قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان حلقه، عرفان بی خدا !!

 

با توجه به این طاهری اعلام کرده که عرفان حلقه خدا محور است، آیا از نظر شما، خدا شناسی در عرفان حلقه همان خداشناسی در قران است؟

پاسخ:

یکی از سوالات اساسی در باب عرفان حلقه همین سوال است. به اعتقاد ما یکی از تناقضات و مغالطه ها در عرفان حلقه همین مسئله است که از یک طرف خود را به خدا می چسبانند و شعار خدا گرایی می دهند و از طرف دیگر آموزه های ایشان و مبانی معرفتی آن ها کاملا مادی گرایانه وضد توحیدی است.

یکی از نکات بسیار قابل تامل در عرفان حلقه، تاکید بر شعور مندی موجودات به جای تاکید بر خدا گرایی است؛ به عبارت دیگر چندان تاکید و تکیه ای بر خدا نمی شود و تمامی کارکردهایی که از خدا انتظار می رود، به پدیده ای به نام شعور کیهانی نسبت داده می شود.

براستی مگر ادعای مادی گرایان و دهریون غیر از این بود که ماده را صاحب شعور می دانستند و ماده را از این جهت که متکی به شعور ذاتی خویش است، بی نیاز از خالق معرفی می کردند؛ به همین جهت ماده را اصیل و خودخلاق می دانستند و در نتیجه ابدی و ازلی بودن را به ماده نسبت می دادند. (وَ قالُوا ما هِی إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یهْلِکنا إِلاَّ الدَّهْرُ / جاثیه 24 )

در منابع عرفان حلقه آمده است:

«عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از این طریق وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات می رساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی می گردد.» (عرفان کیهانی، ص71 / انسان از منظری دیگر، ص94)

از عبارت بالا بر می آید که لابد در عرفان حلقه تعلمیات و آموزه هایی وجود دارد که خدا شناسی، پیامد قطعی آن است. اما در جای دیگر در کتاب انسان از منظر دیگر آمده است:

« اساس عرفان حلقه بر اتصال به حلقه های متعدد «شبکه شعور کیهانی» استوار است و همه مسیر سیر وسلوک آن، از طریق اتصال به این حلقه ها صورت می گیرد.» (انسان از منظر دیگر.ص 25)

باید توجه داشت که شبکه شعور کیهانی که طبق اصل بالا اساس عرفان حلقه است، همان زیر بنای فکری انسان هاست که طبق جملات بعدی، خارج از اعتقادات ادمیان به دین و مذهب است. (دقت شود!)

وی شعور مندی کیهانی را چنین توصیف میکند:

« عامل مشترک و زیربنای فکری همه انسان ها، شعور حاکم بر جهان هستی است؛ در این تفکر و بینش این عامل مشترک «شبکه شعور کیهانی» نامیده می شود.» ( انسان از منظر دیگر.ص 41)

آن چه از جملات بالا استفاده می شود، پذیرش شبکه شعور کیهانی به عنوان غایت عرفان حلقه است و بحث از خدا کاملا تبعی و طفیلی است؛ به عبارت دیگر در فرایندِ هدف گذاری، آن چه به عنوان غایت برای پیروان عرفان حلقه مشخص می شود، نه کسب رضایت خدا، که اتصال به حلقه های شعور کیهانی است و در عرصه نظری هم که اتصال به این شبکه و برخورداری از فواید درمانی این شبکه، ـ به فرض پذیرش ادعای درمانگری ـ قاصر از اثبات خداشناسی عملی است. نتیجه این که آن چه در عرفان حلقه تحت عنوان خداشناسی عملی ادعا شده فریبی بیش نیست. یعنی ادعا می شود که ما شما را به خدا می رساینم؛ اما در عمل چیز دیگری به عنوان هدف معرفی می شود و غایت مداری غیر خدا مورد تاکید قرار می گیرد.

بنا بر این، مدل خداشناسی عرفان حلقه برای کسی که خدا باور است، سودی ندارد؛ چون آن چه عرفان حلقه به آن دعوت می کند، باور به خود مختاری ماده و شعورمندی آن است، نه ایمان به خدواند؛ و برای کسی که منکر خداست هم نه فقط خدا باوری در پی ندارد که او را در مادی گرایی اش تثبیت کرده و در باور ضد توحیدی اش جسورتر می کند.

از نظر طاهری انسان نمی تواند عاشق خدا شود، چرا که راه فهم خدا مسدود است. می گوید:

«انسان نمی تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می شود و انسان معشوق می باشد و مشمول عشق الهی. و انسان می تواند فقط عاشق تجلیات الهی، یعنی مظاهر جهان هستی شود.» (عرفان کیهانی.ص124)

از این گفته معلوم می گردد که انسان فقط باید با مخلوقات کار داشته باشد نه با خود خدا. این در حالی است که قران کریم صریحا می گوید: انسان های با ایمان به طور عمیق عاشق خدایند. ( الذین امنوا اشد حبا لله/ بقره 165)

روشن است وی در جملات بالا، دچار یک مغالطه شده است و آن این است که شناخت خدا از طریق مخلوقات و آیاتش را مانع ارتباط مستقیم با خدا فرض کرده است.

از گفته های بالا معلوم می شود که خدا در عرفان حلقه نه آن خدایی است که باید در قالب شریعت و دستورات الهی به او رسید؛ بلکه از طریق اتصال به حلقه های عرفان کیهانی باید با او ارتباط گرفت. همین طور خدا در عرفان حلقه خدایی نیست که از کانال رسولانش باید مطالبه او از مخلوقاتش را فهمید، بلکه از طریق مرکزیت عرفان حلقه باید به تکالیف آدمیان پی برد. خدای عرفان کیهانی، خدایی نیست که دستورات جمعی و همه جانبه را برای اصلاح اجتماع بشری ابلاغ نموده است؛ بلکه خدایی است که انسان را فقط به درمان گری و فرادرمانی فر خوانده است؛ خلاصه خدایی که در عرفان حلقه معرفی می شود آن خدای متعالی که در متون اسلامی و قران کریم ذکر شده است، نیست؛ بلکه خدایی است که اولا نمی توان با او ارتباط گرفت. دوم این که ارتباط با حلقه های شعور کیهانی برای عارف شدن کافی است و اگر کسی سودای خدا در سر دارد باید به فرادرمانی بپردازد یا این که به خدمت مخلوقاتش اکتفا کند. (عرفان کیهانی.ص124)


منبع : /nozohor.porsemani.ir
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه