قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
تاریخ انتشار : 25 مهر 1396 ساعت 09:27 صبح

استاد انصاریان: خداوند همیشه توبه را قبول می‌کند/ با عبادت رشته اتصال به خدا را محکم کنیم

دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: در آیه 56 سوره الذاریات می فرماید: جنّ و اِنس را آفریدم که به خودم متصل شود و برای خودم آفریده‌ام. رشتهٔ اتصال چیست؟ عبادت است. این آیه خیلی روشن است، یعنی عمق آیه می‌گوید انسان را برای خودم خلق کردم که با رشته عبادت به من متصل شود و خاطرخواهی خداوند این است که بنده را به رشتهٔ عبادت بکشد تا به مقام لقاءاللهی برسد.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه هدایت تهران، اظهار کرد: آنقدر که آیات قرآن و روایات برای حفظ قلب سفارش کرده‌اند، برای عضو دیگر سفارش نشده است، امام صادق(ع) در روایت مفصّلی که جلد دوم اصول کافی نقل کرده، نظرشان به قلب این است که وضع قلب در وجود انسان وضع یک حاکم و سلطان است و اعضا و جوارح نیز عاملان، کارگران و ارتش او هستند.

عشق به امام حسین(ع)، امری قلبی است

وی ادامه داد: اعضا و جوارح فهمی ندارند، ابزار هستند و این محتویات قلب است که بین اعضا و جوارح به‌صورت فرمان‌دادن پخش می‌شود و اعضا و جوارح از قلب اطاعت می‌کنند. برای نمونه، انسان یا از طریق چشم یا گوش به چیزی علاقه پیدا می‌کند، قلب مورد علاقه‌اش را می‌خواهد، همهٔ اعضا و جوارح را در استخدام می‌گیرد که انسان را به آن موردِ علاقه‌اش برساند؛ در جهت مثبت، افراد عاشق حضرت حسین(ع) هستند، این عشق و این محبت، یک امر قلبی است. جایگاه محبت در قلب است و همهٔ اعضا و جوارح را به استخدام می‌گیرد که انسان به زیارت قبر مطهر آن حضرت برسد. چنین درک و شعوری را نه چشم دارد، نه گوش، نه دست و نه پا. امام ششم(ع) می‌فرمایند: تمام این حرکات متکی به قلب است؛ اگر مایهٔ قلب یک مایهٔ مثبت و قوی باشد، انسان به‌طرف متعلقات مثبت حرکت می‌کند یا متعلقات مثبت را فراهم می‌کند؛ اگر هم منفی باشد عمل، حال، حرکات و رفتارِ انسان منفی می‌شود.

اعمال، حرکات و رفتار مردم متکی به وضع درونشان است

استاد انصاریان با بیان اینکه آیه‌ای در قرآن وجود دارد که مفسرین روی این آیه بسیار بحث کرده‌اند، گفت: خدا به پیغمبر(ص)  می‌فرماید: به این مردم بگو «کلٌ» تک‌تک مردم، همهٔ مردم تا روز قیامت، «یعمل» تمام اعمال و حرکات و رفتارشان، «علی شاکلة» متکی به وضع درونشان است. این همینی است که همهٔ ما از همان روزگاران اول‌ شنیده‌ایم که «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، این کوزه قلب ماست و اینهایی که ما در بیرون انجام می‌دهیم، تراوشات قلب است؛ لذا برای قلب خیلی سفارش شده است، سفارش به اینکه قلب را مانند برگی حفظ کنید، خسی و خاشاکی در کویر نباشد که وقتی نسیم و باد می‌وزد، آن را زیرورو کند.

قدم ثابت حقیقی قلب، ایمان است

وی تصریح کرد: اگر قلب یک ‌قدم ثابتِ حقیقی داشته باشد، آن قدم ثابت حقیقی، همین ایمان است که همه دارید، باور خدا و قیامت در مقابل طوفان‌ها، گناهان و حرام‌ها زیرورو نمی‌شود و کنار خدا می‌ایستد، اگر یک‌وقتی هم لغزشی پیدا شود، پروردگار مهربان عالم در کنار این لغزش توبه قرار داده است.

خداوند تا همیشه توبه را قبول می‌کند

استاد انصاریان به معرفی خداوند در اول سورهٔ مؤمن اشاره و تصریح کرد: «یقبل التوبة من عباده»، خداوند تا همیشه توبه را قبول می‌کند، این است که آیات و روایات هیچ گنهکاری را ناامید نمی‌کند و می‌گوید تا زنده هستی، فرصت اصلاح داری و وقتی خودت را اصلاح کردی، من هم قبول می‌کنم و پس از آن قلب خود را حفظ کنید.

مقدمات مربوط به قلب را حفظ کنیم

وی در پاسخ به اینکه بندگان به چه صورت قلب خود را حفظ کنند؟ گفت: اختیار قلب که در دست ما نیست، مقدمات مربوط به قلب را حفظ کنید، یعنی ارتباط شما با واقعیات باشد که محبت آن واقعیات در قلب شما بنشیند. خود اصل محبت اختیاری نیست و دل یک‌دفعه با یک مقدماتی -با دیدن، با شنیدن- عاشق می‌شود؛ این شنیدن هم خیلی دخیل است در این که انسان محبت پیدا کند.

چرا می گویید زنان و دختران بی حجاب، احترام ندارند!

وی افزود: مقدمات را باید مواظب بود و اگر خدایی نکرده کسی گیر مقدمات تاریک، مقدمات ظلمانی و مقدمات حرام بیفتد، آن مقدمات مایهٔ ایجاد محبت به چه‌چیزی می‌شوند؟ به همان متعلقات باطل، متعلقات حرام و نمونهٔ خیلی روشن مطلب، همانی است که یکی از نمونه‌هایش را روز قبل شنیدید. یک نمونه از مقدمات: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» ﴿النور، 30﴾، به مردم مؤمن بگو چشم از نامحرمان بپوشند. این مطلب، جملهٔ اول آن روایت پیغمبر(ص) است که می‌فرمایند: خدا اگر کسی را دوست داشته باشد، درِ هشت خصلت را به روی او باز می‌کند که اولی آن «غض البصر عن محارم الناس»، چشم‌پوشی از حرام‌های مربوط به مردم، ناموس مردم، آبروی مردم و مال مردم است. آنچه که در زندگی مردم احترام و ارزش دارد و محترم است. وقتی پروردگار عالم عاشق بنده‌اش می‌شود، این کمک را به او می‌کند که از «محارم ناس» چشم بپوشد و هیچ‌وقت به‌دنبال نظربازی نسبت به ناموس مردم نمی‌رود. برخی می‌گویند این زنان و دختران بی‌حجاب، معلوم است که خانواده‌شان و خودشان بی‌دین هستند، احترامی ندارند و نگاه‌کردن به آنها عیبی ندارد؛ این تفکر از کجا آمده! چرا فکر می کنیم شما قابل احتمال هستید ولی آن زن و دختر احترامی ندارند! 

استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: بی‌دین همانند حیوان است، قرآن می فرماید: «اولئک کالانعام»، نگاه به بی‌دین همانند نگاه به یک قاطر، گاو و شتر می باشد؛ اما رسول خدا(ص) در اینجا مسئلهٔ پوشاندن چشم و «غض بصر» را گسترده کرده است. «غض البصر عن محارم الناس». محارم ناس، زن یهودی، مسیحی، زرتشتی و زن بی‌دین هم هست، ما یک‌طرف قضیه را قبول داریم که بی‌دین احترام ندارد؛ آن که به احکام خدا احترام نمی‌کند، احترام ندارد؛ ولی چشم شما که حرمت دارد، پس حرمت این را حفظ کن و نگذار با نگاهش، ایمان تو را تخریب کند و مسیر جهنم را به روی تو باز کند. جهنم که به روی همه بسته است و خودشان این مسئله را باز می‌کنند.

وی افزود: شما در کلمهٔ خلقت و آفرینش در قرآن مجید یا در روایات ملاحظه کنید، هیچ‌جا ندارد که پروردگار فرموده باشد «خلقت الانسان للنار»، من عمداً انسان را برای آتش جهنم آفریده‌ام! آنجاهایی که می‌خواهد بگوید برای چه یا برای چه‌کسی خلق کرده‌ام، فقط دوتا مطلب دارد.

با عبادت رشته اتصال به خدا را محکم کنیم

استاد انصاریان اظهار کرد: کلمهٔ خلقت در قرآن هست: «وَمٰا خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاّٰ لِیعْبُدُونِ» ﴿الذاریات، 56﴾، من جنّ و اِنس را آفریدم که به خودم متصل شوند و برای خودم آفریده‌ام. رشتهٔ اتصال چیست؟ عبادت است. این آیه خیلی روشن است، یعنی عمق آیه می‌گوید انسان را برای خودم خلق کردم که با رشته عبادت به من متصل شود و خاطرخواهی خداوند این است که بنده را به رشتهٔ عبادت بکشد تا به مقام لقاءاللهی برسد؛ اما هیچ جای قرآن «خلقت الناس للنار» ندارد؛ این است هدف خلقت انسان در قرآن؛ حال ممکن است فردی که وارد به قرآن است، بگوید پس این آیه در سورهٔ اعراف چه می‌گوید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ کثِیراً مِنَ اَلْجِنِّ وَاَلْإِنْسِ» ﴿الأعراف، 179﴾، «خلقنا» که نمی‌گوید، بلکه «ذرعنا» می‌گوید؛ یعنی ما جن و انس را برای عبادت آفریدیم و اینها رشته را بریدند و راه جهنم را به روی خود باز کردند، می‌توانستند نبرّند.

استاد انصاریان به مفهوم خلقت در روایت اشاره و اظهار کرد: وقتی مسئلهٔ خلقت ما از زبان انبیاء یا ائمهٔ طاهرین(ع) مطرح می‌شود، چقدر زیبا این ارزش خلقتی ما را بیان می‌کند. این روایت قدسی است و نقل آن هم برای ائمهٔ طاهرین(ع) یا انبیای خداست. «خلقت الاشیاء لاجلک»، قرآن دربارهٔ همین جمله خیلی آیه دارد که یکی از آیات، آیهٔ 164 سورهٔ بقره است. تمام موجودات را که در حیطهٔ حیات تو قرار دارند، برای تو آفریده‌ام، «خلقت الاشیاء لاجلک». در قرآن مجید، در آیات مربوط به آسمان و زمین، روز و شب، کشتی‌های روی آب، حیوانات حلال گوشت، صیفی‌جات، حبوبات، سبزی‌جات، میوه‌جات، اینهایی که در قرآن مجید آمده است، مثلاً آیهٔ 99 سورهٔ انعام، زیتون، انار، انگور، خرما، زرع و همهٔ روییدنی‌ها را می‌گوید: «سخر لکم»، به نفع شما به‌کار گرفته‌ا‌م؛ یعنی به آسمان و زمین و خورشید و ماه و شب و روز و تمام روییدنی‌ها گفته‌ام که در اختیار انسان باشند.

وی تصریح کرد: قرآن یک لغت جالبی دربارهٔ حیوانات حلال گوشت دارد و می‌گوید: من همهٔ اینها را «ذَلول» آفریده‌ام و روحیهٔ فرار از شما در این مجموعه حیوانات حلال گوشت نیست لذا مثلاً یک بچهٔ ده‌ساله می‌تواند شتر را از طویله بیرون بیاورد و بخواباند. آیات قرآن در این باره مفصّل است و کل آن آیات را در این حدیث قدسی یک جمله کرده است: «خلقت الاشیاء لک»، تمام موجودات را برای تو آفریدم.

خداوند انسان را برای خودش آفرید

استاد انصاریان در پاسخ به اینکه خداوند انسان را به چه دلیلی آفریده است؟ گفت: خداوند می فرماید: «وخلقتک لاجلک»، تو را برای خودم آفریده‌ام؛ اگر نمی‌خواستم برای خودم بیافرینم، مثل همهٔ حیوانات در جنگل رهایت می‌کردم، در صحرا رهایت می‌کردم تا به‌دنیا بیایی و بخوری و بخوابی و تکثیر مِثل کنی و بعد هم بمیری؛ اما من این کار را نکردم. این «خلقتک لاجلک» یعنی من تو را مثل ماهیان دریا نیافریدم که تو را در آب رها کنم تا تو را صید کنند و بخورند. تو را مثل حیوانات چهارپا نیافریدم که به قول امیرالمؤمنین(ع) در «نهج‌البلاغه»، علف چِر بشوی، این‌قدر به تو ارزش داده‌ام که «خلقتک لاجلی»، جهان و اشیا برای تو و تو برای من باشی.

