آیا در عرفان کیهانی واقعا عمل به دستورات دینی مدنظر است؟ فکر می کنید ایشان دین و مذهب را قبول دارند یا فقط شعار آن را می دهند؟
پاسخ:
پاسخ به این پرسش نیاز به تفصیل دارد اما آن چه در این مختصر قابل ذکر است این است که با تاسف باید گفت هر چند مفاهیم مقدسی به نام دین و شریعت و خدا در نوشته ها و گفته های سران عرفان حلقه ذکر شده است؛ اما این حقایق هیچ کدام در ناحیه باورها و اعتقادات زیربنایی جا نمی گیرد و دستورات دینی و کانال ارتباط با خدا که همان کانال رسالت است، کنار زده می شود و این جاست که یکی از تناقضات معرفت شناسانه در عرفان حلقه خود را نشان می دهد. یعنی از یک طرف به وجود دین و شریعت اذعان می شود و از طرف دیگر تمامی باورها و اعتقادات اساسی در ادیان الهی، جزء رنگ و لعاب های غیر لازم معرفی می شود.
خوب است یکی از اصول عرفان حلقه که ناظر به این مطلب است، آورده شود و کمی تحلیل شود. در کتاب عرفان کیهانی آمده است:
« اعتقادات افراد به دو بخش زيربنا و روبناتقسيم ميشود:
زير بنا بخش اشتراك فكري همهي انسانها بوده، همان گونه كه در بخش نظري و عملي عرفان كيهاني (حلقه) به اثبات ميرسد، شعور الهي و يا هوشمندي حاكم برجهان هستي است، كه در اين شاخهي عرفاني مورد بهره برداري قرار ميگيرد.
.. روبناي فكري نيز شامل دستورالعملهاي اديان و مذاهب و تعاريف و راههاي مختلف رسيدن انسان به تعالي است.. و عرفان حلقه با بخش اختصاصي روبناي فكري انسانها كه شامل اعتقادات و مراسم و مناسك مختلف است، برخورد و مداخلهاي ندارد.» (عرفان کیهانی ص 70)
متن بالا که طبق آن، اعتقاد افراد به زیربنا و روبنا تقسیم شده است، بیان گر تمامی حقیقت و حکایت گر ماهیت عرفان حلقه است. معلوم می شود که اعتقاد زيربنا در عرفان حلقه عبارت است از اعتقاد به شعور كيهاني و هوشمندي حاكم بر جهان هستي و اعتقاد روبنا عبارت است از دستور العملهاي اديان و مذاهب و راههاي رسيدن انسان به خداوند.
یکی از نکات بسیار در خور تامل در نوشته بالا این است که تمامی آن چه در دین الهی اسلام به عنوان اساس دین داری و اصول دین معرفی شده است که اعتقاد به توحید و خدا باوری هم در محور این هرم قرار دارد، همگی از نظر سردمداران عرفان حلقه جزء شاخ و برگ هاست و اساسا در درجه دوم اهمیت قرار دارند. اصولا معنای زیر بنا و روبنا غیر از همین چیزی نمی تواند باشد که روبنا چیزی است که اگر هم تحصیل نشود، چون زیربنا و ریشه تدارک دیده شده است؛ صدمه به سلوک معنوی نمی زند و راهزن و مانع در طریق عالم معنا نخواهد بود.
نکته مهم تر این است که در عبارات بالا به جای زیربناهای اعتقادی و اصول دین، مفهومی جعلی و جدید جایگزین شده است به نام « شبکه شعور کیهانی». طبق اصل بالا، کسی که به شعور کیهانی ایمان داشته باشد در حقیقت اصول عقیدتی اش کامل است و اگر کسی به این شبکه شعور مند معتقد نباشد، چون زیر بنا را تحصیل نکرده است؛ به هر چه که باور داشته باشد، سودی به حالش ندارد؛ هر چند که آن باور، باور به خدا و رسولانش و عالم رستاخیز باشد. اما اگر کسی به شبکه شعور جهانی ایمان بیاورد، اگر به ولایت معصومین هم باور نداشته باشد، اشکالی در عقاید و باورهایش نیست. چنان که وی در کتاب انسان از منظری دیگر صفحه 89 در نموداری رابطه انسان را با خدا ترسیم می کند و فقط یک واسطه را به عنوان رابط و واسطه ذکر می کند؛ آن هم شبکه شعور کیهانی است، نه ولایت اولیای الهی و نه شریعت وحیانی و نه کتاب خدا.
وی دقیقا همین نمودار را در کتاب عرفان کیهانی صفحه 87 هم ترسیم کرده است و باز تنها واسطه ارتباطی بین انسان و خدا را شبکه شعور کیهانی دانسته است.
آن چه در بالا گفتیم، لازمه اصل بالاست، نه تصریح و نص. هر چند که این لازمه که ما اثبات کردیم، لازم لاینفک و از دلالات غیر قابل تشکیک در اصل مذکور در کتاب است. خوش بختانه مولف کتاب انسان از منظر دیگر که همان رهبر عرفان حلقه است، در این کتاب به صراحت نتیجه گیری ما را متذکر شده است و آن چه ما تحت عنوان لازمه گفته وی آوردیم وی به عنوان اصل مجزا ذکر کرده است. می گوید:
« داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است.»( انسان از منظر دیگر، ص 126)
درهمین کتاب تصریح شده: « داشتن ایمان و اعتقاد به هیچ وجه برای حضور در حلقه لازم نیست.» ( همان ص 20)
مولف در جای دیگر در قدم اول تصریح می کند که « جهت بهره برداری از عرفان عملی نیاز به اتصال به شبکه شعور کیهانی است» ( همان ص 83) در قدم دوم می گوید:
« این اتصالات، اصل جدایی ناپذیر این شاخه عرفانی است.»
در قدم سوم می گوید:
« تنها شرط حضور در حلقه وحدت شاهد بودن است.» (همان ص 87)
آن چه از کنار هم قرار دادن عبارات بالا به دست می آید؛ غیر ضروری دانستنِ باورها ی سنتی دینی و ناکارامدی اعتقادات اسلامی است و اثبات و ادعای ضروری بودن اعتقاد به حقانیت شبکه شعور کیهانی. بنا بر این چنين تقسيمي به طور تلويحي به كاستي و نارسايي اديان اشاره ميكند و آموزه پيشنهادي خود را برتر از آموزههاي اديان قرار ميدهد.
منبع : nozohor.porsemani.ir