آلوده است، شکمتان هم به حرام آلوده است، دستتان هم به قلم و به جنس حرام آلوده است، قدمتان هم شما را در مراکز آلوده میبرد و قبولکننده هم هستید. «الا» هشیار باشید امت من که آن پارهگوشت «و هی القلب»، دل شماست.
وی درباره نگاه مرحوم آقانجفی(ره) از مراجع کمنظیر شیعه به قلب انسان ها گفت: قلب مرحوم آقانجفی گوشتی نبود و در باطنشان خورشید بود. مرحوم آیتالله العظمی خوئی، مرحوم آیتالله ایروانی، مرحوم آیتالله العظمی میلانی و سهنفر دیگر، پس از درگذشت آقا ضیاءالدین عراقی که استاد کل بود، نزد حاجشیخ محمدحسین اصفهانی کمپانی رفتند و در اتاق نشستند، گفتند: آقا، درس آقاضیاء به اینجا رسید، مُرد و ناتمام ماند، شما بزرگواری میفرمایید که از اینجا به بعد درس را برای ما شش نفر بگویید؟ مرحوم کمپانی فرمود: نه حاضر نیستم که دنبالهٔ درس آقاضیاء را بگویم! آقا چرا؟ شما که بخیل نیستید! فرمود: نه من بخیل نیستم. خدا یک علمی به من داده و یک زبانی که باید هزینه کنم، اما من چنین درسی را شروع نمیکنم. علتش را نمیفرمایید؟ چند روز است که آقاضیاء از دنیا رفته است؟ گفتند: هفتروز است. فرمود: دیروز در اتاق خلوتم که سلام نماز صبحم را دادم و داشتم تسبیحات صدیقهٔ کبری میگفتم -نه با زبان، بلکه با دل- دیدم درِ اتاق خودبهخود باز شد و آقاضیاء عراقی از در وارد شد و به من گفت: آقاشیخ محمدحسین یکهفتهٔ دیگر ملکالموت میآید و تو را میآورد، مهمان ما هستی. من یکهفتهٔ دیگر بیشتر در دنیا نیستم، درس را شروع کنم، ناقص میشود. سرِ یک هفته هم از دنیا رفت. دل نبود، خورشید بود و برزخ را میدید. دلْ صدای خدا را میدهد، اگر گوش کر نباشد! چون دل میلش به صعود است و طبیعت قلب به نزول میل ندارد.
استاد انصاریان در پایان گفت: دل نشاندهندهٔ پروردگار است؛ همهٔ صلاح و فساد ما به زلف این یک تکهگوشت گره خورده است.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان