دارالعرفان/ استاد حسین انصاریان گفت: معیّت امیرمؤمنان (ع) با حق مانند معیّت روح با بدن انسان زنده است، منتها با این فرق که معیّت امیرمؤمنان (ع) با حق ابدی است.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل موسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، مفسرّ، محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم در بخشی از کتاب ارزشمند «علی مع الحق و الحق مع علی» به مبحث چیستی معیت علی و حق پرداختند و افزودند: معیّت امیرمؤمنان (ع) با حق مانند معیّت روح با بدن انسان زنده است، منتها با این فرق که معیّت امیرمؤمنان (ع) با حق ابدی است.
استاد برجسته حوزه علمیه ادامه داد؛ آن حضرت با حق یکی شده و بین آنها وحدت برقرار شده است بنابراین هرگز، حق از امیرمؤمنان (ع) قبض نمیشود، به گونه ای که علی (ع) یک طرف و حق طرف دیگر بماند؛ حق همواره با حضرت و ایشان نیز با حق است: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» یعنی امیرمؤمنان (ع) و حق مانند روح و بدنی هستند که با هم یکی شدهاند. هر کدام نباشند دیگری نخواهد بود. حق باشد؛ یعنی علی هست و علی باشد یعنی حق هست. این «معیّت» آن قدر درهم تنیده و متصل است که حق، علی است و علی حق است.
در دنیا و آخرت هیچ حادثه و نیرویی امیرمؤمنان علی (ع) را از حق جدا نمیکند
ایشان ادامه داد: رسولخدا (ص) میفرماید: یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ؛ حرکت حق و امیرمؤمنان (ع) یک حرکت است؛ این گونه نیست که حق برای خودش در مسیری باشد و علی هم برای خودش در مسیری دیگر؛ به عبارت دیگر در دنیا و آخرت هیچ حادثه و نیرویی امیرمؤمنان علی (ع) را از حق جدا نمیکند.
استاد انصاریان به ولایت علی (ع) در غدیرخم اشاره و تصریح کرد: زمانی که پیامبر (ص) از آخرین حج خود که به «حجهالبلاغ» معروف شد، باز میگشتند و کمتر از دو ماه به آخر عمرشان باقی نمانده بود، در محلّ غدیرخم، وقتی دست قرآن ناطق، علی (ع) را بلند کرد و ولایت و خلافت آن حضرت را علنی کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» خداوندا هر کسی علی (ع) را دوست دارد، دوستش بدار و هر کس دشمن علی (ع) است او را دشمن بدار! یعنی کسی که از حق جدا شود و دشمنی با حق داشته باشد، سزاوار رحمت الهی نیست. رسول گرامی اسلام (ص) از خدای مهربان عالم درخواست میکند که خدایا کسی که از علی (ع) جدا میشود و سبب جدایی مردم از علی (ع) میشود را نیامرز و او را از عذاب قیامت بچشان؛ این نفرین حضرت مستجاب شد و کسانی که از حق جدا شدند و یا عامل جدایی مردم از حق شدند در عذاب الهی خلود خواهند داشت.
استاد انصاریان سکوت امیرمومنان (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) را نشانه ای از معیّت آن حضرت با حق دانست و افزود: این معیت امیرمؤمنان (ع) با حق بود که پس از رحلت پیامبر اسلام، سکوت اختیار کرد، سکوتی که از هر فریادی در این عالم طنین انداز تر بود؛ به علت معیّت حق و علی بود که آن حضرت صبر اختیار کرد، صبری که جز با آن، حق تحقق نمییافت. عکسالعمل آن حضرت نسبت به حوادث سیاسی پس از رحلت رسولخدا (ص) تا روز شهادتشان این گونه بود که فرمود: «صَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذی وَ فِی الْحَلْقِ شَجی؛ من در طول این ۲۵ سال غصب خلافت، مانند کسی که خار تیزِ بیابان به چشم او و استخوان تیز در گلوی او فرو رفته باشد، شکیبایی ورزیدم» این است تجلّی حق در حقیقت و معیّت امامت و حق.