وی در پاسخ به اینکه "تو شدن" از چه راهی میسّر است؟ گفت: دینداری، عبادت، اخلاق، همهٔ اینها را که به‌کار بگیریم، آن‌وقت در قرآن مجید، ما را با «ی» متکلم صدا می‌زند: «یا عبادی»، بندگانم! دیگر ما آن‌وقت بندهٔ شیطان نیستیم؛ چون اگر بندهٔ شیطان، بندهٔ هوای نفس، بندهٔ شهوات، بندهٔ نفس اماره بشویم، از حوزهٔ خطاب «یا عبادی» بیرون می‌رویم و دیگر به ما «یا عبادی» نمی‌گوید. امام حسین(ع) در راه به قصد کوفه می‌آمدند، ولی در کربلا پیاده‌شان کردند، مردم زمان خودشان، به جزء 72 نفر که منبع همهٔ کمالات بودند و جزء ناس زمان نبودند؛ همه «عبید الدنیا»، همه بندهٔ دنیا بودند، دیگر خدا آنها را «یا عبادی» نمی‌گوید، آنها را بندگان دنیا، بندگان شیطان، بندگان هوا، بندگان پول، بندگان شهوت می‌گوید؛ اما شما که در حوزهٔ ایمان هستید و مصرف‌کنندهٔ درستی هستید، یعنی نور خورشید، ماه، وضع شب، کیفیت روز، خوراکی‌ها و گوشت‌های حلال، پوشیدنی‌ها، مرکب‌ها، دارید اینها را سالم شرعی مصرف می‌کنید و بخشی هم به عبادت تبدیل می‌کنید، شما عبدالله هستید و به شما «یا عبادی» می‌گوید.

استاد انصاریان با طرح پرسشی مبنی بر اینکه حال می‌توانیم خود را ارزیابی کنیم که در فضای این خطاب «یا عبادی» هستیم یا نیستیم؟! گفت: این امر به دست خودمان است، ما که همدیگر را نمی‌شناسیم. خودمان می‌توانیم بفهمیم که ما در معرض این ندا قرار داریم یا نه! یقیناً قرار داریم و اگر در معرض این ندا نبودیم، از دین و ایمان بریده بودیم. این قیچی رکود اقتصادی و مشکلات، قیچی بداخلاقی‌ها، قیچی فشارهایی که به ما در بعضی از موارد وارد می‌شود - بین خود و خدای ما حق‌ ما نیست - ولی اینها برای ما قیچی نشده است که ما بِبُرّیم؛ معلوم است که ما هنوز در حوزهٔ «یا عبادی» قرار داریم. برخی به‌خاطر مشکلات مادّی و دنیایی فکر می‌کنند که مالیات، عوارض، بیمه، گوش‌ندادن به ما در دادگاه ها و یا اتاق‌ وزرا و وکلا، برای دین است؛ لذا از دین می‌برّند و از این خطاب خارج می‌شوند، در صورتی که این مسایل ربطی به دین ندارد.

ممکن است بگویید امام حسین(ع) را کشتند، ولی توهین به ایشان نکردند! امام، آن‌هم امامی که ما می‌شناسیم. ایشان آخرین‌نفری است که شهید شد. به‌طرف شریعه آمدند تا یک مقدار آب بخورند و بتوانند بیشتر بجنگند ولی جلوی ایشان را گرفتند و گفتند: از آب دنیا نخواهی خورد تا آب جهنم را بنوشی؛ یعنی آزار زبانی، آزار کاری و هر بلایی که بگویید سرشان آوردند، اما یک‌هزارم میلی‌متر روی مبارکشان از خدا برنگشت، با همهٔ وجودشان در آن حد نهایی عشق گفتند: «الهی رضا بقضائک» لذا باید مواظب باشیم از حوزهٔ این «عبادی» خارج نشویم این خطرناک‌ترین برنامه برای ماست.

