از جمله حوادثی که در ماه «ذی الحجة الحرام» رخ داده است و با آیات قرآن مجید ارتباط دارد، نزول سوره مبارکه انسان در شأن امیر مؤمنان علی(ع) و خانواده بافضیلت ایشان می باشد که در بیست و پنجم این ماه واقع شده و به همین مناسبت، این روز در تاریخ جمهوری اسلامی ایران با عنوان «روز خانواده» نامیده شده است. از آنجا که تفسیر کامل سوره مذکور در یک مقاله نمی گنجد، فقط به ذکر چند مطلب در این باره اکتفا می کنیم.
اشاره
از جمله حوادثی که در ماه «ذی الحجة الحرام» رخ داده است و با آیات قرآن مجید ارتباط دارد، نزول سوره مبارکه انسان در شأن امیر مؤمنان علی(ع) و خانواده بافضیلت ایشان می باشد که در بیست و پنجم این ماه واقع شده[1] و به همین مناسبت، این روز در تاریخ جمهوری اسلامی ایران با عنوان «روز خانواده» نامیده شده است.[2] از آنجا که تفسیر کامل سوره مذکور در یک مقاله نمی گنجد، فقط به ذکر چند مطلب در این باره اکتفا می کنیم.
1- نامهای سوره انسان
این سورة مبارکه، به نامهای «دهر»، «هَلْ اَتَی» و «ابرار» نیز نامیده شده است.[3]
معلوم است که این اسامیِ سه گانه را از آیة اول، چهارم و پنجم این سوره اقتباس کرده اند؛ ولی در روایات مربوط به فضیلت تلاوت، از این سوره با عنوان «هلْ اَتَی» یاد شده است.
2- فضیلت تلاوت این سوره
در فضیلت تلاوت این سورة مبارکه چند روایت نقل شده است که به ذکر سه مورد اکتفا می شود:
الف) در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «منْ قَرَأَ سُورَةَ هَلْ أَتَی کَانَ جَزَاؤُهُ عَلَی اللَّهِ جَنَّةً وَ حَرِیراً وَ مَنْ اَدْمَنَ قِرَاءَتَهَا قَوِیَتْ نَفْسَهُ الضَّعِیْفَةُ وَ...؛ [4] کسی که سورة «هلْ اَتَی» را بخواند، پاداش او بر خدای سبحان بهشت و لباسهای بهشتی است و کسی که به قرائت آن مداومت کند، نفس ضعیف او تقویت می شود...»
ب) از امام باقر(ع) روایت شده است: «کسی که سورة «هلْ اَتی» را در هر صبح پنجشنبه تلاوت کند، علاوه بر اینکه خدای رحمان چندین حور العین بر او تزویج می نماید، در قیامت نیز با پیامبر اکرم(ص) خواهد بود.»[5]
ج) شخصی به نام «علی بن عمر بن عطار» می گوید: روز سه شنبه محضر امام هادی(ع) شرفیاب شدم، حضرت فرمود: دیروز تو را ندیدم؟ عرض کردم: نخواستم روز دوشنبه مسافرت کنم. امام (ع) فرمود: «یَا عَلِیُّ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَقِیَهُ اللَّهُ شرَّ یوْمِ الْإِثنَیْنِ فَلْیَقْرَأْ فِی أَوَّلِ رَکْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَانِ»، ثُمَّ قَرَأَ أَبُوالْحَسَنِ(ع): فوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً؛ (ای علی! هر که بخواهد که خدا او را از خطر روز دوشنبه نگه دارد، در رکعت اول نماز صبح سورة «هَلْ اَتَی» بخواند، سپس امام(ع)[برای تأیید مطلب،] آیه یازدهم همان سوره را قرائت کرد.»[6] البته منظور از «ذلک الیوم» در آیة مذکور، روز قیامت است و تطبیق آن به روز دوشنبه نوعی جرْی و تأویل می باشد.
3- مدنی بودن سوره
در اینکه سورة «هَلْ اَتَی» در «مدینه»
نازل شده است یا در «مکه» میان مفسّران گفتگو است. مفسّر بزرگ، مرحوم طبرسی(ره) در این باره چهار قول نقل می کند:
الف) تمام سوره مکی است؛
ب) تمام سوره مدنی است؛
ج) تمام سوره مدنی است، جز جملة «وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثماً أَوْ کفُوراً»؛
د) از اول سوره تا پایان آیه 22: «وَکانَ سعْیُکُمْ مَشْکُوراً» مدنی و از آغاز آیه 23: «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تنْزِیلاً» تا پایان سوره مکی است.[7]
و پس از بیان چند مطلب، روایتی را با یک واسطه از «حاکم حسکانی» و او با هشت واسطه از «ابن عباس» نقل کرده است که در آن هشتاد و پنج سوره مکی و بیست و هشت سورة مدنی را به ترتیب نزول نام برده و سوره «هَلْ اَتَی» را بعد از سورة «رحمان» و قبل از سورة «طلاق» دوازدهمین سوره از سوره های مدنی شمرده است.[8]
و از کتاب «ایضاح» استاد «احمد زاهد» نیز همین مضمون را از «ابن عباس»، «عکرمه» و «حسن بن ابی الحسن بصری» نقل کرده است.[9]
مفسّر و فقیه نامدار شیعه، شیخ طوسی(ره) در تفسیر آیات مربوط به «ابرار» در اوایل سوره می گوید: شیعه و سنّی روایت کرده اند که این آیات در شأن حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، زمانی که سه شب افطاری خود را به دیگری دادند، نازل شده است.[10]
قریب به مضمون فوق در عبارت مرحوم طبرسی نیز آمده است.[11]
بدیهی است که اعتراف شیعه و سنّی بر نزول آیات مربوط به «ابرار» در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، دلیل بر مدنی بودن آیات مذکور می باشد؛ زیرا می دانیم که امام حسن و امام حسین(ع) در «مدینه» متولد شده اند.[12]
علامه طباطبایی(ره) در آغاز تفسیر این سوره می گوید: «این سوره مدنی است؛ یعنی یا همه اش در «مدینه» نازل شده و یا بخش اول آن که بیست و دو آیه می باشد، در «مدینه» و بخش بعدی آنکه نُه آیه می باشد، در «مکه» نازل شده است. و روایات اهل بیت(ع) همه بر این متّفقند که این سوره در «مدینه» نازل شده و روایات اهل سنّت نیز در این مورد بسیار زیاد است و به حدّ «استفاضه» رسیده است.»[13] و در بحث روایی نیز پس از نقل مطالبی برای اثبات «مدنی » بودن این سوره، می گوید: «بهترین دلیل بر نزول آیات مربوط به «ابرار» در «مدینه» ذکر نام «اسیر» در میان افراد اطعام شونده می باشد؛ زیرا می دانیم که مسلمانان در «مکه» اسیری نداشتند تا اطعام نمایند.»[14]
«جعفر شریف الدین» می گوید: «سوره انسان بعد از سوره الرحمن نازل شده و چون نزول سوره الرحمن در مابین صلح «حدیبیه» و غزوة «تبوک» واقع شده، معلوم می گردد که سورة انسان نیز در همان تاریخ (مابین سال ششم تا نهم هجرت) نازل شده است.»[15]
قرطبی (از مفسّران اهل سنّت) در آغاز تفسیر این سوره می گوید: «از اول تا پایان آیه بیست و دوم در «مدینه « و از آیه بیست و سوم «اِنَّا نحْنُ نَزَّلْنَا...» تا آخر سوره در «مکه» نازل شده است.»[16]
در «تفسیر نمونه» آمده است: «اجماع علما و مفسّران شیعه بر این است که همه یا حدّ اقل قسمتی از آیات آغاز سوره که مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بیان می کند، در «مدینه» نازل شده، که شأن نزول آن؛ یعنی داستان نذر علی و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) و فضّه مشروحاً خواهد آمد. و همچنین مشهور در میان علمای اهل سنت نیز نزول آن در «مدینه» است.» سپس تعدادی از علمای اهل سنّت قائل به مدنی بودن این سوره را نام می برد.[17]
4- شأن نزول سوره
روایات بسیاری که به حدّ «تواتر معنوی» رسیده اند با عبارات مختلف از طریق شیعه و سنّی درباره شأن نزول این سوره رسیده است که نقل تمام آنها در یک مقاله نمی گنجد، لذا خلاصه و «قدر مشترک» آن روایات را که در «تفسیر نمونه» و کتاب «الغدیر» آمده است، در اینجا نقل می کنیم.
«ابن عباس» می گوید: حسن و حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند. حضرت به علی(ع) گفتند: ای ابوالحسن! خوب بود برای شفای فرزندان خود نذری می کردی. علی(ع) و فاطمه(س) و فضّه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند (طبق بعضی از روایات حسن و حسین(ع) نیز گفتند ما هم نذر می کنیم که روزه بگیریم.)
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. امام علی(ع) سه من جو قرض کرد، فاطمه(س) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد، گفت: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا اَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ»؛ سلام بر شما ای خاندان محمد!» مستمندی از مستمندان مسلمین هستم، غذایی به من بدهید، خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند. آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و نزدیک افطار، وقتی که غذا را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمی بر در خانه آمد. اینان همگی آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (و بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند.)
در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد و اینان باز سهم غذای خود را به او دادند. هنگامی که صبح شد، علی(ع) دست حسن و حسین(ع) را گرفته بود و خدمت پیامبر(ص) آمدند. زمانی که پیامبر(ص) آنها را مشاهده کرد، دید از شدّت گرسنگی می لرزند! فرمود: این حالی را که در شما می بینم برای من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد. هنگامی که وارد خانة فاطمه(س) شد، دید دخترش در محراب عبادت ایستاده، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمهایش به گودی نشسته است. پیامبر(ص) ناراحت شد، در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت: ای محمد! این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید، سپس سورة «هلْ اَتَی» را بر او خواند (بعضی گفته اند که از جملة «اِنَّ الأبْرَارَ» تا آیه «کَانَ سعْیُکُمْ مشْکُوراً» که مجموعاً هجده آیه است، در این موقع نازل گشت.)[18]
شأن نزول فوق برگرفته از روایاتی است که علاوه بر شیعه، در میان اهل سنت نیز مشهور؛ بلکه متواتر است؛ زیرا اگرچه بعضی از علمای اهل سنت این حدیث را نقل نکرده اند و یا سورة «هلْ اَتَی» را از سوره های مکی شمرده اند؛ ولی بسیاری از آنها این قضیه را در کتابهای خود نقل کرده اند.
مرحوم فیروزآبادی شأن نزول فوق را از چند نفر از علمای اهل سنّت نقل کرده است.[19] همچنین علامه امینی(ره) از 34 نفر[20] و مرعشی شوشتری از 36 نفر از علمای معروف اهل سنت نقل کرده اند.[21]
«ملا فتح الله کاشانی» در تفسیر آیه مربوط به «ابرار» می نویسد: «باید دانست که به اتفاق جمیع اهل سنت این آیه و آنچه بعد از این است، در شأن امیر المؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) و فضّه که خادمه ایشان بود، نازل شده. «و نعم ما قال الشاعر فیه:
اَنَا عَبْدٌ لِفَتَی، اُنْزِلَ فِیهِ هَلْ اَتَی
إِلَی متَی أکتُمُهُ أکْتُمُهُ إِلَی مَتَی؟ [22]
من غلام آن جوانمردی هستم که سوره «هَلْ اَتَی» در شأن او نازل شده است. تا کی این فضیلت را پنهان کنم و پنهان کردنم تا کی ادامه یابد؟»
نزول این سوره در شأن حضرت علی و خانواده اش(ع)، به قدری معروف و مشهور بوده که در اشعار نیز آمده است و حتی «محمد بن ادریس شافعی» یکی از ائمة چهارگانه اهل سنت، در شعر معروفش می گوید:
إلام ألام وَ حَتَّی مَتَی
أعَاتَبُ فِی حَبِّ هَذَا الْفتَی
وَهلْ زُوِّجَتْ فَاطِمُ غَیْرَهُ
وَ فِی غَیْرِهِ هلْ اَتی «هَلْ اَتی»؟![23]
«در محبت این جوانمرد، تا کی مورد سرزنش باشم و تا چه زمانی مرا مورد عتاب قرار می دهید؟ مگر فاطمه به غیر او تزویج شد؟ و مگر سوره «هَلْ اَتَی» در بارة غیر او نازل شده است؟»
طبق نقل علامه امینی(ره) یکی از علمای اهل سنت به نام «حافظ ابومحمد عاصمی» دو جلد کتاب مستقل مفید به عنوان «زین الفتی فی تفسیر سورة هلْ اَتی» تألیف کرده و نزول این سوره را از فضایل حضرت علی(ع) برشمرده است. [24]
5- احتجاج حضرت علی(ع) به آیات سورة «هل أتی»
علاوه بر روایات و گفتار مفسّران قرآن اعم از شیعه و سنّی از صدر اسلام تا کنون که نزول این سوره در شأن امام علی(ع) و خانواده اش را اثبات می کند، خود حضرت علی(ع) نیز در مواردی برای اثبات حقانیت خود به آیات این سوره احتجاج فرموده است. با توجه به عصمت آن حضرت، شأن نزول مذکور، به صورت قطع و یقین اثبات می گردد. در اینجا فقط به دو مورد از احتجاجات آن جناب اشاره می کنیم:
الف) در حدیث مفصّلی از امام صادق(ع) چنین روایت شده است که: پس از غصب خلافت به وسیلة ابوبکر، حضرت علی(ع) با او احتجاج نمود و برای اثبات حقانیت خود، چهل و سه مورد از فضایل خود را به ابوبکر بیان فرمود و او تصدیق کرد. در میان جملات آن، این فراز از فرمایشات امام علی(ع) به چشم می خورد که فرمود: «فَأنْشِدُکَ بِاللهِ اَنَا صَاحِبُ الآیة "یوفُونَ بالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً"(الانسان/ 7( اَمْ اَنْتَ؟ قَالَ: بَلْ اَنْتَ؛ تو را به خدا سوگند می دهم که آیا صاحب آیه «یوفون بالنذر...» منم یا تو؟ ابوبکر گفت: بلکه تویی.»[25]
ب) جابر جعفی از امام باقر(ع) در یک روایت طولانی نقل کرده است: پس از مرگ «عمر بن خطاب» و جریان شورای شش نفری، وقتی که حضرت علی(ع) دید مردم می خواهند با «عثمان» بیعت کنند، برای اتمام حجّت برخاست و خطبه ای خواند که فرمود: «اِسْمَعُوا مِنِّی کَلَامِی فَاِنْ یَکُ مَا اَقُولُ حَقّاً فَاقبَلُوا وَ اِنْ یَکُ بَاطِلاً فَاَنْکِرُوا؛ سخن مرا بشنوید! اگر گفته های من حق باشد، بپذیرید و اگر باطل باشد، انکار کنید. » سپس موارد بسیاری از فضایل خود و خانواده اش را بیان نمود و در ضمن آنها فرمود: «نَشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ فِیکُمْ اَحَدٌ نَزَلَ فِیهِ وَ فِی وُلْدِهِ "إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً" (الی آخر السورة) غیری؟ قَالُوا: لَا؛ [26] شما را به خدا سوگند می دهم که آیا در میان شما غیر از من کسی هست که در باره او و فرزندانش این آیه نازل شده باشد «اِنَّ الأبرَارَ...» تا آخر سوره؟ گفتند: نه.»
6- معرفی «ابرار»
خدای سبحان در این سوره پس از تقسیم انسانها به دو گروه «شکور» و «کفور» و اشارة کوتاهی به مجازات سخت کافران، در بارة افراد «شکور» و «ابرار» می فرماید:
«إِنَّ الْأَبرارَ یشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجهِ اللَّه لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً * إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریراً * فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛ [27] «به یقین ابرار (نیکان) از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است، از چشمه ای که بندگان خاصّ خدا از آن می نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاری می سازند! آنها به نذر خود وفا می کنند و از روزی که عذابش گسترده است، می ترسند و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند. (و می گویند:) ما شما را برای خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و تشکّری از شما نمی خواهیم! ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی که عبوس و سخت است! (به خاطر این عقیده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه می دارد و آنها را می پذیرد، در حالی که غرق در شادی و سرورند.»
«ابرار» جمع «بَرّ» (بر وزن رَبّ) در اصل به معنی وسعت و گستردگی است و به همین جهت صحراهای وسیع را «بَرّ» می گویند و از آنجا که اعمال افراد نیکوکار نتایج گسترده ای دارد، این واژه بر آنها اطلاق می شود. و «بِرّ» (به کسر باء) به معنی نیکوکاری است.[28]
اگرچه «ابرار» عام بوده و بر تمام نیکوکاران قابل اطلاق است؛ ولی مصادیق اکمل آن همان کسانی هستند که در شأن نزول این سوره ذکر شده اند و مقصود اصلی، آنان هستند.
پی نوشت ها
[1] مسار الشیعه، شیخ مفید، ضمن مجموعه نفیسه، مکتبة بصیرتی، قم، 1396ق، ص23 (59)؛ توضیح المقاصد، شیخ بهایی، همان، ص32 (544)؛ تفسیر نور الثقلین، عـروسی حـویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق، ج5، ص473؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، انتشارات صدر، چاپ دوم، 1415ق، ج5، ص262؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، ج35، ص242 و ج95، ص199، و ج97، ص210؛ تقویم شـیعه، عـبد الحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، قم، چاپ نهم، 1388ش، ص393.
[2] تقویم حدیثی نورٌ علی نور، علیرضا رضازاده ساعی، مؤلف، 1391ش، 25 ذی الحجه.
[3] التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، دار الاحیاء التراث العـربی، بـیروت، بیتا، ج10، ص204؛ منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، کتابفروشی علمی، 1336ش، ج10، ص93؛ الموسوعة القرآنیة، علامه شرف الدین، دار التقریب بین المذاهب، بیروت، چاپ اول، 1420ق، ج10، ص280؛ کشف الاسرار، میبدی، انـتشارات امـیر کـبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش، ج10، ص 313؛ مـجمع البـیان، طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1420ق، ج10، ص608.
[4] البرهان، سید هاشم بحرانی، بیناد بـعثت، تـهران، چـاپ اول، 1416ق، ج5، ص543، ح 2؛ نور الثقلین، عروسی حویزی، ج5، ص467، ح 3؛ مجمع البیان، طبرسی، ج10، ص 608.
[5] البرهان، سید هاشم بحرانی، ج5، ص543، ح 1؛ نور الثقلین، عروسی حویزی، ج5، ص467، ح 1 و 2؛ مجمع البیان، طبرسی، ج10، ص608.
[6] نور الثقلین، عروسی حویزی، ج5، ص467، ح 4، و ص480، ح 42.
[7] مجمع البیان، طبرسی، ج10، ص608.
[8] در شمارش فـوق، سـوره حمد به حساب نیامده است، شاید به این خاطر باشد که سوره حمد دو بار نازل شده است؛ یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه.
[9] مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج10، ص613.
[10] التـبیان، شـیخ طوسی، ج10، ص211.
[11] مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج10، ص611.
[12] توضیح این مطلب در مبحث شأن نزول خواهد آمد.
[13] المیزان، علامه طباطبایی، انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین، قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج20، ص120.
[14] المیزان، عـلامه طـباطبایی، ص135.
[15] الموسوعة القرآنیة، جعفر شرف الدین، دار التقریب بین المذاهب، بیروت، چاپ اول، 1420ق، ج10، ص181.
[16] الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش، ج20، ص118.
[17] تفسیر نمونه، ناصر مکارم و جمعی از نـویسندگان، دار الکـتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و هشتم، 1386ش، ج25، ص330 ـ 332.
[18] الغدیر، علامه امینی، مکتبة امیر المؤمنین العـامه، (فـرع تـهران)، چاپ چهارم، 1396ق، ج3، ص111؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم و جمعی از نویسندگان، ج25، ص344 و 345.
[19] فضائل الخمسة من الصحاح السـتة، سـید مـرتضی فـیروزآبادی، انـتشارات اسـلامیه، تهران، چاپ دوم، 1392ق، ج1، ص254 ـ 259.
[20] الغدیر، علامه امینی، ج3، ص107 ـ 111.
[21] شرح احقاق الحق، حسین مرعشی شوشتری، با تحقیق شهاب الدین مرعشی نجفی، منشورات کتابخانه مرعشی نجفی، قم، بـیتا، ج3، ص157 ـ 171.
[22] تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، ج10، ص97.
[23] همان، ص98؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم و جمعی از نویسندگان، ج25، ص332.
[24] الغـدیر، عـلامه امینی، ج3، ص107.
[25] خصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرّسین، قم، 1403ق، ج2، ص548 ـ 553، فراز فوق در ص550، ابواب الاربعین فما فوقه، ح 30؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج20، ص134.
[26] احتجاج، مرحوم طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، 1403ق، جـ1، ص134 ـ145، فراز فوق در ص140؛ نور الثقلین، عروسی حویزی، ج5، ص474، ح 23؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج20، ص134.
[27] الانسان / 5 ـ 11.
[28] تفسیر نمونه، ناصر مکارم و جمعی از نویسندگان، ج25، ص 349.
منبع : مبلغان، ذی الحجة 1433 - شماره 158 , نوری، محمد اسماعیل
منبع : پایگاه حوزه