سکوت و صبر علی (ع) تنها برای حفظ حقی بود که با آن معیّت داشت
نویسنده کتاب «سیدالشهدا (ع) و یارانش» ادامه داد: سکوت و صبر علی (ع) تنها برای حفظ حقی بود که او با آن معیّت داشت. حقّی به نام دین و حقیقتی به نام اسلام. امروز در کره زمین بیش از یک میلیارد مسلمان زندگی میکنند، اکنون در اروپا، آمریکا، آفریقا و آسیا، گرایش به فرهنگ امیرمؤمنان (ع) بسیار فراوان است، همه این میلها و گرایشهایی که در سرتاسر دنیا به فرهنگ اسلام و حق وجود دارد، محصول صبر امیرمؤمنان (ع) است.
استاد انصاریان به سنخیّت امیرمؤمنان (ع) و حق اشاره و خاطرنشان کرد: امیرمؤمنان (ع) و حق، آنچنان جذب یکدیگرند که جدایی میانشان امکانپذیر نیست، اساساً یک نوع اتحاد و یگانگی میان حق و امیرمؤمنان (ع) وجود دارد که نمیتوان یکی بدون دیگری را تصور کرد و این همه محصول سنخیت و شباهت فوق العادهای است که میان حضرت و حق وجود دارد؛ به علّت این شباهت و سنخیّت آنچنان یگانگی صورت گرفته است که نمیتوانیم حق را از امیرمؤمنان (ع) جدا تصور کنیم بنابراین هر جا حق باشد، علی هست و هرجا علی باشد، حق هم حضور دارد.
ایشان ادامه داد: محبّت، یک امر قلبی است و تشخیص اینکه چه کسی به انسان علاقه دارد با چشم سر امکانپذیر نیست، البته از راه آثار محبّت و فعل مُحّب میتوان نشانههایی را دریافت، ولی بدون عکس العمل محبّ تشخیص محبّت امکانپذیر نیست؛ چرا که محبت از امور قلبی و غیرمادی است. با توجه به این نکته در کتاب ارزشمند «اصول کافی» که از کتب بسیار مهم شیعه است، درباره جایگاه محبّت امیرمؤمنان (ع) روایات فراوانی وجود دارد که این روایات از نظر سند بسیار قوی است و با آیات قرآن نیز سازگاری کامل دارند؛ یکی از آن روایت این است که از قول امام صادق(ع) نقل شده است که ایشان فرمودند: شخصی نزد امیرمؤمنان (ع) آمد و عرض کرد: «والله اِنِّی اُحِبُّکَ»؛ به خدا سوگند! من تو را دوست دارم. امیرمؤمنان (ع) به او فرمود: «کَذِبْتَ» دروغ میگویی؛ بار دیگر این مرد عرض کرد؛ به خدا سوگند شما را دوست دارم! حضرت هم دوباره فرمود: دروغ میگویی! و این مطلب تا سه بار تکرار شد، هر بار آن مرد میگفت: به خدا سوگند! شما را دوست دارم و حضرت میفرمود: راست نمیگویی. سپس امیرمؤمنان (ع) فرمود: خدای متعال هزار سال قبل از خلقت بدنها، اول روحها را آفرید، آنگاه محبان ما را به ما شناساند، تو هنگامی که دوستان ما را معرفی کردند کجا بودی؟ به عبارت دیگر حضرت فرمود: من از ابتدای آفرینش آدم تا آخرین نفری که به دنیا میآید را مشاهده کردم؛ اما تو در صف دوستان من نبودی. پیروان و دوستداران حق اینگونه جذب حق هستند، به گونه ای که قبل از عالم خلقت، ارادت و محبت خود را به نمایش گذاشتند.
استاد انصاریان با اشاره به اینکه جاذبه حق و امیرمؤمنان (ع)، تشابه فراوانی با جاذبه خورشید عالمتاب دارد؛ بیان داشت: خورشید در منظومه شمسی به عنوان مرکز گردش منظومه شمسی است، یعنی همه سیارات و قمرها، حول محور خورشید در حرکتاند؛ حال اگر اینها به اندازه سر سوزنی از مدار خود تجاوز کنند یا ذوب میشوند یا منجمد خواهند شد. خورشید حق و امیرمؤمنان (ع) نیز در این عالم به عنوان مرکز گردش تمام مخلوقات در صراط مستقیم است، کسی که طالب حق است اگر ذرّهای از مدار خود پیشی گرفت ذوب و اگر عقب ماند منجمد خواهد شد. «فَالرّاغِبُ عَنْکمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ لَکمْ لاحِقٌ، وَالْمُقَصِّرُ فی حَقِّکمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَکمْ، وَ فیکمْ وَ مِنْکمْ وَ اِلَیکمْ، وَ اَنْتُمْ اَهْلُه پوُ، وَ مَعْدِنُهُ» شعاع خورشید امامت، نه زمان میشناسد، نه مکان، یعنی در سراسر عالم ملک و ملکوت شعاع آن قرار دارد. نکته مهم این است که برای بهرهمندی از این شعاع پرتو افشان حق، باید خود را در معرض دریافت آن قرار دهیم. به طور قطع، کسی که تمام پنجرههای دریافت شعاع خورشید را به روی خود مسدود کند، هرگز از تأثیرات مثبت خورشید بهرهمند نخواهد شد.
ایشان ادامه داد: عامل جاذبه خدای متعال، امیرمؤمنان (ع) است، اگر در حد توان، مانند امیرمؤمنان (ع) به عبادت و بندگی بپردازیم، جاذبه حضرت حق ما را جذب خواهد کرد. رباخواران، مجرمان حرفهای، ستمگران و ظلمکنندگان همگی از حقّ و امیرمؤمنان (ع) دور هستند. این قبیل افراد که در دنیا مجذوب حق نشدند، در قیامت نیز از این جاذبه الهی محروم خواهند ماند. چنانچه اگر نیّت انسان این باشد که در دنیا، با سیره و معارف امیرمؤمنان (ع) همراه باشد و هنگام مرگ نیز آن حضرت را ببیند، اگر در حدّ توان، در راه اهداف و رضایت امیرمؤمنان (ع) حرکت کرده باشد، البته این خواستههایش محقق خواهد شد. یعنی هنگام مرگ، آن حضرت به کمک او میآید و در قیامت نیز از شفاعت آن حضرت بهرهمند خواهد شد.
استاد انصاریان ذکر و حبّ علی را سرمایه شیعیان دانست و عنوان کردند: اگر از تمام پادشاهان و حاکمان دنیا پرسیده شود، سرمایه اصلی کشور را در کدام محل ذخیره میکنند؟ پاسخ میدهند: در بانک مرکزی آن کشور، یعنی در ساختمان محکم و مطمئنی که از دستبرد سارقان و هرگونه خطرات احتمالی محفوظ باشد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که خزانه ثروت شیعیان کجاست؟ خدای متعال قلوب شیعیان را خزانه بالاترین و با ارزشترین ثروتها و گوهرها قرار داده است؛ جواهرهایی به نام پیامبر خدا و ائمّه معصومین در قلب ما قرار دارند، پس باید کوشید تا اینکه مبادا این خزانه مورد سرقت سارقان قرار گرفته یا دچار حریق شود.
نویسنده کتاب ارزشمند «تفسیر حکیم»، ادامه داد: معیت علی با حق هنگامی که دقیق تبیین و ترسیم شود، انسانهای حقطلب را به شخصیت ملکوتی و عرشی امیرمؤمنان (ع) آشنا میکند و به ما گوشزد میکند که چقدر در درک شخصیتشناسی امیرمؤمنان (ع) کوتاهی کردهایم.
استاد انصاریان با تأکید بر اینکه امیرمؤمنان (ع) و قرآن دو شاخه از یک حقیقت هستند و هرگز نمیتوان میان این دو جدایی قائل شد، گفت: خداوند متعال در قرآن به نقل از رسولخدا (ص) میفرماید: روز قیامت نبیمکرّماسلام، یکی از شِکوههایی که به خداوند عرضه میکند در مورد مهجوریت قرآن است: یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛ پروردگارا قوم من قرآن را مهجور کردند». قرآن و امیرمؤمنان (ع) یک حقیقت هستند و معیت دارند بنابراین به طور قطع یکی از مصادیق مهجور شدن قرآن، مهجور کردن امیرمؤمنان (ع) است که نباید از آن غافل شد و مهجوریت امیرمؤمنان (ع)، همان مهجوریت قرآن است.
استاد اخلاق حوزههای علمیه به یکی از نمونههای آشکار مهجور شدن قرآن کریم و علی (ع) اشاره و تصریح کرد: مهجوریت امیرمؤمنان (ع)، عمل نکردن به خواستهها و دستورات قرآن است. عدم اعتماد به قرآن کریم باعث میشود که پارهای افراد تصور کند فرهنگهایی غیر از قرآن میتواند دنیا و آخرت انسان را آباد کند بنابراین انسان کم اطلاع سر از حضور بر سفره بیگانگان درخواهد آورد. نشناختن حق یا عدم تبعیت از حق واقعاً ویرانگر است و انسان را از مسیر و صراط مستقیم دور میکند بنابراین متوجه میشویم که بعد از مهجوریت علی و کنارگذاشتن حق او تا به امروز، از حق فاصله گرفتند و دچار چه خسارتهای جبران ناپذیری شدند.
استاد انصاریان اظهارداشت: اگر مردم تصمیم جدی نگیرند که با حق گره بخورند و با حق معیّت پیدا کنند، مطمئن باشید که به موجودات خطرناکی تبدیل خواهند شد. جدا شدن از حقّ، انسان را از مدار انسانیت خارج میکند و دریچههای سعادت را به روی آدمی میبندد. به حوادث تلخ پس از رحلت رسولخدا (ص) دقت کنید؛ ماجرای سقیفه و هجوم به خانه صدیقه طاهره و جنگهای جمل، صفین و خوارج نهروان، اکثر مردم از حقّ جدا شدند.
ایشان افزود: تمام آثار و برکات مودّت به ذوی القربی نصیب کسانی میشود که در انجام این امرِخدای متعال، معیّت با قرآن و امیرمؤمنان (ع) پیدا کردهاند به عبارت دیگر، گرچه خدای متعال امرکرده است که با مودت به اهلبیت اجر و پاداش زحمات رسولخدا را پرداخت کنید، اما عمل به این دستور نفعی برای خود رسول اکرم ندارد؛ بلکه همه منافع این مودت نصیب خود امت اسلامی میشود. خدای متعال در سوره مبارکه سباء آیه ۴۷ به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم؛ بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواستهام برای خود شماست» به خاطر همین حقیقت است که رسولخدا به امیرمؤمنان (ع) فرمود: «یا علیانت وَ شِیعَتُکَ هُمُ الْفَائِزوْنَ؛ ای علی! تو و پیروانت رستگارید. پیروی از امیرمؤمنان (ع)، که پیروی از سخنان و رفتار اوست، همه امتثال امرخدای متعال است؛ چرا که بدون این معیّت که در کلمه مودّت جمع شده است، امتثالی صورت نگرفته و امکان قرار گرفتن در زمره همراهان با حق را از انسان سلب میکند.
استاد انصاریان در بخش دیگری از این کتاب ارزشمند «همراهی حق با علی» بیان داشتند: اگر پایبند سنت علوی باشیم؛ یعنی اگر همانطور که امیرمؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت، احکام خدا را بیان کردند، عمل کنیم، میتوانیم ادعا کنیم که معیت با حضرت داریم و پیرو و شیعه امیرمؤمنان (ع) هستیم.
انتهای پیام /
منبع : پایگاه عرفان