برای خارج‌نشدن از «یا عبادی» باید قلبمان را نگه داریم

استاد انصاریان ادامه داد: برای خارج‌نشدن از «عبادی» باید قلبمان را نگه داریم: «یوْمَ لاٰ ینْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ * إِلاّٰ مَنْ أَتَی اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» ﴿الشعراء، 88-89﴾ این آیه می‌گوید «اَتی الله» یعنی خودتان باید یک قلب سالم بردارید و در بازار قیامت بیاورید؛ یعنی باید مقداری کار کنید و مراقب باشید، مقدمات را بپایید و مقدماتی که شما را به بیرون‌کردن از این خطاب می‌کشاند، به سراغش نروید.

دو نگاهی که خداوند انسان را از آنها منع کرد

وی به این مقدمات خطرناک اشاره و اظهار کرد: اول، نگاه‌کردن به نامحرمان است؛ این چشم می‌تواند خنجر به ایمانتان بزند، این چشم می‌تواند زخمِ کاری به ایمانتان بزند. دیدن نامحرم چیزی جز گناه به زندگی‌تان اضافه نمی‌کند. چشمتان کمبود هم ندارد که بخواهید این کمبود را با قیافهٔ نامحرم تأمین کنید. این‌قدر خدا منظرهٔ دیدنی برای شما گذاشته و این‌قدر تماشاگاه برایتان گذاشته است که حساب ندارد، مثلاً نگاه‌کردن به صورت پدر و مادر عبادت است، نگاه‌کردن به صورت عالم ربانی عبادت است، نگاه‌کردن به قرآن - که نخوانی و فقط نگاهش کنی - عبادت است، نگاه‌کردن به مؤمن عبادت است، نگاه محبت به زن، بچه، داماد، عروس، عبادت است.

 استاد انصاریان گفت: این ‌همه نگاه خوب در این عالم است. خدا نگاه به چهره نامحرم و عورت را بر ما حرام و بقیهٔ نگاه‌ها را حلال قرار داده است. خداوند به آدم و حوا هم خطاب کرد که کل این بهشت در اختیارتان است، هر جای آن می‌خواهید بروید و بخورید، «ولا تقربا هذه الشجره»، تنها یک‌ درخت به شما ممنوع است، با این یک درخت خود را از بهشت بیرون نکنید. امام محمدباقر(ع) می فرمایند: یک باغ بسیار آباد خوش آب‌و‌هوا - همهٔ درخت‌ها را هم خود خدا کاشته، چون بشری نبود – که تمام هم پرمیوه بود. آدم، حوا! «وَکلاً مِنْهٰا رَغَداً حَیثُ شِئْتُمٰا»، از هر میوه‌ای دلتان می‌خواهد، بچینید و گوارا بخورید، اما در مجموع این باغ به این یک‌ درخت چشم نداشته باشید «فَتَکونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِینَ» ﴿البقره، 35﴾، اگر به این یک‌ درخت چشم بدوزید، دیگر از حدّ خودتان خارج می‌شوید. آدم و حوا آمدند و از آن میوه چیدند. هنوز نخورده بودند که به آنها گفتند که هر دو از این باغ بیرون بروید! حالا میوه می‌خواهید، بیل و کلنگ بردارید و زمین را درست شیار بزنید، بکارید تا محصول به‌دست بیاید، بنشینید و بخورید. نگاه هم همین‌طور است؛ همهٔ نگاه‌ها در این عالم حلال است و دو نگاه حرام، نگاه به نامحرم و به عورت مرد یا زن مسلمان؛ بدانید همین یک نگاه، قلب و ایمان را نابود می‌کند.

انتهای پیام/


منبع : پایگاه عرفان
  • استاد حسین انصاریان
  • محرم الحرام 1439
  • دهه سوم محرم الحرام 1439
  • سخنرانی روز پنجم حسینیه هدایت
  • عشق به امام حسین(ع)، امری قلبی است
  • اعمال، حرکات و رفتار مردم متکی به وضع درونشان است
  • قدم ثابت حقیقی قلب، ایمان است
  • مقدمات مربوط به قلب را حفظ کنیم
  • چرا می گویید زنان و دختران بی حجاب، احترام ندارند!
  • خداوند انسان را برای خودش آفرید
  • برای خارج‌نشدن از «یا عبادی» باید قلبمان را نگه داریم
  • دو نگاهی که خداوند انسان را از آنها منع کرد
  • خداوند همیشه توبه را قبول می کند/ با عبادت رشته اتصال به خدا را محکم کنیم
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه